حتما شما هم در خيابان، بخصوص در جاده های بين شهری با كاميون
ها يا وانت هايی مواجه میشويد كه در پشت آن جملاتی خواندنی و
به قول امروزی ها "با حال" نوشته شده. چندی پيش در جاده شمال
در حال تردد بوديم كه اين جمله درپشت يك كاميون توجهم را به
خود جلب كرد:"كاش زندگی نيز دنده عقب داشت."
قطعا هر كس در مقاطعی از زندگی خود به تامل يا ترديد در رابطه
با برخی تصميم ها يا اقدامات خود میپردازد. گاه برخی تصميمات
قابل برگشت است و برخی چنان دير هنگام كه امكان برگشت باقی
نمی گذارند.
تا پيش از ديدن اين جمله هيچ گاه به شباهت های زندگی ورانندگی
توجه نكرده بودم: پرشتاب، غيرقابل برگشت، با اتفاقاتی كه شايد
هرگز نمی توان آنها راپيش بينی كرد؛ اتفاقاتی كه برخی آدمها
را در برابر حوادث پوست كلفت میكند و بعضی را ضربه پذير و
حساس؛ برخی را جسورتر میكند و بعضی را ترسو. درمقابل حوادث
آينده در برخی اعتماد به نفس ايجاد میكند و در بعضی ديگر موجب
زوال عقلی میشود و ....
اگر دامنه تصميمات انسانها حوزه ای محدود به خود و اطرافيان با
دامنه ای مشخص دارد و گاه برخی خودخواهی ها و عدم دورانديشی ها
موجب میشود كه انسان ها به جايی برسند كه همواره غبطه گذشته و
آن مقطعی كه تصميم غلط اتخاذ شده را بخورند، " دولتها " فرصت
چندانی برای آزمون و خطا ندارند؛ گاه بیتوجهی به خرد جمعی،
عدم عنايت به افكار عمومی، اعتماد به نفس زايدالوصف بدون
پشتوانه عقلانی، رجزخوانی های با مصرف داخلی، عدم شناخت نسبت
به محيط پيرامون، انفعال و بیعملی در زمان عمل، سوءبرداشت
نسبت به قدرت، نفوذ و اعتبار خود و ديگران و ... دولتها را
وارد دور باطلی از فعاليتهای مكرر مبتنی بر آزمون و خطا میكند
كه حاصل آن جز خسارت و پشيمانی نيست، به گونه ای كه شايد
آقايان در خلوت خود همان تعبير ابتدايی را با خود زمزمه كنند
كه كاش در عرصه سياست نيز میشد دنده عقب رفت. |