رابرت ردفورد را هاليود برای نقش آفرينی درفيلم هائی
آفريد كه خشونت را در آنها بندرت میتوان يافت.
هنرپيشه،كارگردان، تهيه كننده و بنيانگذار "ساندس
فيلم" تهيه كننده فيلم " خاطرات موتورسيكل" كه اخيرا
در امريكا و در كوبا به نمايش درآمد. رابرت ردفورد
ساندنس فيلم را در سال 1981 بمنظور حمايت از سينمای
مستقل در امريكا تاسيس كرد و اينك فيلمی براساس خاطرات
انقلابی امريكا لاتين "چه گوارا" را تهيه و به نمايش
گذاشته است. او نام ساندنس را از فيلم "بوپچ كسيدی و
بچههای ساندنس" گرفته است، كه بتدريج با كسب اعتبار
در صنعت سينما در معرفی سينمای خارج از امريكا نيز نقش
موثری ايفا كرده است؛ از جمله نمايش فيلم هايی از
كارگردان ايرانی نظير كيارستمی، مهرجويی، مجيد مجيدی.
رابرت ردفورد كه در طول فعاليت خود همواره فيلمهای با
مفاهيم اجتماعی وسياسی را در كنار فيلمهای سرگرم
كننده هاليوودی بازی كرده است، جايگاه خاصی را در
سينمای هاليود دارد. سينمائی كه جاده پر رفت و آمد آن
دو پياده چپ و راست دارد و رابرت ردفورد عبور از پياده
رو سمت چپ خيابان را برگزيده است. او از ياران جدا
نشدنی سيدنی پولك كارگردان معروف سينماست و فيلم هايی
نظير " آنگونه كه ما بوديم" ("the
way we were"
) را با كارگردانی او بازی كرده است. دراين فيلم "
بارابا استرايسن" يكی از عاشقانه ترين آوازهای خود را
میخواند.
داستان آن فيلم مربوط به در سالهای 30 و 50 است كه
امريكا زير فشار مك كارتيسم و تعقيب و ترور هرآن كسی
بود كه گمان چپ انديشی به او میرفت.
رابرت ردفورد دركنارداستين هافمن، نقش يك خبرنگار
كنجكاو را بازی میكند. اين فيلم مربوط به رسوائی
واترگيت است كه موجب سقوط رئيس جمهور وقت امريكا
"نيكسون" میشود.
رابرت ردفورد با اين بازی، در دهه 1970 به اوج شهرت
خود رسيد. او كه برخلاف "مايكل داگلاس" از عمل جراحی
صورتش هميشه گريزان بوده، زمانی به حاشيه خزيد كه
شيارهای پيری بر صورتش نقش بست.
به پشت صحنه رفت اما از سينما جدا نشد و گهگاه نيز در
فيلم هائی ظاهر شد. "بازی جاسوس" فيلمی است كه رابرت
ردفورد به همراهی "برت پيد" هنرپيشه جوان هاليوود (كه
تشابه چهره او با رابرت ردفورد دروازههای هاليود را
به رويش گشود) برای اندك زمانی به روی پرده بازگشت. در
فيلم "داستان لبنان" نيز همينگونه به روی پرده آمد.
فيلمی كه در آن نقش سازمان اطلاعات مركزی امريكا "سيا"
دربمب گذاريهای بيروت افشاگر سياستهای امريكا در
منطقه خاورميانه بود.
درمقابل جورج بوش ايستاد و از نابودی محيط زيست و
سياستهای امريكا در اين زمينه انتقاد كرد.
برای نمايش "خاطرات موتورسيكل" كه خود تهيه كننده اش
بود، امسال به كوبا سفر كرد، اما اين نخستين سفر رابرت
ردفورد به كوبا نبود.
او در سال 1988 از كوبا ديدن كرده و با فيدل كاسترو
ملاقات كرده بود. آنها با هم لباس غواصی پوشيده و به
زير آب رفته بودند، اما نه برای گفتگو. گفتنیها در
باره انقلاب كوبا و خاطرات باقی مانده از "چه گوارا"
را در خشكی و هنگام سركشيدن ليوان قهوه و دود كردن
سيگار برگ هاوانا مرور كرده بودند. انگيزه "خاطرات
موتورسيكل" به نوعی، حاصل همان گفتگوهاست.
