دانشمندان
مترقی روسيه كه پيوسته كنجكاوانه نسبت به ادبيات ملل
خاور، اظهار علاقه می كردند، در انديشه رشد و تكامل آن
نيز بودند. گرايش به ادبيات تركمن درروسيه ، مدتها پيش
از پيوستن تركمن ها به اتحاد شوروی بوجود آمد.
مختومقلی مايه احترام خاص رجال پيشرو علوم بود.
دانشگاه قازان كه درسال 1804 بنياد گذاری شد، درسده
نوزده كانون پژوهش ملل خاور زمين گرديد.
ميرزا كاظم بك
پروفسور دانشگاه قازان كتاب « دستور زبان عمومی تركی -
تاتاری » را منتشر كرد. كاظم بك بدرستی زبان تركمنی را
بمثابه يكی از زبان های ترك بررسی و با شايستگی آن را
با زبان تاتاری و ديگر زبان های تركی قياس كرد. كتاب «
دستور زبان عمومی تركی _ تاتاری » كاظم بك كه در سال
1848به ترجمه آلمانی پديدار شد، در جهان علم گرايش به
زبان تركی را بوجود آورد.
پس از اين امر
در مجلات علمی اروپای غربی برای نخستسن بار مقالاتی
درباره زبان و ادبيات تركمن نمودار شد. مجله آلمانی «
بايگانی داده های علمی از روسيه » در سال 1855 مقاله
كوتاهی درباره مختومقلی بچاپ رساند و به خوانندگان
اروپای غربی مجله ، حضوراين شاعر تركمن را نويد داد.
مقاله بدون امضا كه بنام هيات تحريريه نگاشته شده ،
چنين است:
«
شاعر نامدار
ما ميخواهيم به حوانندگان مجله خود نام شاعری تركمن كه
هنوز در اروپا ناشناخته است را به آگاهی برسانيم. نام
اين شاعر بزرگ مختومقلی است . مامور آلمانی كه در ستاد
انگليس در دوران جنگ عليه دوست محمد (1) خدمت می كرد،
از وجود اين شاعر بما خبر داد. مختومقلی بيش از نيم
سده پيش می زيست . اشعار وی بزبان عربی نوشته شده اند،
اما به لحاظ ويژه گی های ليريكی و خوش آهنگی خود، تحير
آورند. ساكنان كابل ، قندهار ، پيشاور ، هرات (2) ،
شكين ، شيروان (3) و تهران اشعار مختومقلی را از بر
دارند. متاسفانه ما درباره مسير زندگی شاعر چيزی نمی
دانيم. اميدواريم كه خاورشناسان در آينده نزديك مطالب
بيشتری درباره اين شاعر بنويسند.»
و . آ .
سبويف، پروفسور دانشگاه قازان راجع به مختومقلی اطلاع
داشت. وی در « ياد داشت هايی درباره تركمن ها» كه در «
مجموعه گزارشات استان قازان » در سال 1851 انتشار
يافت، چنين نوشت: « تركمن ها يا تروخمن ها در ماورا
كاسپين زندگی ميكنند. يعنی خارج از تسلط و حيطه روسها.
تركمن ها مانند اغلب كوچ نشينان بسيار سلحشور و
آزادمنش هستند. تركمن ها مسلمان هستند و در شيوه زندگی
فصل مشترك فراوانی با ما تاتارها دارند. آنچه مايه
تعجب است، اين است كه آنها از ادبيات غنی برخوردارند و
دشوار به نظر می آيد كه تسليم ادبيات مردم اروپا
شود... مختومقلی در ميان شاعران ترکمن مقام نخست را
دارد...»
نويسنده ،
تاريخ نگار و نژاد شناس چوواشيايی اسپيريدون ميخاييلف
(1821-1861 ) ، كه زبان عربی را فراگرفته بود، نمی
توانست كلاسيك های تركمن را ناديده بگيرد. توجه س .
