قاسم
شعله
سعدى، نماينده سابق مجلس و از هم
انديشان
"محسن سازگارا" و جمع شش نفره "طرح رفراندوم" در ايران، درباره
هاشمی رفسنجانی كه اين روزها بحث پيرامون آمدن و نيآمدن او به
صحنه انتخابات رياست جمهوری مطرح است به راديو آلمان گفت:
هاشمی رفسنجانی تا
حالا
اشتباهات
متعدد
استراتژيك
مرتكب
شده
است.
او
يكى
از
مسئولان
ادامه
جنگ
بعد
از
فتح
خرمشهراست.
او
از
ابتداى
انقلاب
يكى
از
نفرات
اول
حكومت
بوده،
ايشان
۹
سال
رئيس
مجلس
بوده،
۸
سال
رئيس
جمهور
بوده،
فرمانده
جنگ
بوده
و
بعد
از
آنهم
كه
رئيس
قوه
چهارم
، يعنی مجمع
تشخيص
مصلحت
بوده
كه
الان
اشراف
دارد
بر
سه
قوه
كشور.
ايشان
بيلان
شان
منفى
هست.
حتى
در
زمينه
اقتصادى
هم
من
قبول
ندارم
كه
ايشان
بيلان
مثبت
داشته
باشند.
در
امور
سياسى
و
امنيتى
كه
اصلا
بيلان
ايشان
فاجعه
آميز
هست
و
من
به
نوعى
ايشان
را
مسئول
حتى
قتلهاى
زنجيره
اى
ميشناسم
.
چون
وزارت
اطلاعات
و
نيروهاى
امنيتى
ما
درزمان
صدارت
ايشان
و
زعامت
و
رياست
ايشان
بوده
كه
گرفتار
چنان
وضعيتى
شد
و
دستهايى
كه
قرار
بود
امنيت
را
براى
مردم
برقرار
كنند،
خودشان
مرتكب
آدم
كشى
و
قتل
شدند.
دخالت
بستگان
او
در
امور
تجارى
كه
زبانزد
خاص
و
عام
است.
در
مجلس
چهارم
ايشان
با
هماهنگى
شوراى
نگهبان
همه
چپ
ها
را
تقريبا
ساقط
كرد
و
حكومت
را
دربست
در
اختيار
جناح
راست
قرارداد،
جناح
راستى
كه
خود
ايشان
را
هم
قبول
نداشت.
كسى
كه
۲۶
سال
نتوانسته
اين
مشكلات
را
حل
كند،
حالا
ميخواهد
بيايد
چه
كار
كند؟
ايشان
يك
چهره
جديد
نيست
كه
حالا
بخواهد
مشكلات
را
حل
بكند.
درباره مناسبات با امريكا نيز كه ايشان اين روزها خود را حلال
اين مشكل معرفی میكند نيز بايد بگويم كه
به
نظرم
تغيير
نظر
آمريكا نسبت به حاكميت جمهوری اسلامی ديگر
دير
شده
و
آمريكا
به
اين
حد
ديگر
احتمالا
قانع
نخواهد
بود.
آمريكا
الان
از
موضع
قدرت
دارد
صحبت
ميكند.
لذا
من
خيلى
معتقد
نيستم
كه
ايشان
بخواهد
نظر
آمريكايى
ها
را
جلب
بكند.
بخصوص
كه
آمريكايى
ها
ميدانند
كه
او
اگر
رئيس
جمهور
هم
بشود
باز
اختياراتش
بيشتر
از
حالا
نيست.
من
فكر
ميكنم
مصاحبه
او
با
”يو.اس.اى.تودى”
در
واقع
يك
شگرد
سياسى
و
تبليغاتى
انتخاباتى
بود
كه
بخواهد
نشان
بدهد
كه
مردم
اگرشما
به
من
راى
بدهيد
من
مشكل
آمريكا
را
حل
ميكنم
و
لذا
خطر
نظامى
آمريكا
منتفى
خواهد
شد.