همان سال، پس از بازگشت از كوبا به بازجوئی فراخوانده
شد، اما او كه از محروميت از اسكار و ديگر امتيازهای
هاليود بيم نداشت، درسال 1990 فيلم " هاوانا" را با
كارگردانی "سيدنی پولك" بازی كرد. داستان اين فيلم
مربوط به آخرين روزهای ديكتاتوری "باتيستا" و آستانه
پيروزی انقلابيونی است كه از كوههای "سيرا" بزودی
سرازير میشدند و "چه گوارا" و "كاسترو" پيشآپيش آنها
بودند.
او در نقش يك قمارباز حرفهای امريكا كه برای قمار و
جمع كردن پول در كازينوهای هاوانا پرسه میزد ظاهر شد.
در جربان همين پرسه زنی و درحاليكه حوادث انقلابی
كيلومترها دورتر از كازينوهای هاوانا در حال شكل گيری
بود با همسر يكی از انقلابيون آشنا میشود و به يكديگر
دل میبازند. ردفورد حتی در اين فيلم و درنقش يك
قمارباز حرفهای نيز چهرهای نامطبوع از خود باقی
نمیگذارد. ردفورد با اين فيلم برای نخستين بار
امريكايیها را با كوبائی آشنا كرد كه با كوبايی كه
كاخ سفيد معرفی میكرد متفاوت بود.
به اين ترتيب، وقتی در ژانويه 2004 برای نمايش فيلم
"خاطره موتورسيكل" راهی هاوانا شد، قدم به جزيرهای
آشنا گذاشت.
فيلم خاطرات موتورسيكل طبيعت زيبای امريكای لاتين را
دركنار مناسباتی انسانی به نمايش میگذارد. دوستی
انسانی چه گوارا با يك دانشجوی رشته شيمی داستان فيلم
است. آنها با يك موتورسيكل 8000 كيلومتر را از
ارژانيتن تا ونزوئلا طی میكنند و دراين مسير طولانی
سرگذشت رنجبار امريكای لاتين را مرور میكنند. در
پايان سفر هر دو به يك نتيجه میرسند: بايد آزاد زيست
و مردم را نيز آزاد كرد. بدين ترتيب پزشك جوان كه "چه
گورا" نام دارد زندگی انقلابی را بجای حرفه پزشكی بر
میگزيند.
كوبائیها برای ديدنش به هتل محل اقامتش رفتند و
پيشاپش همه آنها كاسترو راهی هتل شده بود. ردفورد
درباره اين ديدار به خبرنگاران گفت: "او(كاسترو) همراه
مردم پيش من آمد. در شرايط جسمانی خوبی است و همچنان
شوخ طبع. روحيه او همان است كه هميشه بوده است "
شايد اين مصاحبه و اظهار نظر برای مطبوعات امريكا و
كاخ سفيد چندان خوش آيند نبود، اما واقعيت هميشه به
سود كاخ سفيد تغيير ماهيت نمیدهد
رابرت ردفورد بعد از نمايش فيلم "خاطره موتورسيكل" در
مصاحبهای كه با او شد گفت:
خوشحالم كه در كوبا هستم و فيلم را در كنار خانواده
"چه گوارا" و همسر سالمند او ديدم.
"
Aleida March
آلييدا مارچ" بيوه سالمند چه گوارا
نيز كه كتاب خاطرات همسرش "چه " را برای اين فيلم در
اختيار رابرت ردفورد گذاشته بود نيز به خبرنگاران گفت:
" از اينكه اين يادداشتها را دراختيار رابرت ردفورد
قرار دادم خوشحالم. فيلم فوق العاده است." دختر چه
گوارا نيز گفت:" فيلم همان است كه پدرم نوشته بود."
داستان فيلم "خاطرات موتورسيكل" كه "والتر سالس:
برزيلی آن را كارگردانی كرده و "گائل گارسبا برنال"
مكزيكی در نقش "چه گوارا" درآن ظاهر شده، زندگی اين
پزشك 23 ساله است كه برای نجات امريكای لاتين و
دگرگونی در كشورش "آرژانتين" خود را به كوهای "سيرا"
در كوبا میرساند.
|