پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

آرشيو هفتگی

در رابطه با پيک هفته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


وای از تير و مرداد
ميرزاده عشقی
شليك بر پيشانی
شاعر جمهوريخواه

12 تير ماه 1303 چند كوچه پائين تر از خانه ای كه بعدها داريوش فروهر در آن ترور شد، گروه ترور وابسته به نظميه رضاشاه، درخانه ميرزاده عشقی را زدند. شاعر و روزنامه نويس آزاده و جمهوريخواه ايران خود در خانه را گشود اما پيش از آنكه فرصت كند آن را به روی تروريست های حكومتی ببندد هدف گلوله قرار گرفت و روی سنگفرش حياط نقش زمين شد و ديگر بر نخاست! فقط 32 سال داشت. استبداد امانش نداد تا آن شود كه استعدادش را داشت.

وای از اين تير و مرداد، كه هر دو در تاريخ اين مرز و بوم ماه ترور و تهاجم، كودتا و استبداد اند!
خود سروده بود "من آن نی ام كه به مرگ طبيعی شوم هلاك – و اين كاسه خون به بستر راحت هدر كنم"

محمدرضا فرزند حاج ابوالقاسم كردستانی معروف به ميرزاده عشقی در دوازدهم جماد ی الاخر ۱۳۱۲ هجری قمری در همدان متولد شد. همان شهری كه اخيرا رهبر به آنجا سفر كرد و در باب " لباس ملی” و "ملی گرائی” سخن بسيار گفت، كه اگر صداقتی در گفته هايش بود، بايد يادی از ميرزاده عشقی می كرد كه جان بر سر جمهوری و آزاديخواهی گذاشت و متولد همدان بود و يا از عارف كه در تبعيد استبداد رضاخانی، در خرابه های آن زندگی كرده و خفت! همان كه از لباس ارتجاع دينی بيرون آمد تا از آزادی سخن بگويد. كاری كه احمد كسروی نيز بعدها كرد و بعد از او....

عشقی پس از پايان تحصيلات اوليه، همراه مهاجرين ايرانی به استانبول رفت و در آنجا در رشته علوم اجتماعی جزو مستمعين آزاد، دانش خود را تکمیل کرد. در سال ۱۳۳۲ قمری نشريه "نامه عشقی” را در همدان منتشر كرد و بعدها روزنامه "قرن بيستم" را در تهران منتشر ساخت و در آن به مخالفت با استبداد وثوق الدوله و سردار سپه برخاست. قصه آزادی و مطبوعات، قصه هزار و يكشب آزاديخواهی در اين مرز و بوم است!

منظومه ايده آل و اپرای رستاخيز ايران بی شك از مهمترين آثار شعر معاصر ايران است. در دو تابلوی اول صحنه های زنده و زيبائی از يك شب مهتاب بهاری و يك روز سرد و غمناك پائيزی را بر بلندی های شمال تهران( دربند) تصوير می كند و در تابلوی سوم اوضاع اجتماعی كشور را و سپس ايده آل و آرزوی هميشگی خود را با كلامی انقلابی اينچنين طرح می كند:

تمام ملكت آن روز زير و رو گردد
كه قهر ملت با زور  روبرو گردد
....
وزير عدليه ها بر فراز دار روند
زئيس نظميه ها سوی آن ديار روند
...

فصل تابلوی مريم و توصيفی كه عشقی بر فراز سنگی در دربند از آسمان تهران در يك غروب پائيزی  می كند، شايد در شعر دوران معاصر ايران بی نظير باشد:

دوماه رفته ز پائيز و برگ ها همه زرد
فضای شمران از باد مهرگان پر گرد
هوای دربند از قرب ماه آذر سرد
پس از جوانی پيری بود؛ چه بايد كرد؟
                   بهار سبز به پائيز زرد شد منجر
به تازه اول روز است و آفتاب به ناز
فكنده در بن اشجار سايه های دراز
روان به روی زمين برگ ها زباد اياز
به جای آن شبم برفراز سنگی باز
                     نشسته ام من و از وضع روزگار پكر

مجموعه كامل اشعار عشقی بدليل هجوياتی كه در مورد رضاخان سردار سپه گفته بود، برای دوران طولانی استبداد رضاخان و پسرش ممنوع بود. تنها با انقلاب 57 ديوان كامل او بار ديگر در سطح وسيع منتشر شد.

محمد علی سپانلو در كتاب چهار شاعر آزادی می نويسد:
عشقی نماد طغيان يك نسل در برابر انحراف انقلاب مشروطه بود. كلام او نسبت به خائنان مردم و انقلاب مشروطه بسی پرخاش گربود:

«… و
قتى انقلاب كنندگان ملاحظه كردند كه هيچ يك از تاسيسات آنها موافق آنچه قبلا در نظر گرفته بودند نشد، بی شبهه مايوس گرديده، گمان خواهند داشت كه اگر انقلاب نمی گرديد بهتر بود … وقتی صاحب اين عقيده شدند، مرتجعند و مرتجع شاخ و دم ندارد.»

مگو كه غنچه چرا چاك چاك و دل خون است
كه اين حكايتی از زخم قلب مجنون است
نمونه دل آزادگان بود، گل سرخ
چو اين كليشه اوراق سرخ در خون است
زبان عشقی، شاگرد انقلاب، است اين
زبان سرخ، زبان نيست، پرچم خون است

عشقی در زمانی كه رضاخان سردار سپه دنبال فراهم كردن زمينه تغيير سلطنت قاجار به سلطنت پهلوی بود، همچنان به دفاع از جمهوری ادامه داد. اين دفاع از جمهوريت سرانجام به بهای جان او تمام شد و فرمان مرگش صادر شد.

خاكم به سر ز غصه به سر خاك اگر كنم
خاك وطن كه رفت چه خاكی به سر كنم
آوخ كلاه نيست وطن تا كه از سرم
برداشتند فكر كلاه دگر كنم
من آن نی ام كه يكسره تدبير مملكت
تسليم هرزه گرد قضا و قدر كنم
من آن نی ام كه به مرگ طبيعی شوم هلاك
وين كاسه خون به بستر راحت هدر كنم
 

زنده ياد "يحيی آرين پور" محقق برجسته تاريخ ادبيات سياسی و هنری ايران، كه 3 جلد كتاب "از صبا تا نيما" ی او، در هر حكومت ملی در ايران، می تواند كتاب درسی مدارس و دانشگاه های كشور شود، در باره سنت شكنی عشقی در شعر كلاسيك و هموار سازی جاده ای كه بعدها نيما و ديگران برآن پای گذاشتند می نويسد:

"... عشقی يكی از كسانی است كه سد محكم قواعد لازم اتباع را در ادبيات منظوم ايران شكسته و از مرزهای ممنوعه تخطی كرده است و اگر در اين دقام متهورانه توفيق كامل نيافته، ترديدی نيست كه راه را برای اخلاف خود باز كرده است...."