ميخاييلف را بيش از همه مختومقلی به خود جلب كرد. س .
ميخاييلف می نويسد:
آشنايی به
زبان عربی لذت بزرگ آشنا شدن با اشعار شاعر آسيايی
به نام مخنومقلی را به من داد. هر چند مختومقلی تركمن
است، اما آثار او به تمامی خلق های مسلمان تعلق دارد.
آشنای من كه ملای تاتار در شهر لايشيف (4 ) است، بسته
ای حاوی نسخه خطی اشعار مختومقلی را به من نشان داد.
خود آرته ميف (5 ) ارزش بسيار برای اين شاعر قايل است.
شايد زمانی بتوان برخی آثار از ميراث غنی مختومقلی را
ترجمه كرد ...»
كايوم ناصری
(1902-1825 ) شاعر نامی تاتار به سفارش انجمن باستان
شناسی، تاريخ و مردم شناسی جنب دانشگاه قازان كه درسال
1885 به عنوان عضو اين انجمن گزيده شد، « مقاله كوتاه
تاريخی ادبيات خاور» را نگاشت . ناصری ضمن گفتگو از
ادبيات تركمن مينويسد: « ادبيات تركمن بسيار كهن است .
شاعران تركمن برای بوخاری ( 6 ) آشنا بودند. ولی
شناخته شده ترين آنها بی گمان مختومقلی است . سيدی و
ملانفس ادامه دهندگان مختومقلی بودند. تمامی خاور
مسلمان ، شاعر و افسانه سرا كمينه را می شناسد. ز.
بيگييف (7 ) نويسنده ما آهنگ رفتن به تركمنستان برای
جمع آوری مطالب درباره شاعران تركمن دارد...»
گ . توكای (
1886- 1913 ) شاعر تاتار، از دوستی خلق های روس،
تاتار و ديگر خلق ها می نويسد. توكای درچركنويس مقاله
« احساسات ملی » (1910 ) چنين می نويسد: « همه ما
برادريم - روس ها، تاتار ها و تركمن ها و ساير خلق ها.
ما همه بسياری چيز ها را پشت سر گذاشته ايم. اما بطور
قطع در انتظار دنيای روشنی هستيم.»
نويسنده
كلاسيك باشقير و ادبيات تاتار م. غفوری (1934- 1880)،
سطور صميمانه و گرمی را به شاعر تركمن اختصاص می دهد.
غفوری برای نبوغ مختومقلی ارزش بسياری قايل بود. برای
او مختومقلی و ملانفس « برادران معنوی » و « قابل
احترام بسيار» هستند.
زبان و ادبيات تركمن برای نيكلای ايوانويچ آشمارين (
1933 - 1880 ) ، استاد تركولوگ چوواشيايی نيز آشنا
بود. ان . ای . آشمارين در نخستين اثر خود « مقاله
فعاليتهای ادبی تاتارهای مسلمان قازان در سالهای 1895
- 1880» ( مسكو 1901 ، انتشارات خاور شناسی، چاپ چهارم
) ، كه پس از اتمام انستيتوی زبان های خاور لازاروسكی
در مسكو نگاشته شد، ادبيات تاتار را با ادبيات تركمن و
ديگر خلق های ترك زبان تطبيق كرد. ان . ای . آشمارين
درتحقيق بنيادين خود« بلغار ها و چوواش ها» (1902) از
مناسبات كهن تاريخی تركمن ها با چوواشيا سخن ميراند.
در اسناد ان. ای. آشمارين اقتباس از داستان قهرمان
تركمن « كور اوغلی » محفوظ مانده است . ان . ای .
