- رهبر حزب
الله به اپوزيسيون پيشنهاد كرده است كه يك
دولت وحدت
ملی تشكيل شود،
اما بنظر میرسد اپوزيسيون در اين مورد
مردد است. آيا اپوزيسيون واقعا خود متحد
است؟
-
اپوزيسيون در ارزيابی تظاهرات روز سه شنبه
و فراتر از آن، اوضاع سياسی لبنان يا خروج
نيروهای سوری اتفاق نظر ندارد. مثلا وليد
جنبلاط صريحا اعلام كرده كه مخالف آن است
كه لبنان ابزاری در سياست امريكا شود. اين
فاصله گيری جنبلاط دربرابر امريكا در تضاد
با موضع ديگر جريان های اپوزيسيون مانند
"نيروهای لبنان" يا هواداران ژنرال "اون"
يا شخصيت هايی نظير رييس جمهور سابق
"جمايل" است. آنها كاملا از قطعنامه 1559
و كلا استراتژی امريكا پشتيبانی میكنند.
آنان اميدوارند كه لبنان مجددا در آغوش
امريكايی ها قرار گيرد و گفته های آنان
نسبت به ديگر لبنانی ها آغشته به
نژادپرستی است. در اين اپوزيسيون جريان
های راست افراطی مانند "نيروهای لبنان" يا
اون كه مدلشان ديكتاتوريهای فاشيستی
آمريكای جنوبی است حضور دارند. اما جريان
های دمكراتيك مانند گروه های چپ، شخصيت
های مسيحی نظير "نصيب لحود" هم در آن
هستند. اين گروه های اخير كاملا ميتوانند
مذاكراتی ملی
با حزب
الله و ديگر احزاب لبنانی را آغاز كنند تا
به اجماعی ملی دست يابند كه بتواند كشور
را از بحران خارج كند.
نصرالله دست
خود را بسوی اپوزيسيون دراز كرده است و از هويت
لبنان بعنوان دمكراسی
مبتنی بر
اجماع دفاع كرده است.
- قطعنامه
1559 فقط به ابتكار امريكا تصويب نشد بلكه
مشتركا با فرانسه ارائه شد. شما موضع
فرانسه را در مورد لبنان چگونه میبينيد؟
- قطعنامه
1559 يك طرح امريكايی است كه فرانسه هم به
آن ملحق شده است. بنظر من فرانسه
از يك سال
پيش در سياست
خارجی خود تغييراتی داده است. فرانسه
پرستيژ
مهمی
درجريان مخالفت با سياست امريكا بطور كلی
و بويژه در مورد جنگ عراق بدست آورد، اما
ديپلماسی فرانسه به اين نتيجه رسيد كه
رويارويی
مستقيم با امريكا
بسيار هزينه بردار است. فرانسه اكنون
رويكردی بصورت همكاری با
ايالات متحده را در نظر
دارد ولو همكاری از موضع پايين تر.
قطعنامه 1559
نتيجه اين بازبينی سياست فرانسه در
خاورميانه است. البته
هنوز اختلاف چشمگيری ميان اهداف فرانسه و
امريكا در منطقه وجود دارد. فرانسه نگرانی
بيشتری نسبت به ثبات در خاورميانه دارد تا
ايالات متحده چرا كه آن را مرزهای جنوبی
خود میبيند و در آن منافع مهمی دارد. از
طرف ديگر نخبگان فرانسه و رييس جمهور آن
شيراك همواره از جهانی چند قطبی پشتيبانی
كرده اند، در حالی كه استراتژی امريكا
برقراری و تحكيم تسلط برسراسر جهان است.
بنابراين تضادهايی
ميان اين
دو وجود دارد كه نبايد ناديده گرفت. اين
تضادها وجود دارد، هر چند از يكسال پيش
بدينسو خود را بطور جدی نشان نمی دهد.
اين احتمال وجود دارد كه فرانسه سرانجام
ناگزير به بازبينی موضع خود شود.
بايد تاكيد
كرد كه هدف استراتژيك ايالات متحده و بطور
دقيقتر، محافظه كاران نوين امريكايی
بيرون كردن
نيروهای سوريه از لبنان، خلع سلاح حزب
الله و سرنگونی رژيم سوريه
است.
روزنامه انگليسی گاردين طرح نومحافظه
كاران را در اين مورد اخيرا فاش ساخته
است. براساس آن، محور
مسئله ساز
خاورميانه شامل ايران،
سوريه و
حزب الله است.
سوريه حلقه ضعيف اين زنجير
محسوب میشود. خروج نيروهای سوری از لبنان
مقدمه بیثباتی و سرنگونی رژيم سوريه است. |