اينجا زمين در انتظار فرو ريختن است
زمين زنده، زمين تناور
.
لاشخواران
در سبدهای قديمی
كبوتران جوان را
به هديه و سور میبرند
.
شب پره های چندش بار
خورشيد را
به سفره ی گوری
قسمت میكنند
.
گاوان عرش
آزمند و شتابان
غنچه های جوان را میبلعند
.
و كره اسب بیخبری، كه گردن باريك اش را
در حفره ی ماه فرو میبرد
با شيهه ی بیقرار و فرق شكافته و پنجه های بريده
به دامن مادر خويش باز خواهد گشت
در مهتابی دنيا
|