آشمارين بويژه بگونه ای برجسته بر سخنان جيغالی بك،
مربی كور اوغلی تاكيد می كند. آشمارين صلاح ديد كه «
كور اوغلی » را بزبان روسی ترجمه كند.( 8 ) دريكی از
نوشته های ان. ای. آشمارين می خوانيم : « شاه صنم و
غريب ، قهرمان ملی واقعی در حماسه تركمنی است .» (9 )
از شاعران تركمن ان . ای . آشمارين بهای بسياری به
مختومقلی و كمينه می داد. ان . ای . آشمارين با چنين
سخنانی اهميت آثار مختومقلی و كمينه رامعرفی می كند. «
مختومقلی شاعر ملی تمام عيار تركمن » و « كمينه افشاگر
پرشور بی عدالتی و جوينده حقيقت برای تهيدستان است.»
(10) اظهار نظر های كلاسيك مشهور ادبيات نيمه دوم سده
گذشته روس و نويسنده نامدار ميخاييل يوگرافوويچ
سالتيكف شچدرين درمورد مختومقلی وديگر شاعران مشهور
تركمن بسيارجالب است . مدت طولانی م.ی. سالتيكف شچدرين
در رابطه نزديك با تاريخ نگار ، نژادشناس و آمارشناس
نامی زمان خود آلكساندر ايوانويچ آرته ميف ( 1874-
1820 ) قرار داشت. آن ها درسالهای 1857- 1856 باتفاق
هم در وزازت امور داخله كار می كردند. سالتيكف شچدرين
بعنوان مامور سفارشات ويژه وزير و آرته ميف بعنوان
مدير ارشد نشريه كميته آمارشناسی . بعد ها آنها غالبا
بين خود مكاتبه داشتند. آرته ميف زمانی سرزمين شناس
بود و مدارك گوناگونی در زمينه تاريخ و تمدن خاف های
غير روس منطفه پاولژه (11 ) و بعد ها ديگر ملل خاور
زمين روسيه تزاری جمع آوری كرد. نيكلای ايوانويچ
ايلمينسكی خاورشناس و ترك شناس ، كه در قازان زندگی می
كرد و در مراودت وسيع در دانشگاه قازان بود، آرته ميف
را تا حدی از ادبيات خلق های ترك زبان آگاه می سازد.
آرته ميف به بررسی و تحقيق ادبيات آذزبايجانی، تركمنی
و چوواشی می پردازد. در ژانويه سال 1861 آرته ميف به
سالتيكف شچدرين ، كه در آن زمان بعنوان دستيار
فرماندار درشهر تور(كالينين بعدی) كار می كرد، نامه ای
نوشت. وی درنامه خود تاثيرات خويش از ادبيات و فرهنگ
خاورزمين را با نويسنده بزرگ درميان می نهد. متاسفانه
نامه آرته ميف حفظ نشده است. اما چركنويس پاسخ سالتيكف
شچدرين به نامه همكارسابق خود بتاريخ 15 فوريه سال
1861 موجود است ( بايگانی ايالتی شهر كالينين ، بنياد
دفتر فرماندار شهر تور سال)
سالتيكف
شچدرين می نويسد:« آلكساندر ايوانويچ بسيار محترم ،
مدت زيادی است كه شما نامه ای ننوشته بوديد، اما با
انشای بسيار زيبای خود مرا خوشحال كرديد. قضاوت های
شما درباره ادبيات خاور بسيار بكر هستند. اما من
همواره برآن بوده ام كه مردم خاور زمين گنج جهان
ناشناخته شعر و نثر را درخود نهفته دارند. ما از
ادبيات خاور چه می دانيم؟ تقريبا هيچ چيز. ما می بايست
از واسيلی آندره يويچ (شاعر ژوكوفسكی . ای . پ .)
بخاطر آنكه دنيای « نال و داميانتی » را آشكار كرد
سپاسگزار باشيم. بارون برامبوس نيز كارهايی برای
شناساندن ادبيات خاور انجام داد...(12) شما از شاعران
تركمن سخن می گوييد. برای نخستين بار يوری گالا
كتيونويچ مرا از مختومقلی مطلع كرد و يكاترينا
ايوانونا نيز درباره آن شنيده است. از قرار معلوم اين
شاعر با قريحه، مختومقلی فراغی شيلر مشرق زمين است.
