ابطحی ـ التهابات هفته­ی گذشته در عرصه اينترنت، بار ديگر مخاطبان و كاربران اين جامعه را دچار تلاطم جدی كرد.

حكم 14 سال زندان برای يك وبلاگ نويسی كه نمی‌ شناسمش، وثيقه­ی ميليونی برای يك نوجوان وبلاگ نويس ديگر از شوك های جدی بود. خيلی تلاش كردم دليل آنرا پيدا كنم. اما بيشتر به اين باور رسيدم كه چقدر اشتباه مي­كنند كسانی كه گمان می‌برند وبلاگ يك جوان زير سی سال در اين جهان ارتباطات می‌تواند نظام را تضعيف كند و 14 سال زندان باعث تقويت آن نظام می‌شود.

كسانی كه گمان برند كه نظام سياسی يك كشور در اين دنيا با يك وبلاگ تضعيف می‌شود بايد قبلاً پذيرفته باشد كه اساساً آن نظام قوی و قدرتمند نبوده است. تلاش­هايی كه انجام شده، تا اين مسئله مورد توجه مسئولان قرار گيرد را بعد از نتيجه دادن اعلام خواهم كرد.

**********

پيگير مجدد كار وبلاگ نويسان آزاد شده­ی قبلی كه به هيأت نظارت بر قانون اساسی هم آمده بودند، بودم. مثل خودشان نگران هم نيز. با دوستانی در قوه ی قضائيه صحبت كردم كه در اين پرونده با ملاقاتی كه اينها با آقای هاشمی شاهرودی داشته اند، قوه­ی قضائيه در اين پرونده دارای وجاهتی شده است. ظاهراً هيأتی را آقای شاهرودی موظف به پيگيری و بررسی كرده است 7 كارتن گزارش و بازجوئی از طرف دادستان برای آنها رفته است. از هيأت نظارت بر قانون اساسی هم صورت مذاكرات و گزارشات رسمی هيأت را گرفته اند. صرف اينكه اگر در اين گزارشها و بازجوئی ها مسائل شخصی و اخلاقی مطرح باشد نشانه تخلف است. چون به اين جرم احضار نشده اند. تصورم اين بود كه نمي­خواهند اطلاع درستی به من بدهند، و علاقمندند كه سخنگوی رسمی قوه ی قضائيه آن را اعلام نمايد.

می دانم رئيس جمهور هم گزارش های تكان دهنده ای كه در اين مورد جمع آوری كرده است را به مراكز تأثير گذار فرستاده است.

نيروی انتظامی نيز ظاهراً هنوز شاكی وبلاگ نويسان است. هم چنان كه شاكی من هم بود.

از پيگيری های فرمانده­ی نيروی انتظامی اطلاعی ندارم. قبلاً كه قول داده بودند اين افراد متخلف را مورد تعقيب قرار مي­دهند در هر حال جای نگرانی هست. راه رفع نگرانی نيز گزارش شفاف است.