از جمله سخنرانان دومين نشست مراسم بزرگداشت مهندس بازرگان
سعيد حجاريان عضو رهبری جبهه مشاركت و قائم مقام اسبق شورای
شهر تهران بود، كه بدليل ضعف در بيان كلمات، سخنان مكتوب او را
عيسی سحر خيز خواند.
حجاريان گفت:
عنوان مطلب حجاريان "بازرگان مشروطهخواه تمام عيار"
بود.
حجاريان در همين مطلب برای نخستين بار فاش ساخت كه مهندس
بازرگان را در مجلس اول كه پس از استعفاء از نخست وزيری
نماينده آن شده بود كتك زدند. او در بخش ديگری از پيام خود
همچنين فاش ساختن كه پيشنهاد نخست وزير بازرگان را آيت الله
مطهری به آيت الله خمينی داده بود. حجاريان نوشت:
بازرگان دارای خصايص اخلاقی بسيار ارزشمندی بود كه میتواند
در
حال حاضر نيز آموزنده باشد و يكی از اين خصايص ارزشمند، تعهدش
به كار بود. او يك
بار به طنز كار خود را به كار يك فولكس تشبيه كرد. او تلاش
میكرد كه با انجام هر
كاری بيشترين ثمره و بازدهی را به جای بگذارد و به همين بابت،
كار خود را به كار
فولكس تشبيه میكرد و معتقد بود اين فولكس با چهار ليتر بنزين
100 كيلومتر راه طی میكند.
بازرگان حقالناس
و حقالله را بسيار رعايت میكرد و از اين جهت دارای تعهد
حيرتانگيزی بود، آنچه
موجب شد شهيد مطهری او را برای نخستوزيری پيشنهاد كند، تعهد و
دينداری او بود.
همچنين بايد از صبر و شكيبايی بازرگان سخن گفت؛ او آرامش و
متانت در كارهايش را از
صبر و شكيبايی داشت. او حتی وقتی از
برخی از نمايندگان مجس اول كتك خورد و اهانت
شنيد اما هيچگاه در مورد
اين موضوع دم برنياورد.
بازرگان مشروطهخواه تمام عيار بود. بازرگان با توجه به
علاقه شديد مذهبیاش
نسبت به چپها، نوعی جبههگرايی داشت. چپها انقلابی بودند و
به بسيج تودهای و
راهی كه ناگهان همهچيز را دچار تغيير كند، میانديشيند. مهندس
با اين روش مخالف
بود و راهی كه يك شبه دنيا را تغيير دهد، نادرست میدانست..
نكتهی ديگر اينكه بازرگان خود را بارها ايرانی،
مسلمان و مصدقی ناميده بود. در مصدقی بودن معنای مشروطهخواهی
نيز نهفته است. چراكه
مصدق حتی در دادگاه نيز حاضر نشد اعلام كند از قانون اساسی
مشروطيت دست كشيده و به
شاه خيانت كرده است.
اما انقلاب كه شد ناگهان طنز روزگار بازرگان را كه
مشروطهخواهی تمام عيار بود
بر تارك دولت انقلاب نشاند. انقلابی اتفاق افتاده بود و
بازرگان با آن مواجه شد.
همه میدانيم پيش از اين در ديداری كه در پاريس با امام خمينی
(ره) داشت پيشنهاداتی را مطرح كرد.
اول آنكه در همان رژيم مشروطه انتخابات آزاد برگزار شود و
انقلابيون و
مخالفان برای آزادی انتخابات فعاليت كنند.
دوم آنكه نظام مشروطه و قانون اساسی آن
ملغی نشود. البته اين پيشنهادها عملی نشد وليكن او در شرايط
سختی نخست وزير دولت
موقت انقلاب شد و بازرگان در وضعت پوپوليستی شگفتانگيزی كه
هيچگونه سازگاری با
روحيهی آن نداشت، گرفتار شد. يادمان هست كه حتی چند بار او
گفت مردم قدم رنجه كرده
و انقلاب كردند حالا به خانههايشان بازگردند تا كشور اداره
شود.
او پس از انقلاب هم مشروطهخواه باقی ماند. آن مرحوم معتقد بود
كه ساختار سياسی،
اجتماعی و اقتصادی كشور تغيير چندانی نكرده است و ما همان
مشروطهخواهان سابقيم. به
همين دليل راه گذشته خود را همچنان ادامه داد و در آن زمان
نهضت آزادی نيز به پيروی از بازرگان همين شيوه را ادامه داد.
آنان از قدرت كناره گرفتند و به شيوهی انتقادی برنامهی
مشروطهخواهی خود را پيروی كردند.
بايد تأكيد كنم كه من
ضمن پذيرش كليت پروژه بازرگان به شيوه كار مرحوم بازرگان
انتقادهايی دارم و
معتقدم بايد در اين پروژه به لحاظ روش اجرا اصلاحاتی به عمل
میآمد تا نتيجه
میداد.
حجاريان در بخش ديگری از مطلب خود، با اشاره به ضرورت حضور
اصلاح طلبان درحاكميت گفت:
مشروطهخواهی اولا منوط به حضور در حاكميت است و حتی تلاش برای
دوگانه كردن
حاكميت شيوهای است كه در دوره گذار به آن دست زده میشود تا
در نهايت به مشروطه
كامل و تأسيس حاكميت يگانه مشروطه بينجامد. اين پروژه بدون
حضور در حاكميت ممكن
نيست و اينكه تنها در جامعه مدنی فعاليت صورت گيرد تأثير كافی
ندارد. البته وقتی از حاكميت دوگانه سخن به ميان میآيد به اين
معنی است كه يك بخش آن مشروعيت خود را
از مردم میگيرد و ديگری به هر حال غير از مردم. اين منابع
مشروعيت حاكميت دوگانه
است. دومين شرط مشروطهخواهی آن است كه اين پروژه در بدنه
جامعه مدنی نيز بايد
پيگيری شود و تنها با نخبهگرايی به نتيجه نمیرسد. اگر
نخبهگرايی شكل گيرد بخشی از حاكميت كه مشروعيت خود را از امری
ديگر میگيرد بخش ديگر را از حكومت بيرون
خواهند راند. پس در ميان تودهها نيز بايد پايگاهی داشت.
بنابراين سازماندهی اجتماعی در هيچ مقطعی نبايد رها شود. در
واقع اين دو شرطی كه گفتم لازم و ملزوم
يكديگرند و به نظر من مرحوم بازرگان اين دو مسأله مهم را
چندان مورد توجه قرار
نداد.
مسأله بازرگان،
مسأله امروز ماست. ما هنوز هم مشروطهخواهيم البته مشروطه را
میتوانيم دوگونه
تصور كنيم، ما البته اكنون از مشروطه سلطنتی عبور كردهايم،
بنابراين پيگير
مشروطهای از نوع ديگريم. |