عضو شورای مركزی جبههی مشاركت ايران اسلامی معتقد است: كسانی
كه از تامين آزادی اجتماعی صحبت میكنند، به فرض اينكه محقق
شود هم نتيجهی آن بدون حقوق و آزادیهای سياسی يك انفجاراست.
سيدمصطفی تاجزاده طی سخنانی در نشست فصلی شاخهی جوانان
جبههی مشاركت با طرح اين گفته میشود: اگر برخی از كشورهای
دموكراتيك كه حكومت يكپارچه ندارند، يكپارچگی را معادل استبداد
نمیدانند ولی شما يكپارچگی را معادل استبداد میدانيد؟
پاسخ: مثلا، انگلستان قديمیترين دموكراسی و حكومت يكپارچه را
دارد اما ديكتاتوری ندارد، يعنی يك حزب هم قوهی مقننه و هم
اجراييه را در دست دارد، اما نهادهای مدنی در كنار آن
میتوانند آزادانه عمل كنند و قدرت دولت را كنترل كنند.
در ايران اين مساله برعكس است. و اختيارات دولت بسيار گسترده
شده تا جايی كه حاكميت در كوچكترين مسالهی زندگی افراد نيز
دخالت میكند.
اما«چرا ما از يكپارچگی در جامعه نگرانيم؟» به اين علت:
در جامعهی ما يك دولت مطلقه و اختيارات نامحدود وجود دارد،
همچنين نهادهای مدنی ضعيف اند و نهادهای حل منازعه بیطرف
نيستند، اگر حاكميت اقتدارگراها يكپارچه شود اين يكپارچگی اسم
مستعار استبداد است.
حاكميت يكپارچه درايران اختناق میآورد، البته انسجام برنامه
را به همراه ندارد. در روسيه هم حكومت يكپارچه بود، اما در
عرصههايی مانند فضا، اتم و صنايع پيشرفتهای زيادی داشتند.
اما در كشور ما محافظهكاران پس از به قدرت رسيدن به چند شاخه
تبديل خواهند شد.
ما يك دوره آزادی اجتماعی را بدون آزادی سياسی در كشور تجربه
كردهايم. در رژيم گذشته شهروندان جامعه آزادی اجتماعی داشتند
ولی در همين جامعه، مردمیترين انقلاب شكل گرفت، اين به معنای
شكست آن الگوست. پس از انقلاب نيز بين سالهای 68 تا 76 تقريبا
سعی میشد چنين كاری صورت گيرد كه نتيجهی آن نيز دوم خرداد 76
بود.
كسانی كه از تامين آزادی اجتماعی صحبت میكنند، به فرض اينكه
محقق شود هم نتيجهی آن بدون حقوق و آزادیهای سياسی يك انفجار
است. شاه تصور میكرد كه اگر دانشجو از نظر تحصيل و آينده شغلی
مشكلی نداشته باشد آرامترين بخش جامعه دانشگاه خواهد بود.
ما اكنون با دو پديدهی “استبداد ورزی” و “روحيهی دموكراسی
خواهی” مواجه هستيم، گفت. امروز يكی از بزرگترين چالشها آن
است كه همهی قشرها میخواهند در حاكميت حضور داشته باشند.
برای مثال امروز زنان جامعه خواهان ايفای نقش فعال در همهی
سطوح حاكميت هستند. اين نشان دهندهی رشد روحيهی
دموكراسیخواهی است.
بنابراين الگوی دادن آزادی اجتماعی و گرفتن آزادی سياسی در
كشور ما پاسخگوی مطالبات مشاركت جويانهی مردم نيست.
بزرگترين انتقادی كه به ما اصلاح طلبان وارد است فرصت سوزی
است. من اين را در برخی موارد میپذيرم، اما بزرگترين فرصت
سياستورزی در ايران در ايام انتخابات صورت میگيرد؛ دوم خرداد
خود حاصل يك فرصت شناسی بزرگ بود.
ما وارد عصری میشويم كه در آن سازوكارها به مراتب مهمتر از
نيت افراد است. آيا در هشت سال دورهی آقای خاتمی آزادی
اجتماعی بيشتر تحقق يافت يا در دورهی قبل از آقای خاتمی؟
با اينكه شعار آقای خاتمی توسعهی همه جانبه و از جمله توسعهی
سياسی بود، اما حقوق و آزادیهای اجتماعی مردم بيشتر از
دورهای تامين شد كه فقط دولت از حقوق و آزادیهای اجتماعی
دفاع میكرد.
برای مثال پخش برنامه“ هويت” قبل از دوم خرداد است، كه در
همان دوران، خاتمی با ارسال يك نامه به رييس سازمان صداوسيما
به پخش اين برنامه شديدا انتقاد كرد.
كسانی كه امروز میگويند اصلاح طلبان نحوهی تعامل با اصحاب
فرهنگی و هنر را نمیدانند، بايد برای اثبات صداقت خود نامهی
خاتمی و پاسخ احتمالی خود را برای قضاوت عموم منتشر كنند.
آن دسته از قشرهايی از مردم كه هنوز تصميم به دادن رای
نگرفتهاند اگر پای صندوقهای رای حاضر شوند به احتمال 99 درصد
به اصلاحطلبان رای میدهند. زيرا جامعهی ما خوشبختانه در
صدسال اخير تمام جناحهای سياسی را آزموده و در اين آزمون
معلوم شده است كه اصلاحطلبان به نسبت رقبای خود بهتر
میتوانند كشور را اداره كنند يا به تعبير تلختر از سايرين
كمتر بد هستند.
تاجزاده در بخش ديگری از سخنان خود با انتقاد شديد از كسانی
كه با رفتار و گفتار خود میگويند، ايران را
ويتنام ديگری
خواهيم كرد، گفت كه اين اظهارات بازی با استقلال تماميت ارضی و
امنيت عمومی و ملی كشور است.
وظيفهی ما تلاش برای رفع سوء تفاهمها، توجيه افكار عمومی
جهان و آمريكا و همچنين گرفتن بهانه از جنگطلبان آمريكايی
است تا ايران وارد جنگ ديگری نشود. نه اينكه با اميد به ويتنام
كردن ايران منابع مادی و معنوی كشور را در معرض نابودی قرار
دهيم.
امروز برخی منقدان دولت با سياستهای غلط خود با امنيت كشور
بازی میكنند. يكی از اين سياستهای غلط بیتوجهی به اقوام و
مذاهب مختلف و جايگاه آن در قوهی مجريه است.
انتخابات فرصت طلايی است كه میتواند
تابوها
را بشكند، گفت. يكی از اين موارد آوردن
زنان
در كابينه است. همچنين استفاده از قوميتها نيز از جمله بالا
بردن سطح مشاركت نمايندگان اقوام و مذاهب مختلف در مديريت كلان
كشور است، اين از نكات مثبت انتخابات محسوب میشود.
شعارهای مشروعهخواهی شيخ فضل الله نوری موجب نشد كه به جای
مشروطه، حكومت اسلامی و شرعی مستقر شود، بلكه تلاش وی صرفا
باعث شد كه مشروطه شكست بخورد و جای آن را برای نخستين بار در
تاريخ ايران يك استبداد ضداسلام بگيرد. بنابراين كسانی كه
امروز تلاش میكنند به جای جمهوری اسلامی حكومت اسلامی مستقر
كنند، بايد بدانند كه ممكن است جمهوری اسلامی را به شكست
بكشانند، اما يقينا يك حكومت دينی بسته را نخواهند توانست
مستقر سازند، بلكه جای جمهوری اسلامی را يك
ديكتاكتور
سكولار خواهد گرفت. |