موسیقی اعتراض
از
ترانه های ملی عارف تا
ماشين مشدی ممدلی بديع زاده
اشاره: پری ملكی به عنوانی نخستين خواننده زن پس از
انقلاب محسوب می شود. وی از كودكی درعرصه موسيقی گام
گذاشته و تا به امروز به فعاليت خود ادامه می دهد.
ملكی هم اكنون سرپرست گروه " خنيا" است و در چند كار
سينمايی نيز مشاركت داشته است. مقاله حاضر از سايت
گروه موسيقی "خنيا"
گرفته شده است. |
امروزه جهان با گوناگونيش مخاطبان گوناگونی دارد و خوشا به حال
جوامعی كه اهالی موسيقی اش ، هر يك به سليقه خود و حرف و حديثی كه
دارد كار خودشان را می كنند و مخاطبان خود را دارند . از اين رو
سالن های موسيقی كلاسيك هميشه پر از شنودگانی است كه موسيقی كلاسيك
را دوست دارند و سالن های كنسرت پاپ (مردمی) نيز همين گونه است ،
حتی پيانيستی كه به تنهايی در كافه ای می نوازد و يا گيتاريستی كه
در گوشه خيابان می نوازد مخاطب خاص خود را دارد .
در
اين گوناگونی موسيقی گروهها و خوانندگانی نيز به شرايط اجتماعی و
سياسی و فرهنگی "سرود اعتراض" سر می دهند . به عنوان مثال از گروه
"پينك فلويد " نام می برم كه در ايران شناخته شده است .
گروه
پينك فلويد با گروههای معروف جهانی مانند بيتل ها و رولينگ استونز
تفاوتهايی چشمگير دارد ، اگر درونمايه شعر پاپ معمولأ عشق است ، در
گروه رولينگ استونز عشق چندان نقشی ندارد و كلمات را همچون اصواتی
هيجانی به كار می گيرند . موفقيت گروه پينك فلويد از زمانی آغاز شد
كه آنها درونمايه های شعری مشخص اجتماعی - سياسی را برگزيدند و
مسايل زمانه را در شعر و ترانه هايشان مطرح كردند : تنهايی ، ترس ،
از خود بيگانگی ، فقر ، زندگی در جامعه صنعتی و به خصوص ضايعات جنگ
درونمايه های اعتراض آميزی است كه به ويژه در مجموعه های "ديوار "
، "جانوران " و " ضربت نهايی” نمودی چشمگير دارد . پينك فلويد می
كوشد تا موسيقی پاپ را به عرصه تاريخ و سياست بكشاند . اجراهای
زنده در بناهای كهن تاريخی و همچنين در عرصه های سياسی ( مانند
ديوار برلين ) كاری بود كه نام گروه پينك فلويد را با ترانه اعتراض
هم ذات كرد .
البته
ذكر اين نكته لازم است كه ترانه های اعتراض در غرب سنتی دارد كه با
جنگ ويتنام شكل نهايی خود را می گيرد ، شعر های عميق و اثر گذار "
باب ديلن "و ترانه های اعتراض "جون باير " به موسيقی پاپ رنگ
اجتماعی زد . در اين رهگذر گاه موسيقی اعتراض ، مدهم ميشود ، تا
جايی كه " مايكل جكسون " نيز با چند ترانه اعتراض به جنگ ، يا از
بين رفتن طبيعت تلاش می كند تا از موضوع و مد عقب نماند .
به
نظر من اصيل ترين نوع موسيقی اعتراض را بايد در جاز ( موسيقی
آمريكايی – آفريقايی ) جست كه نمايندگان سياه پوست اين موسيقی
انتقاد شديد خود را از برداشت های قالبی سفيد پوستان از وضع و
حالات سياه پوستان فرياد زده اند .
شايد
اين مقدمه ، در اين نوشته روشن كردن ذهن خواننده نسبت به كلمه "
اعتراض " در موسيقی باشد و چنانچه اين نتيجه حاصل شود كه در موسيقی
جهان ، موسيقی اعتراض هم برای خود گونه ای است ، سراغ آن را در
موسيقی ايران هم می توان گرفت ، و در حقيقت نه در موسيقی سنتی (
دستگاههای و رديفها و گوشه ها ) كه در " كلام " می بايد به جستجوی
آن بود . در موسيقی هم ، كه به حركاتی در نو آوری علينقی وزيری و
اين اواخر حسين عليزاده بر می خوريم ، آيا می توان " موسيقی اعتراض
" گفت ؟ و چرا كه نه . مگر نه آنكه وزيری و عليزاده به سنتی اعتراض
داشتند كه در ركورد خود به جان كندن افتاده بود . همچنان كه "
نيما" ی بزرگ با شعرش به ركورد شعر سنتی اعتراض كرد .
اگر
تيتر اين نوشته " از ترانه های ملی عارف تا ماشين مشدی ممدلی بديع
زاده " انتخاب شده است ، انتخابی آگاهانه و به عمد . از اين روست
كه كلمه " اعتراض " و بحث " موسيقی اعتراض " در افقی بازتر و
گسترده تر مورد توجه باشد .
به
گذشته برمی گرديم ، گذشته ای نه چندان دور .
انقلاب
مشروطيت ايران ، فرهنگ و ادبيات و موسيقی ويژه خويش را آفريد .
ويژگی بارز اين فرهنگ و ادبيات و موسيقی روی كردن و همراه و همگام
شدن با مردم بوده است . عارف قزوينی بی شك " اولين " است از اهل
موسيقی كه با بالا زدن آستين خود همراه شعرش به ميان مردم رفت .
