اورامان مجلسی از همكاران پيوسته "پيك هفته" است. هم
پيگير است و هم پرحوصله. چنان اينترنت را شخم میزند
كه بزودی به كارشناس وبلاگها تبديل خواهد شد. به ما
مینويسد: " وبلاگها و سايت هائی كه هر شب تعدادی از
آنها را تروخشك میكنم فرزندان پرشمار من اند. جای
فرزندانی را كه ندارم برای من پر كرده اند."
در گشت و گذارهای شبانهای كه با قبول هزينه و دشواری
عبور از فليلترها روی شبكه جهانی اينترنت دارد، دراين
هفته يك قصه كوتاه و يك شعر كوتاه تر از آن قصه برای
ما فرستاده است. البته يك گزارش هم از كنسرت گروه
كامكاران در تهران. شعر و قصه ارسالی و گزارش او را در
همين شماره پيك هفته میخوانيد. از شوهرش كه صبر ايوب
دارد نقل میكند، كه شعر و قصه نسل جديد ايران میرود
كه يكبار ديگر جای شايسته خود را در ادبيات متعهد به
تحولات جامعه بازيابد. در اين دو دهه، هم شعر و هم قصه
فرازی نداشتند، چرا كه زندگی روزانه مردم در آن جای
نداشت.
آن گفتگو و نظر "اورامان" و شوهرش را همه دست
اندركاران پيك هفته با خواندن شعر و قصهای كه دراين
شماره منتشر شده تائيد كردند. نسيم تازهای میوزد.
هوای تازهای گرفته است، روايت اميد ما.
شما هم آن دو شعر و قصه را از پايين صفحه نخست بخوانيد
و اميدواريم سراينده شعر و نويسنده قصه هم اين يادداشت
ما را بخوانند، و بيآيند كه "ما" شويم. آهای!!! صدای
ما را میشنويد از اين سوی مرز؟
|