همه آنچه كه فلسطينيان و يهوديان درگير آن هستند، جنگ
و خون، انفجار و انتحار، زندان و شكنجه و تحقير نيست.
ميان آنها زندگی و همزيستی تاريخی نيز جريان دارد و در
اين زندگی عشق، كار، حادثه، نگاه، اشاره، افسوس،
انتظار، ميهمانی، ميزبانی، شادی و... نيز مانند هركجای
ديگر دنيا میآيد و میرود. اين واقعيت در فيلم،
تئاتر، داستان، خاطره، ضرب المثل، لغات تازه، رقص،
لباس و... منعكس است، گرچه زير انواع تبعيضهای مذهبی
و اقتصادی حاكميت اسرائيل و خشم توام با مقاومت
فلسطينيان پنهان است.
فيلم "مداخله در پيشآمد" شايد نمونهای باشد برای اين
واقعيت. واقعيتی كه سرانجام نيز خود را به حكومت
اسرائيل تحميل خواهد كرد و روزی فراخواهد رسيد كه نان
و سرزمين به انصاف در ميان آنها تقسيم شود. شايد پس از
آن تقسيم بتوانند آسوده تر به همزيستی برسند. آن كه
میخواهد سر به ديوار "ندبه" بكوبد به موسای خويش، و
آنكه نماز را در مسجد القصی میخواهد بخواند به محراب
و سجده خويش. نان بايد تقسيم شود. درد و بحث اينجاست و
آن حكومتی كه چنين عزمی داشته باشد، به انصاف و تقسيم
و همزيستی دو خلق عرب و يهود نيز میانديشد!
فيلم " مداخله درپيشامد" را "ايليا سليمان" ساخته است
كه يك فلسطينی است. خود او نيز در اين فيلم نقش اول را
بازی میكند. ايليا در سال 2002 در جشنواره كن بيان
ديگری از جدائی دو خلق عرب و يهود را به نمايش گذاشت
كه با انديشههای ماليخوليائی صهيونيستها زمين تا
آسمان تفاوت دارد.
فيلم يك كمدی سياه و سفيد است. دو رنگی كه چهره و موی
فلسطينيان و يهوديان منطقه به آن شبيه است.
داستان فيلم، عشق يك زن و مرد فلسيطينی است كه در مرز
"رام الله" و "اورشليم" نطفه میبنند. آن جا كه
سربازان مسلح اسرائيلی صبح به صبح مدارك عبور كارگران
فلسطينی را كنترل میكنند. آنها در اين مرز چشم هايشان
در چشم هم گره میخورد. كلامی رد و بدل نمی شود، چرا
كه مجاز نيست، اما نگاهی كه عشق را میخواهد تعريف
كند، نياز به كلام ندارد.
در پس زمينه عشقی كه در مرز بازرسی شكل میگيرد، كمدی
تلخی كه از واقعيات روازنه ناشی میشود نيز جريان
میيابد. يك قوطی حلبی از ماشينی پرت میشود و يك
كاميون نظامی اسراييلی منفجر میشود. از اين لحظه به
بعد، بجای تكرار هميشگی صدای آژير آمبولانس ها، جستجو
و دستگيری ها، داستان به گونهای ديگر دنبال ميشود.
در صحنهای ديگر، دو همسايه نيز بر سر پرتاب زباله خود
به خانه ديگری با هم به مشاجره بر میخيزند.
در صحنهای ديگر، بالنی قرمز رنگ كه چهره عرفات بر آن
نقاشی شده از مرز"رام الله" عبور میكند. ماموران
اسراييل بالن را هدف میگيرند تا وارد اورشليم نشود.
شليك خنده تماشاگران فيلم كاری تر از شليك گلوله به
بالن است.
بدين ترتيب است نگاه طنز آميز ايليا سليمان به تراژی
ستيز دو خلق و دو ملت، در جشنواره كن 2002 با تقدير
روبرو میشود.
فيلم در امريكا نيز به نمايش در آمده است اما چندان
برای آن تبليغ نكرده اند. هنرپيشه زن فيلم "مانال
خادر" است. كسی كه بذر عشق را در اين فيلم، در مرز
بازرسی "كار و مرگ" میپاشد.
تهيه كننده فيلم نيز "اوی كلنيبرگ" اسراييلی است.
مدتها شايع بود كه فيلم جايزه اسكار را خواهد برد،
اما خيلی زود به شايعات خاتمه بخشيدند. راست و دروغش
معلوم نيست، اما گفتند نفوذ صهيونيستها درهاليوود مانع
شد. دليل آنها نيز اين بوده كه در اين فيلم به
فلسطينيان حق داشتن سرزمين داده شده است!
چه به "مداخله در پيشآمد" جايزه میدادند و چه نمی
دادند، آنكه بازنده شد سازنده و ايفاء كننده نقشها
دراين فيلم نبودند، بلكه مردمی بودند و هستند كه هنوز
و همچنان از ديدن لحظات شاد و پراز طنز اين فيلم محروم
مانده اند.
|