بخش بزرگی از خاك ايران را پيمود و برای مردم گوناگون ترانه سر داد
. شعر عارف در آفاق حريت ايران طنين می اندازد و به اخص ترانه
معروف و مشهور او " از خون جوانان وطن لاله دميده " از زمان سرايش
تا به امروز زمزمه می شود ، اجراهای از اين ترانه به روزگار ما
اجراهای موفقی بوده است ، به اخص دو اجرای متفاوت " شجريان " كلام
عارف قزوينی را بيان دل مردم می كند و در هر جا و زمان حرف و سخن
روز ميشود . چه در سنگرهای جنگ و دفاع ، چه در مراسم بزرگداشت
مبارزان ، چه در تهيج مردم و چه در مراسم ياد بود .
گرچه
عارف قزوينی به هنگام نبرد مشروطه خواهان با استبداد قاجار اين
ترانه را سروده است ، اما جادوی كلام اين ترانه اش را جاودانی
ساخته است .
از
ديگر كسانی كه شعرشان در " موسيقی اعتراض " ايران به شرايط زمانه
شان جاودانه شد ، بايد از ترانه ميهنی ملك الشعرا بهار نام برد .
مرغ
سحر ناله سر كن
داغ مرا تازه تر كن
زاه شرر بار اين قفس را
بر شكن و زير و زبر كن
اين ترانه ملك الشعرای بهار هم با صدای " ايران الدوله " ، " قمر"
، " جمال صفوی " ، " گلچين " ،" هنگامه اخوان " و "شجريان " هرگز
طراوت و شور خود را از دست نمی دهد . از عارف قزوينی و ملك الشعرای
بهار نام می بريم تا اين دو را به عنوان پيشكسوتان اين راه معرفی
كنيم ، اما در ادبيات كه هميشه با موسيقی ايران همگام و همراه بود
از بسياری از كسانی ديگر نيز می توان نام برد كه محدوديت اين نوشته
اجازه نخواهد داد . فقط لازم می دانم از " نيما " و شعرش كه
هرازگاه دستمايه تجربه هايی در موسيقی ايران می باشد ياد كنم (
همين چند روز گذشته شاهد تلاش كم نظير گروه تذرو به سرپرستی خانم
سرور زره گر در آفرينش موسيقی بابك بوبان بر روی شعرهای نيما يوشيج
بوديم).
"
موسيقی اعتراض " در ايران فقط به وطن دوستی ، عشق به ميهن و
بزرگداشت مبارزان محدود نمی شود . اعتراض به مسايل اجتماعی وجه
ديگر آن است . روی ديگر سكه اعتراض دور از انصاف نيست كه " جواد
بديع زاده " را بزرگترين هزليه خوان تاريخ موسيقی ايران بدانيم ،
آثاری از او با نامهای " يكی يه پول خروس " ، " ماشين مشدی ممدلی "
، " داد از كرايه خونه "،" آلاگارسون " ، " زالزالك " نمونه هايی
از موسيقی اعتراض نسبت به مسايل اجتماعی و فرهنگی و تربيتی زمانه
خود است .
هم
زمان با دو وجه اعتراض سياسی و اجتماعی نشانه های " اعتراض " را در
معنای وسيع تر و كلی تر در موسيقی ايران _ جدا از كلام _ در نوآوری
های موسيقيدانان هم می توان جستجو كرد . البته قبل از پرداختن به
اين مورد ذكر اين نكته لازم است كه "كلام " از زمان " عارف قزوينی
" تا به امروز نقش بارزی داشته است . در آغاز انقلاب اسلامی و ماه
های آخر حكومت رژيم شاهنشاهی ، فعاليت دو گروه " عارف " و " شيدا "
به سرپرستی محمدرضا لطفی و حسين عليزاده در زمينه موسيقی و اجرای
كنسرت های گوناگون با استفاده از " كلام " و ترانه های انقلابی ،
همچنان در همراهی با مردم گام هايی برداشته اند .
علينقی
وزيری ، نواختن تار را پانزده سالگی نزد دايی اش حسين علی خان آغاز
كرد و به زودی از آموزگارش پيشی گرفت و چنان به موسيقی علاقه مند
شد كه تمام اوقات فراغت خويش را به تمرين ساز می پرداخت . سفر به
اروپا و برگشت به ايران و تأسيس مدرسه موسيقی و گنجاندن دروسی چون
نت خوانی ، وزن خوانی و به طور كلی آموزش تئوری موسيقی سبب تغيراتی
وسيع و گسترده در موسيقی سنتی ايران شد . آيا عمل علينقی وزيری
اعتراضی به موسيقی سنتی نبوده است ؟ اعتراضی كه لازمه زمانه خود
بود .
حسين
عليزاده و محمد رضا لطفی از چهره های شاخصی می باشند كه در ادامه
راه علينقی وزيری و به هنگامی كه راديو و تلويزيون _ قبل از انقلاب
_ با ترويج و اشاعه موسيقی سبك و بی مايه تيشه به ريشه فعاليت خود
آغاز كردند . حسين عليزاده ابتدا با ساختن قطعه " سواران دشت اميد
" و سپس اجرای تازه ای از دستگاه " نوا" به ابتذال و ركود و بی بند
و باری در موسيقی اعتراض كرد . بی شك قطعه " تركمن " و اجرای كنسرت
" راز نو " در ادامه آن اعتراض ، جايگاه والايی در موسيقی ايران
خواهد داشت .
|