من پروايی ندارم، كه او را همطراز آلكساندر سرگييويچ (
پوشكين _ ای . پ .) بدانم . قطعه های كوچك ترجمه از
زبان عربی توسط نيكلای ايوانويچ ( ايلمينسكی _ ای . پ
. ) بسيار ناكافی است ، چون داوری درباره آثار او
دشوار است. اما نبوغ فوق العاده مختومقلی برای من
ترديد ناپذير است . از قازانی ها ترجمه اثر مختومقلی
را تقاضا كنيد. برای من شاعر كمينه نيز بهمان سان جالب
بنظر می آيد...
ما چيزهايی
درباره « ليلی و مجنون » و « هزار و يك شب » شنيده ايم
و همين . براساس نامه شما ، كمينه شاعر مظلوم و توهين
ديده مسلمان است. دراين صورت اين مسله سه چندان جالب
است. «ميخاييل سالتيكف شما »
در تابستان
سال 1861 م.ی . سالتيكف شچدرين نامه جديدی از آ. ای .
آرته ميف دريافت می دارد. آرته ميف در نامه خود درباره
تاثيرات خود از شاعر ملانفس می نويسد: « دوست من ،
انتظار نداشتم كه شما به سرنوشت ادبيات خاور علاقمند
باشيد. من تمام زندگی خود را در راه پژوهش ادبيات و
فرهنگ خلق های گوناگون وقف كرده ام . ديدن هم انديش
خود درشما، مايه خرسندی من است . چندی پيش از طريق گ
. نار (14) ، باز از شاعر تركمن ملانفس باخبر شدم .
زمانی كه گ . نار ، برای من خواندن ترجمه روان منظومه
« زهره و طاهر» را از زبان عربی آغاز كرد، نزديك بود
از تعجب فرياد بزنم. آخر اين « رومئو و ژوليت » است.
ميخاييل يوگرافويچ در انتظار پاسخ های شما هستم ...» (
بايگانی ايالتی شهر كالينين . بنياد دفتر فرماندار تور
سال 1861).
ميخاييل
يوگرافويچ سالتيكف شچدرين در دادن پاسخ به نامه آرته
ميف تاخير نمی كند. اين است آنچه كه او می نويسد:«
آلكساندر ايوانويچ عزيز . امور مربوط به استان زياد
است ، آه كه اين مامورين چه حيله گرند. نوشتن درباره
انها ناگزير باز يك « مقاله ولايتی » می شود...
شما با اخبار ادبی و فرهنگی خود مرا متحير می كنيد.
شناخت من از خاور ناچيز و حقير است. اما براساس گفته
های شما ، ملانفس نابغه شعر مردمی است. جالب است ،
پيشتر چه چيزی پا به عرصه وجود گذاشته است:« رومئو و
ژوليت » ، « ليلی و مجنون» و « زهره و طاهر»...كی اين
گنجينه های شرقی به زبان روسی ترجمه خواهند شد؟ » (
تاريخ نامه 28 ژوييه سال 1861 قيد شده است . شهر تور).
از نامه ای كه
دربالا آورده شد، پيداست كه هجونويس بزرگ روس ارزش
بسيار برای ادبيات و چكامه سرايان تركمن قايل بوده
است.
