مردم ايران چنين تصوری نسبت به غرب دارند كه هدف آنها
مقابلهی دايمی با ملت ايران، پيشرفت و توسعه ايران اسلامی
است.
نيروگاه هستهيی بوشهر ساخت و تكميلش حدود 30 سال به طول
انجاميد و اين به واسطه تحريمها و فشارهای غرب بر ايران بود.
اين جاست كه وقتی مردم ما میبينند مهمترين بخش انرژی هستهيی
صلحآميز يعنی توليد سوخت هستهيی به دست جوانان ايرانی به ثمر
نشسته است، به عنوان غرور ملی به آن مینگرند.
(
اينها سخنان حجت الاسلام حسن روحانی در مصاحبه مطبوعاتی است كه
ديروز در تهران عنوان شد. انگيزه اين مصاحبه نيز قطعنامه تهديد
آميز جديد شورای حكام اتمی و برداشته شدن يك گام ديگر برای
ارجاع پرونده اتمی ايران به شورای امنيت سازمان ملل است. حسن
روحانی در اين اظهار نظر كه در بالا خوانديد حقيقت را نمی
گويد. به اين دليل ساده كه اگر مطبوعات سالهای اول تاسيس
جمهوری اسلامی را ورق بزنيد، دهها خبر در آن ها پيدا میكنيد
كه هم انديشان آقای روحانی در حاكميت جمهوری اسلامی كه اكنون
شورای نگهبان و دادگاه انقلاب و ديگر ارگان های حساس قدرت را
در اختيار دارند، با تكميل نيروگاه اتمی بوشهر مخالفت كردند.
پس از آنكه ژاپن و آلمان كار اين پروژه را رها كردند، بارها دو
دولت لهستان و آلمان دمكراتيك وقت آمادگی خود را برای تاسيس و
تكميل اين نيروگاه با هزينه ای كمتراز هزينه پايه اعلام
داشتند، اما آقايان در چارچوب سياست معيوب نه شرقی نه غربی اين
پيشنهادها را رد كردند و به سياست شرق ستيزی جنون آميز خود
ادامه دادند. بنابراين، واقعيت اينست كه در همان سالهای اول
تاسيس جمهوری اسلامی، اگر هدف تنها توليد برق اتمی بود، علاوه
بر اتحاد شوروی وقت، دو دولت لهستان و آلمان دمكراتيك بارها
آمادگی خود را برای تكميل اين نيروگاه اعلام داشتند. اين كه
اكنون آقای روحانی میكوشد مسائل اتمی ايران، كه میرود به
بهانه توليد سلاح اتمی در ايران به خطری برای تماميت ارضی كشور
تمام شود را، با انگيزه ايجاد هيجان ملی برای برگزاری انتخابات
رياست جمهوری و در آوردن يك كارگزار مافيای قدرت از صندوق های
رای علم عثمان كرده، يك ترفند تبليغاتی است. آنها میكوشند تا
برگزاری اين انتخابات از سوژه اتمی با تعبير ملی كه حسن روحانی
بعنوان سخنگوی آن مصاحبه مطبوعاتی ترتيب داده استفاده كنند.
ترفندی كه غرب و امريكا بيش از آقايان میتواند از آن بهرمند
شود!
از اين جملات كه از سخنان حسن روحانی در مصاحبه مطبوعاتی ديروز
وی در تهران برگرفته شده جز اين میتوان استنباط كرد. البته،
بخش مشروح تر اين مصاحبه به گزارشی يكسويه در باره سير مذاكرات
با اروپا اختصاص داشت، كه بدليل يكسويه بودن آن نمی توان در
باره صحت آن قضاوت كرد. اين ناباوری داخلی كه بیشك به ناباوری
سياسی، حداقل در سطح اروپا نيز كشانده شده، حاصل چندگانگی چهره
حاكميت و عدم تعادل در حرف و عمل است. به اين نكته بايد
انديشيد، كه چرا حرف حاكميت را نه مردم درداخل و نه در خارج از
ايران باور ندارند؟ چه كرده اند و كرده ايد، كه كار بدينجا
كشيده شده است؟
سياست خارجی، هميشه تاريخی، ادامه سياست داخلی يك كشور و حكومت
است. حتی وقتی سياست خارجی چهره نظامی به خود میگيرد، اين
چهره نيز ابتدا روی تند و نظامی و امنيتی در داخل آن كشوردارد.
بنابراين، قبل از هر استدلالی بايد فكری برای اين چهره داخلی
كرد و اعتماد مردم را جلب كرد. آيا در پی اين اعتماد اند؟
حتی اگر اين مصاحبه حسن روحانی با هدف هيجان سازی در جامعه
برای برپائی يك انتخابات فرمايشی باشد، نشان دهنده ادامه سياست
های جدا از مردم گذشته است و تا سنگ بنای سياست داخلی بر پايه
بیاعتمادی حاكميت به مردم و رای و نظر آنهاست و مردم نيز به
حرف و وعده حاكميت باور ندارند، اعتمادی در عرصه بين المللی
بدست نخواهد آمد!) |