پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 
 
پيک هفته
 
 

 

 
 

 

 

 

 

خانه هنرمندان‌ایران
اين خانه
جزيره‌ایست
در مرداب
گزارش از: افسانه نگاهی  
 

 
   

 

خانه هنرمندان در كنج پارك‌ایرانشهر قرار گرفته است . ساختمان آن، باقی مانده از يك پادگان رضاخانی است كه به دست نيروهای آلمانی در باغ  فيشرآباد آن زمان ساخته شده است.

امروز اسب های مينياتور كناره های در ورودی  و آبی‌فيروزه ای كه در روكار ساختمان به كار رفته است چهره نظامی‌آن را دگرگون كرده است. اصطبلی در حياط آن نيست كه اسبی‌را در كنجی از آن بسته باشند، از طبل بزرگ زير پای چپ قزاق‌ها هم خبری نيست. رضاخان و پادگانش با هم رفته اند، همانطور كه هيلتر و فاشيسم رفته اند.

 در سال 1377‌این ساختمان به خانه ی هنرمندان‌ایران تبديل شد. تاكنون محل برگزاری فعاليت های صنفی و نمايشی بسياری از هنرمندان كشور بوده است. تهديد و تشر ادامه دارد، اما عليرغم همه محدوديت‌ها و مانع تراشی‌ها چند تنی كه بانی خانه هنرمندان شده اند با قبول همه مشقات به كارشان ادامه ميدهند.

اين ساختمان نسبتا كوچك، بطور شبانه روزی ميزبان بازديدكنندگان نسل های قبل و بعد از انقلاب است. جادوی خانه هنرمندان فضای آرامبخش است كه ميان بازديدكننده و خشونت و تحجز بيرون از ساختمان جدا می‌كند. اضلاع  ساختمان كه در درون خود غرفه دائمی‌از هنر نمايی عروسك سازان و مجسمه سازان وسفاگران كشور است چشم را نوازش ميدهد و از سوی ديگر به رستوران می‌رسد.  لطافت  پرده های آبی‌رنگ، خروسهای فلزی كه بانگی از گلوی آنها بر نمی‌خيزد تا سكوت را بشكند،  ديوارها و كف پوش های قرمز و فيروزه ای اش فضای اصيل‌ایرانی تداعی می‌كند.

در‌ایوان رستوران از پيروجوان نشسته اند. جای سوزن انداختن نيست. رستوران غذاهای غير گوشتی را با ابتكار عرضه می‌كند. جامعه و حاكميت باندازه كافی انسان را به دندان می‌گيرند كه ديگر نيازی به گوشت نيست!

گاهی آهنگ بی‌صدای شب های مسكو پخش می‌شود، از گوگوش و ستار و‌هایده نيز گاه صدائی به گوش می‌رسد. ميان جوانان سيگاری، اغلب نخی سيگار رد و بدل می‌شود و دود ناشی از آن فضا را گاه سنگين می‌كند. اقا جلال ، با آكاردونش بعضی شب های ظاهر  ميشود. حدود 50 ساله است و گل گلدون سيمين غانم را  آنقدر نواخته كه حالا اگر در ملودی هر آهنگی بماند دراين يكی نمی‌ماند و استاد است.


گاه زنان، آهسته و با احتياط ، همراه آقا جلال ترانه گل گلدون را زمزمه می‌كنند.

گاه بی‌آنكه كسی از ديگری بپرسد چرا و به چه مناسبت، مراببوس  را می‌نوازد. گهگاه، برای چند شبی‌ناپديد می‌شود و دوباره باز می‌گردد. انتظامات شهرداری موی دماغش می‌شود و هم می‌رود درلاك خودش. آب‌ها كه آسياب افتاده دوباره به خانه هنرمندان و چند پاتوق ديگر باز می‌گردد.

هفته ای كه گذشت، به ابتكار گروهی از دست اندكاران سينما، جشنواره فيلم و فوتبال در خانه هنرمندان برگزارشد، كه نقطه عطف آن حضور "عادل فردوسی پور" بود. عادل فردوسی پور گزارشگر و مجری ورزشی است  و محبوب جوانان. او با خنده شيرينش، رفتار بی‌تعارفش و تحمل پذيری كه نسبت به انتقاددارد الگوی بسياری از جوانان است.

محور گفتگوی با عادل در مورد برنامه دقيقه نود و كيفيت گزارشگری ورزشی است.‌این برنامه  برداشتی از يك برنامه‌ انگليسی به نام match of the day است و از 22 مرداد سال 78 توليد‌این برنامه شروع شده كه هنوزادامه يافته دارد.   

 

 حاضرين از گزارشگران  ورزشی كه گويش غير حرفه ای دارند انتقاد می‌كنند. بعضی از جوانان از گزارش عاميانه گزا شگران ديگری مانند خيابانی و اديب فرشاكی انتقاد دارند.

كلمات و اصطلاحات آنها بيشتر مذهبی‌و روضه خوانی است تا كلام و اصطلاحی در خور ورزش و هيجان زندگی.

بطور مثال " بازيكن مُستَجوب كارت قرمز بود" . حضور آنها روی صفحه تلويزيون‌این كلام عاميانه و يا اصطلاحات لومپنی را تكميل می‌كند. زير بغل های خيس از عرق و ته ريش كه به سبك مداحان است. جوان‌ها‌این ظاهر و سبك گزارش دهی را با تلويزيون الجزيره مقايسه می‌كنند. الحق كه كانال ورزشی الجزيره دلپذيرتر است. چنان كه اگر صدای تلويزيون را قطع كنی، ظاهر و ميميك صورت گزارشگران الجزيره دست كمی‌از گراشگران حرفه ای ورزش در سی ان ان و سی بی‌اس ندارد. جوان‌ها اصطلاحات عربی‌این گويندگان را ياد گرفته اند. اگر قرار است عربی‌بيآموزند از عرب زبان می‌آموزند نه از مداحان‌ایران كه گزاشگر ورزشی سيمای جمهوری اسلامی‌شده اند.

عادل فردوسی پور به جمع معترض كه دور او را در خانه هنرمندان گرفته اند می‌گويد:

ما كارشناس فوتبال نداريم. روابط شخصی جايگزين روابط حرفه ای و علمی‌است. فرهنگ انتقاد پذيری  در جامع فوتبال وجود ندارد.  با‌این واقعيات، همه آشنائی دارند و می‌پذيرند.

 

خشونت نيز از جمله مباحث گفتگو است.  همه قبول دارند كه فوتبال هم خشن شده است. همه بازيكنانی كه وسط ميدان توپ می‌زنند عصبی‌اند. همه مردم كلافه و عصبی‌اند، فوتباليست هم مثل بقيه.

يك نفر می‌گويد: بازيكنی كه در تيم های اروپايی بازی می‌كند كاملا رفتاری مناسب آن تيم و كشور دارد؛ اما همين بازيكن به محض‌اینكه در تيم‌ایرانی باز می‌كند رفتارش تفاوت كرده و مانند بقيه خشن می‌شود. حتی در برابر تيم های خارجی هم خشونت به خرج می‌دهد، به گوش بازيكن تيم مقابل سيلی می‌زند و...