سالی
ديگر، از خاموشی فانوسی كه در بادش آويخته بودند تا كاروان شعر
قالب شكسته ايران را راهبر باشد گذشت. شايد، اگر مه همچنان تا
صبح می پائيد- مردان جسور از خفيه گاه خويش- بديدار عزيزان باز
می گشتند!
همه
راهها را رفت و گرچه وقتی به امام زاده طاهرش می برند يك پا
بيشتر نداشت و بار گران را در شهر باقی گذاشته بود. نوبت عاشقی
را در جوانی شروع كرد و با آيدا تا پايان ادامه داد. كودتا كه
شد سرسختی وارطان توده ای را در زير شكنجه كوتاچيان ستود،
دوران ركود و افول سياسی سالهائی كه به قول "اخوان" زمستانی
سرد بود و كس سلام ديگری را پاسخ نمی داد، سر در ترجمه و
روزنامه نگاری ادبی فرو برد. "كتاب هفته" يادگار فراموش نشدنی
آن سالهای سرد كودتائی است. همان كه درابتدا "هشترودی” سردبيری
اش می كرد و شاملو عضو هيات دبيرانش بود و بعدا تاثير گذارترين
عضو اين هيات.
دهه
40 با شعرهای خونين او سپری شد. به ياد همه آنها كه در اوين
تيرباران شدند و يا در كميته مشترك زير شكنجه قربانی سرود.
عليه
اصلاحات ارضی شاهانه و رفرم درباری بانگ اعتراض بلند كرد و
خطاب به خوش باوران گفت: خلايق! مستيد و منگ؟ از صبح هنوز
مانده دو دانگی...
به
انقلاب 57 ناباور بود و ناباور ماند. تحريم شد، اما او هميشه
تحريم بود.
هستند كسانی كه با افسوس از كار ناتمام و بزرگ شاملو"كتاب
كوچه" معتقدند او نبايد اينگونه خود را درگيری همه كاری می
كرد. اما، همان ها نيز به نيكی می دانند كه اگر اين سركشی و سر
به درون هر دری كردن نبود، شاملو شاملو نمی شد. كتاب كوچه جمع
نمی شد، وزين ترين نشريات ادبی معاصر منتشر نمی شد...
نماهنگ ابراهیم در
آتش از سایت
آیینه است و طراح آن ارش عاشوری نیا.
|