الپر- تصورش هم مشكل است. باور كنيد مشكل است. نه به خاطر
اينكه ذرهای شك داشته باشم در اينكه اين مدعيان خدمتگزاری
دروغ میگويند. به اين خاطر باور نمیكنم كه نمايندگان آن
مجلسی كه متهم میشد به فكر ملت نيست و نمايندگانش از دهها
شهرام جزايری پول میگيرند و... هزار سال جرأت نمیكردند برای
هر يك از خود بودجه شخصی يك ميلياردی در نظر بگيرند. يا بدتر،
بودجه خود را و بودجه شورای نگهبان را نصف اين مقدار فعلی هم
افزايش دهند.
آدم نشسته دارد زندگیاش را میكند، يكهو میشنود كه پيشنهاد
كميسيون تلفيق مجلس هفتم به صحن علنی اين شده كه بودجه شورای
نگهبان از «هشت» به «پانزده» ميليارد و بودجه اداری خود مجلس
از «بيست و هفت» به «چهل و هفت» (دقت كنيد: 27 به 47 !) افزايش
پيدا كند. مخ آدم سوت میكشد. دروغگويی تا كجا؟ سياهكاری تا
چه حد؟!
نه، مگر همين مجلس هفتمیها نبودند كه پارسال وقتی به حرم امام
رفتند، گل نخريدند و علت آن را هم صرفهجويی اعلام كردند، و
بعد در تلويزيون و كيهان و بقيه بوقهايشان هوار كشيدند كه آی
مستضعفان و محرومان به هوش، كه ما آمدهايم! يا رياضی من
اينقدر بد است كه فاصله 27 تا 47 ميليارد و فرق آن با دويست يا
سيصد هزار تومان پول يك دستهگل بزرگ را نمیدانم، يا اينكه
اينها مردم را واقعا بیشعور فرض كردهاند.
چقدر آدم حيفش میآيد اين ميليونها و ميلياردها سرمايههای
مملكت را كه دارد به دست اين آبادگرهای ويرانگر حيف و ميل
میشود. خدايا، عدالت را با «ع» مینويسند يا «الف»؟! |