سياحان و
پژوهشگران روس پيش از انقلاب اكتبر كه برای نخستين بار
با تركمن ها ديدار می كردند، البته از زبان هرتركمنی
نام مختومقلی را می شنيدند. مولف « سياحت در آسيای
ميانه » آ. وامبری درسال 1874 می نويسد : « اما عالی
ترين لذت برای يك تركمن زمانی است كه يك بخشی (
تروبادور) (15) با آهنگ دوتار خود ترانه ای از «
كوراوغلی » يا « آمان ملا » ويا كمی از مختومقلی
سرايد. مختومقلی كه به آن چون انسان مقدس می نگرند،
تركمن و از قبيله گوگلان بود و حدود هشتاد سال پيش در
گذشته است . دربيوگرافی او، كه با افسانه در آميخته
است، وی بعنوان فرزانه صاحب كرامت وانمود می شود، كه
هرگز نه دربخارا ونه در خيوه بوده و به همه كتابها و
علوم دنيا ادراك دارد... واز آن است كه چكامه های شگفت
از زبان او روان می شوند. كتابهای او باز مدتها در نزد
تركمن ها مقام نخست را پس از قرآن خواهد داشت. مجموعه
اشعار مختومقلی برای ما جالب است، زيرا، ما نمودگار
بسيار اصيل زبان تركمنی را، كه بسی بندرت در ادبيات
مردم خاور ديده می شوند، در آن می يابيم . اشعاری كه
در آن از پرورش اسب، از سلاح و از كوهها سخن ميرود. آن
لحظاتی كه بمن دست داد تابخشی ها را ، كه ترانه ای از
آثار مختومقلی، درهنگام جشن يا شب نشينی ساده می
سراييدند، گوش كنم ، تاثير بسيار زيبا و فراموش ناشدنی
برمن گذاشتند. در اترك يكی از آن تروبادورها (بخشی ها)
چادر خود را كنار ما زد و شبی با دوتار خود نزد ما
آمد، بزودی چند جوان بدور او حلقه زدند و او می بايست
ترانه ای قهرمانانه بسرايد. آوازه خوانی او با صدا و
خنجره ای گرفته، كه ممكن بود پنداری بزودی به خرخر می
افتد تا ترانه ای بسرايد، عبارت می شد و درضمن وی در
آغاز به سيم دوتارخود باتانی و بسيار نرم ضربت می
آورد، اما بعد اوج گرفته و آهنگ ها اعجاب انگيز شدند.
هرقدركه نبرد ستوده شدت می يافت ، خود ترانه سرا و
شنوندگان جوان او بيش از پيش روحيه می گرفتند. منظره
واقعا رومانتيكی دست داد: كوچ نشينان جوان با نفس های
سنگين كلاه ها را برزمين می زدند وجنون آميز از طره
خود می گرفتند، پنداری وارد رزم باخود شده بودند.» (
16) . پروفسور آرمينوس وامبری ، كه متوجه شهرت و وجهه
فوق العاده ملی مختومقلی درميان تركمن ها شده بود، از
نخستين دانشمندان روس است كه برخی اشعار شاعر ملی را
در بيان شفاهی آن يادداشت كرد. دومين دانشمند روس كه
مطالب آثار شفاهی ملی تركمن ها را گردآوری و ميراث
ادبيات كلاسيك تركمن را پژوهش می كرد، آ . ان .
سامويلويچ است. آ . ان . سامويلويچ در سالهای سده 20،
خوانندگان روس را بابرخی نوشته های اشعار مختومقلی
آشنا می كند.
ای . بليايف
در اين خصوص می نويسد: « درنواحی ماورا كاسپين ، نزديك
منطقه قاری قلا درميان تركمن ها ، جلد نسخ خطی بزرگ
شاعر نامدار سده هيجده تركمن نگهداری می شود، كه به خط
خود شاعر نوشته شده است. دراين اثر ادبی جالب ، اشعار
ساده ملی تركمنی يافت می شوند. آثار مختومقلی بسيار
محبوب است و نه تنها دربين تركمن ها در مناطق ماورا
كاسپين، بلكه همچنين در كرانه های دريای آرال در بين
غارا قالپاق ها نيز رواج می يابند. پاره ای از آثار
اين شاعر كه توسط دانشمند معروف آ.وامبری ، آ . ان .
