" وظيفه ای مهمتر
از ان نيست كه از فرزندانمان دربرابر خطر فاشيسم محافظت كنيم.
برای همین تاریخ را باید زنده نگاه داشت"
اين مفهومی است كه ميكيس تئودوراكيس به مجموعه سرودهای خود
بنام "ماتهاوزن"
داده است. ماتهاوزن نام يكی از وحشتناكترين اردوگاههای مرگ
دوران نازيسم و فاشيسم در جنگ جهانی دوم است. بيشترين زندانيان
اين اردوگاه را كمونيست ها و يهوديان تشكيل می داند.
گروه های
فاشیست موفق شدند در شرایط بحران و نابسامانی
اجتماعی و اقتصادی در ایتالیا و آلمان قدرت را بدست بگیرند.
سرمايه داران بزرگ آلمان که نگران بودند فقر و نارضايتی مردم
از اوضاع اقتصادی برضد آنان جهت بگیرد به فاشیسم اجازه رشد
دادند. وظیفه فاشیستها آن بود که از یکسو مخالفان سرمایه داران
بزرگ
یعنی چپ ها را سرکوب کنند و از سوی دیگر بعنوان دلسوزی برای فقر و
مسکنت مردم، مسئولیت این وضع را از گردن حاکمان بردارند و به گردن بخشی
از مردم عادی یعنی یهودیان بیاندازد. همان کاری که الان فاشست
مسلکهای ایرانی انجام میدهند. برای بدبختی مردم دل میسوزانند و
شعار مبارزه با "مرفهان بیدرد" میدهند، اما به کوی دانشگاه
حمله میکنند و دانشجویان را کتک می زنند. بجای انکه جلوی
در خانه عسگراولادی بزرگترین سرمایه دار کنونی ایران تظاهرات
کنند به دادگاه هاشم آغاجری می روند و خواهان اعدام او و
روزنامه نگاران و سینماگران و بگیر و ببند جوانان و نوجوانان
می شوند. مشابه همین بازیها را موسولینی و هیتلر و دار و دسته
آنها در سالهای دهه بیست و سی قرن گذشته در ایتالیا و آلمان
انجام میدادند. هیتلر اسم حزبش را "ناسیونال سوسیالیست"
گذاشته بود، عکس برگردانهای ایرانی آنها هم اسمشان را
"سوسیالیست تخیلی" گذاشته اند. هیتلر هم مدام از بدبختی مردم حرف میزد. ولی
فقط حرف میزد. موقع عمل فاشیستها کارشان کتک زدن همان مردم
بدبخت و برهم زدن
بساط احزاب چپ و مخالفان حکومت و براه انداختن مراسم کتاب
سوزان بود که اخر سر به آدم سوزان کشیده شد.
به هر روی از دل این وضع در شرایط سالهای دهه سی قرن گذشته وحشتناک ترین
فاجعه سده بیستم بیرون آمد که "ماتهاوزن" تنها گوشه ای از آن
است.
|
|
در اردوگاه ماتهاوزن |
تئودوراكيس خود
چگونگی و دلالیل شكل گيری سرودهای ماتهاوزن را چنين بيان می
كند:
"دوست خوبم ياكووس كامبانليس در زمان جنگ دوم جهانی در
ماتهاوزن زندانی بود. در سال 1965 او چهار قطعه شعر درباره
ماتهاوزن گفت و خواست كه برای آنها موسيقی تنظيم کنم. اين كار را با
كمال ميل انجام دادم. نخست از ان جهت كه اين شعرها را دوست
دارم، دوم بدليل انكه خود من در زمان اشغال نازی ها در زندان
های ايتاليايی ها و آلمان ها بودم. ولی مهمتر از ايندو از
آنرو كه تنظيم اين موسيقی به ما اين فرصت را ميدهد كه نسل
جوانتر را با تاريخ آشنا كنيم، یعنی آنچه هرگز نبايد فراموش
شود."
|
|
از
بناهای یادبود برای قربانيان ماتهاوزن |
تئودوراکيس تاکيد
می کند:
"يقينا ماتهاوزن
قبل از هركس ديگر متعلق به آنانی است كه رنج فاشيسم را تحمل
كردند و با ان جنگيدند. بايد جنايات نازی ها را مدام در
ذهن داشته باشيم. زيرا اين تنها تضمين برای جلوگيری از تكرار
آن است. ما هنوز ميتوانيم ببينيم كه كراهت روح فاشيستم اشكار
نيست و بندرت چهره واقعی خود را نشان ميدهد. فرهنگ و تفكر
فاشيستی هنوز درسراسر جهان به چشم می خورد. برای ما كه ناگزير
بوديم دوران كثيف فاشيسم را بگذرانيم مهمترين وظيفه ان است كه
از فرزندانمان در برابر اين خطر محافظت كنيم."
|
|
بالا:
عکس یادگاری مدیران ماتهاوزن |
پایین
:همان عده پس از جنگ در دادگاه |
|
|
|
سرودهای ماتهاوزن
كه نخست فقط به زبان يونانی بود، بعدا در سال 1995 در محل
يادبود ماتهاوزن مجددا به زبانهای المانی و يونانی اجرا شد و
به چندين زبان مختلف ديگر نيز درامد. این سرودها متشکل از چهار
قطعه شعر است بنامهای: آواز آوازها، آدونيس، فراری، و وقتی
جنگها پايان می یابند. آنچه در زمینه میشنوید قطعه اول این
مجموعه است. قطعه آدونیس را هم میتوانید از پایین صفحه بشنوید
تظاهرات
بازماندگان و خانواده های
قربانيان ماتهاوزن
آدونیس از
مجموعه ماتهاوزن |
|
|
|
|