ولى
مردم
اين
سوال
را
مطرح
خواهند
كرد
كه
آقا
شما
در
اين
۲۶
سال
كه
اين
امكانات
را
داشتيد
چكار
كرديد؟
مگر
فرصت
جديدى،
امكانات
جديدى
در
اختيار
داريد؟
وانگهى
همه
ميدانند
كه
تا
آقاى
خامنه
اى
نخواهد
بحث
آمريكا
حل
نميشود.
آقاى
خامنه
اى
هم
صراحتا
گفته
است
كه
هركس
دم
از
مذاكره
با
آمريكا
بزند،
يا
الفباى
غيرت
نياموخته،
يا
الفباى
سياست.
خوب
ايشان
اگر
بخواهند
با
آمريكا
مذاكره
كنند،
در
معرض
اين
دو
اتهام
قرار
ميگيرد.
مگر
ايشان
يك
امكان
جديدى
دارد
كه
بخواهد
برود
با
آقاى
خامنه
اى
مثلا
مشكل
را
حل
بكند.
به
نظرم
اين
ها
همه
اش
يك
شگرد
سياسى
هست
و
درواقع
نظرسنجى
و
استمداد
هست
كه
ببيند
شرايط
چگونه
است
كه
كانديدا
بشود.
به
نظرم
ايشان
ديگر
يك
مهره
سوخته
است.
تازه
اگر
ايشان
رئيس
جمهور
بشوند
و
فردا
خواست
فرض
كنيم
به
كشور
خارجى
در
اروپا
سفر
كنند،
كه
بايد
بكنند،
ايشان
را
ميگيرند
و
بازداشت
ميكنند.
آنهائی كه مشوق ايشان برای رئيس جمهوری شده اند،
در
واقع
مشكلات
خودشان
را
در
روى
كار
آوردن
ايشان
ميخواهند
حل
بكنند.
آنها
معتقدند
كه
چون
آقاى
رفسنجانى
با
احمد
خمينى
در
روى
كار
آمدن
آقاى
خامنه
اى
به
عنوان
رهبر
نقش
مهمى
ايفا
كرده
،
لذا
مثل
بقيه
مطيع
نعل
بالنعل
آقاى
خامنه
اى
نيست
و
به
عنوان
اصول
پراگماتيستى
ميگويند
ايشان
يك
حدى
از
استقلال
را
در
مقابل
خامنه
اى
خواهد
داشت،
در
مقايسه
با
كانديداهاى
ديگر
مثل
لاريجانى،
احمدنژاد،
و
كسانى
كه
همه
شان
متعلق
به
جناح
راست
هستند.
ميگويند
بين
بد
و
بدتر
ما
بايد
اين
را
انتخاب
كنيم.
من
اصلا
به
اين
اعتقادى
ندارم
چون
اصولا
تفاوتى
بين
آقاى
خامنه
اى
و
رفسنجانى
قائل
نيستم،
اينها
همه
شان
مثل
هم
فكر
ميكنند
و
مثل
هم
هستند.
همين
آقاى
رفسنجانى
بود
كه
در
پاسخ
نامه
سرگشاده
آن
۹۰
نفر
از
روشنفكران،
همه
آنها
گرفتار
شدند،
بازداشتهاى
طولانى
مدت
وانفرادى
شدند.
ويا
در
پاسخ
به
يك
شخصى
مثل
آقاى
سحابى
گفتند
ما
بايد
روى
اين
هارا
كم
بكنيم.
ايشان
منتاليته
فكرى
شان
اين
است
كه
ميخواهد
رو
كم
كند،
روى
روشنفكران
را
ميخواهد
كم
كند.
فرار
مغزها،
به
حاشيه
راندن
روشنفكران،
انسداد
فرهنگى،
مشكلات
امنيتى
اصولا
در
زمانى
شكل
گرفته
كه
ايشان
جزء
نفرات
اول،
دوم
يا
سوم
كشور
بوده
اند.
|