سامويلويچ و ديگر پژوهشگران ادبيات تركمن گردآوری
شدند، نمايانگر نبوغ بزرگ وهمه جانبه مختومقلی است. »
(17 ).
درسال 1909 ،
آ . ان . سامويلويچ اثر « اسناد مربوط به ادبيات تركي_
آسيای ميانه » را منتشر می كند، كه وی در آن نماد های
آثار مختومقلی و ديگر شاعران تركمن را ارايه می دهد.
(18 ). آ . ان . سامويلويچ درپژوهش ديگرخود « مقالات
تاريخ ادبيات تركمن » كه درسال 1929 نگاشته شد،
بارديگر برعلاقه ژرف ملت تركمن به مختومقلی تاكيد می
ورزد. وی مينويسد: به ويژه « ادبيات ماورا كاسپين
تركمن كه اكثرا شنيده می شود، اما خوانده نمی شود،
چندان نه از طريق كتاب، بلکه از راه شفاهی وگاهی حتی
در مواردی كه جريان به آثار كتابی مربوط می شود، در
حال گسترش است. باتوجه به انتشاردهندگان، اشكال مسلط و
حاكم برادبيات تركمن را می توان به دو بخش تقسيم كرد:
1- ادبيات شفاهی همه خلق يا فولكلور معتبر ...2-
اشعار گسترش يابنده ، بطور عمده از طريق پروفسيونل ها
- « بخشی ها»- و ترانه های جداگانه چكامه سرايان تركمن
بسركردگی مختومقلی... (19 ).
آ . ان .
سامويلويچ سپس در همان اثر ادامه می دهد: « مختومقلی
سرآمد سراسر تركمن است ، شاعر خانواده گركز و طايفه
گوگلان، كه در گذشته نزديك ظاهرا از لحاظ سطح فرهنگ
نسبت به طوايف ديگر تفاوت بسيار داشت....» (20 ) .
آثار مختومقلی به لحاظ برجستگی و اصالت خود،
نژادشناسان را بخود جلب كرد. نژادشناسان در آثار
مختومقلی مداركی در راستای پژوهش و مطالعه سنجشی شيوه
زندگی و فرهنگ خلق های ترك بدست آوردند. همانا ازاين
ديدگاه ان . آ . آريستف به مختومقلی ارزش زياد قايل
بود . پس از پيروزی انقلاب اكتبر ميراث غنی مختومقلی
دارايی نه تنها تركمن ها، بلكه ديگر خلق های منطقه شد.
پژوهشگران ديگر بار به پژوهش و بررسی انبوه آثار
شعرهای مختومقلی روی آوردند.(21 ). و . و . بارتولد،
خاورشناس مشهور، درباره مختومقلی می نويسد، كه وی «
شاعر ملی تركمن ها ، منجمله تركمن های استاوروپل شد.»
(22 ). در فرهنگ دانشنامه گرانات ، دربند مربوط به
تركمن ها ، آكاداميك آ .ای . كريمسكی ، اهميت مختومقلی
را در عبارات زير معرفی می كند: « مختومقلی گوگلان
نيمه دوم سده هيجده ، معروفترين آن ها بود وبرای همه
قبايل پراكنده و نامقيد از لحاظ سياسی تركمن به يكسان
گرامی است و شاعر عموم ملت بشمار می رود. مختومقلی
فرزند ملای متدين و شاعر دولت محمد آ.ادی است. ديگر
اقوام ترك فاقد چنين شاعر ملی واحدی هستند . شخصيت
مختومقلی ديگر حماسه شده است .(23 ).
درسال 1928
درمسكو كتاب و . اوسپنسكی بنام « موسيقی تركمن » منتشر
شد. مولف ضمن اشاره به مختومقلی می نويسد: « از جمله
آثار ديگری ، كه من در خيوه تماشا كردم ، مدرسه معروف
شير غازی است، جايی كه براساس روايت، شاعرتمامی تركمن
ها ، مختومقلی تحصيل كرده است . هم از همان بنای مدرسه
و هم از دری كه گويا به اتاقی كه مختومقلی زندگی می
كرده ، راه می برد، عكس برداشتم». (24 ). به گفته
ادبيات شناس ، پرفسور ا . برتلس ، « اشعار تركمنی
مختومقلی ، يكی از آن گوهرهای گرانبهايی است، كه در
روزگار ما در چارچوبی نوين می درخشد». (25 ). به گفته
ا . برتلس ، مختومقلی را می توان « جام جمشيد » (26 )
و « سنتز تمامی خصايص مثبت ملت تركمن خواند. ».
بسياری از نمايندگان خلق ها ادای احترام به نبوغ
مختومقلی می كنند. دانشمند اوكراينی ، پروفسور
نويچنكو می گويد: « من بندرت باچنين چكامه سرای
خودويژ ه ای ، كه در چكامه های خود چنان شگفت ژرف ترين
انديشه ها را می نگارد، روبرو شده ام. در آثار
مختومقلی پرسمان های آموزنده فراوان است.» (27 ).
احمدفيضی ، شاعر تاتار، درام نويس ونويسنده آثار سياسی
واجتماعی، كه درسالهای بيست درمدارس تركمن ها معلم
بود، به گفته خود تاثير نيرومند شاعران تركمن، بويژه
مختومقلی را احساس كرده است.(28 ). پدر حوزنگای شاعر
ملی چوواشيا در سالهای 1926- 1927 در اجرای سرشماری
جمعيت سراسر اتحادشوروی در تركمنستان شركت می كند.(
29 ) . اقامت در ميان تركمن ها بطور چشمگير در آثار پ
. خوزنگای بازتاب يافته است . همچنين يكی از آغاز گران
ادبيات شوروی اودموريتا د . آ . مايورف ، كه در
سالهای 1918 - 1912 در كارگاه تعمير راه آهن عشق
آباد كار كرده و با دقت اشعار كلاسيك تركمنی را بررسی
و مطالعه كرده بود ، بهای فراوانی به آثار مختومقلی می
داد.
ازگفته ها
بالا ، ديده ميشود كه آثار مختومقلی همواره مايه تحسين
نويسندگان مترقی روس و ساير خلق ها بوده است. نام
مختومقلی با قلمی زرين در گنجينه فرهنگ جهانی به ثبت
رسيده است . مختومقلی نه تنها شاعر بزرگ تركمن، بلكه
همچنين يكی از نوابغ تمدن جهانی است .
====================
زيرنويس ها:
1- سخن درباره جنگ انگليس و
افغانستان در سالهای 1842- 1838 است. دوست محمد حاكم
افغانستان دراين دوران مبارزه افغان ها را عليه
استعمار گران انگليسی رهبری می كرد. دوست محمد زمانی
نيز در بخارا زندگی كرد.
2- نام شهرهای افغانستان و
مراكز املاك فيودالی است.
3- نام شهر های شاهزاده
نشنين های فيودالی ماورا قفقاز .
4- لايشف ، شهری در ولايت
سيميرسك ، جمهوری خود مختار شوروی سوسياليستی سابق
تاتارستان .
5- آرته ميف ، مدير روزنامه « مجموعه گزارشات استان
قازان » تاريخ نگار و سرزمين شناس .
6- بوخاری ، شاعر قرن شانزده
تاتار .
7- نويسنده تاتار ز . بيگييف
(1921 - 1870 ) ، مولف رمان های « هزاران يا خديجه »(
1887 ) و « گناهان بزرگ » ( 1890 ).
8- نسخ خطی بنياد انستيتوی
علمی پژوهش زبان ، ادبيات ، تاريخ و اقتصاد چوواشيا (
شهر چبوك ساری ) ج . 345 ، ص . 82 .
9- همانجا ص . 83 .
10- همانجا ص 115 ، ج . 411
.
11- منطقه واقع در حوضه
ميانه و سفلی رود ولگا در مناطق جمهوری های خودمختار
شوروی سوسياليستی سابق چوواشيا ، تاتارستان ، موردووی
و نواحی گوركی ، كيف ، اوليانف ، پنزس ، كوبيشيف ،
سارا تف ، استالينگراد سابق و آستارا خان .
12- بارون برامبوس ، تخلص ادبی خاور شناس روس ،
نويسنده و ژورناليست ا . ای . سنكوفسكی است . ( 1800
- 1858 ) . سنكوفسكی پروفسور دانشگاه پترزبورگ بود.
زبانهای عربی ، فارسی و تركی تدريس می كرد و مجلات «
كتابخانه مطالعه » و « بذله گو » را منتشر می كرد .
13- يوری گالاكتيونويچ
ژوكوفسكی ، اقتصاد دان بورژوايی بلغاری و مقاله نويس ،
اداره كننده بانك دولتی روسيه تزاری و سناتور بود .
يكاترينا ايوانونا ژوكوفسكی همسر او است .
14- شناسايی شخصيت گ . نار عملی نشد . ممكن است وی
زبانشناس و نژاد شناس مشهور روس و متخصص در زشته زبان
های تركی و . و . رادلف باشد .
15- تروبادور ، شاعران
موسيقی پروانس ، ايالتی قديم در فرانسه در سده های
ميانه .
16- آ . وامبری ، سياحت در آسيای ميانه . مسكو 1874 .
صفحات 280 - 279 . كتاب آ . وامبری با نام « سياحت
درويشی دروغين در آسيای ميانه » ترجمه فتخعلی خواجه
نوريان در ايران به چاپ رسيد . ( مترجم ) .
17- ای . بليايف « نسخه خطی
جالب » مقاله روزنامه « مجموعه گزارشات تركمن » شماره
73 . يكم ژوييه سال 1904
18- آ . ان . سامويلويچ .
اسناد مربوط به ادبيات تركی - آسيای ميانه ، گزارشات
شعبه خاور انجمن باستان شناسی جلد 19 ، چاپ يكم سال
1909 .
19- نگاه ، همانجا جلد 19 .
چاپ چهارم 1910 ، « راهنمای ترانه های مختومقلی »
همانجا ، جلد 22 ، چاپ يكم و دوم ، 1914 .
20- آ . ان . سامويلويچ .
مقالات تاريخ ادبيات تركمن ، « تركمن ها » جلد 1 ،
1929 ، ص 134 .
21- آريستف . ان . آ .
مقالاتی از تركيب نژادی قبايل و قوم ترك و اطلاعاتی از
شمار آنها ، « پير مرد زنده » 1896 ، چاپ 3- 4 ، صفحات
456 - 277 .
22- و . و . بارتولد ، مقاله
تاريخ ملت تركمن « تركمن ها » جلد 1 ، سال 1929 . ص 62
.
23- آ . ی . كريمسكی « تركمن ها » مقاله فرهنگ
دانشنامه انستيتوی روسی كتابشناسی گرانات ، جلد 41 ع
بخش 10 ، ص 394 .
24- و . اوسپنسكی ، موسيقی
تركمن ، جلد 1 ، مسكو 1928 ، ص 171 .
25- ی . ا. برتلس . مختومقلی
. مسكو 1948 ، ص 10 .
26- جمشيد در شعر فردوسی شاه
افسانه ای است . جمشيد دارای جام عجيبی بود و با ضربه
زدن به اين جام ديدن همه رويداد های جهان ممكن بود.
27- « مختومقلی » تذكاريه ،
عشق آباد 1959، ص 19 .
28- تاريخ جمهوری خود مختار
شوروی سوسياليستی تاتارستان جلد 1 ، قازان 1954.
29- مفاله جومايف در روزنامه « ايسكرای تركمنستان » 16
، 3 ، سال |