رهبر جمهوری اسلامی در پيام سنتی و بالا بلندی، كه به مناسبت
حج داد، نقطه نظراتی را درباره نقشههای جهانی امريكا و دولت
اسرائيل مطرح كرد، كه واقعياتی در آن نهفته است. او در اين
پيام، روياهائی را نيز مطرح كرد، كه اگر در ابتدای پيروز
انقلاب 57 و يا در آغاز كار دولت خاتمی میتوانست تاثير گذار
باشد، اكنون و با عملكرد 25 سالهای كه نه تنها در برابر مردم
ايران، بلكه در برابر مسلمانان منطقه است، جز حرف هائی تحريك
آميز و دردسرآفرين برای ايران حاصلی نخواهد داشت.
آنچه كه میتوانست طی 25 سال در منطقه خاورميانه موجب تحولات
عظيم شود، آرمانهای واقعی انقلاب 57 بود. همچنان كه در خود
ايران ميتوانست به چنين دستآوردی برسد. حاصل انحراف و سپس
خيانتی كه به انقلاب بهمن 57 شد، در داخل كشور همين فحشاء،
خشونت عمومی، تشديد جامعه طبقاتی، اقتصاد دلالی، قتل و جنايت،
ترويج تروريسم(آخرين نمونه اش سخنرانی جانشين نماينده رهبر در
سپاه "ذوالنور" در مشهد است كه دوباره ياد نواب صفوی افتاده
است)، اعتياد كم نظير در ايران، بيكاری، ترويج فرهنگ چاپلوسی
و شاهنشاهی از يك طرف و خودكامگی از سوی ديگر، بیاعتباری رای
و نظر مردم، برپائی مجلس فرمايشی و سفارشی، نابودی صنعت ملی و
بيكاری عظيم كارگران، خصوصی سازی ويرانگر كارخانههای توليدی
و.... است.
كسی با اين كارنامه نمی تواند ديگران را دعوت به تقليد از
ايران و نسخهای كند كه نه تنها شفابخش نيست، كه جان گير است و
جان مردم ايران را گرفته است.
اين نوع پيامها را شايد آتش بياران معركه در سيمای فارسی و
عربی ( العالم) جمهوری اسلامی در بوق كنند و در خلوت بيت رهبری
نيز به ايشان بفرمايند " با اين پيام
خاورميانه و بويژه عراق را تكان داديد و امريكا را سرجايش
نشانديد" اما واقعيت خارج از بيت رهبری و داخل
استوديوهای پخش خبر سيمای جمهوری اسلامی است. در خيابان هاست!
بجای اين لفاظیها و بهره گيری از واقعياتی جهانی كه با كمال
تاسف عملكرد 25 ساله حكومت در ايران تمام شعارها و شناخت مردم
از آنها را نابود كرده و مردم را از انقلاب و همدردی با مردم
فلسطين (سنت شناخته شدهای كه درايران وجود داشت) و نفرت از
دولت غاصب اسرائيل و ... به بیتفاوتی – نه تنها بیتفاوتی
بلكه زمزمه نجات دهندهای از خارج، حتی اگر امريكا باشد!-
رساند،ای كاش مدل و نمونهای از ايران برای منطقه ساخته شده
بود كه جهان اسلام از آن پيروی كند. بجای آن ميلياردها دلاری
كه در فلسطين، افغانستان، عراق – منهای جنگ فرسايشی با عراق
برای فتح كربلا- بوزنين و مسجد برپا كردن در اروپا و افريقا
شد، تا مدل اين جمهوری اسلامی صادر شود،ای كاش آن ميلياردها
دلار صرف آن جمهوری شده بود كه برای تحقق آن مردم انقلاب كردند
و برای آن شعار دادند و به خيابانها آمدند. آن شعارها و آن
آرمان ها، آن سخنان بیمزه و پوچی نبود كه امروز آيت الله نوری
همدانی، كه معلوم نيست در انقلاب كجای كار بود میزند.
آيا قرار بود ايران تقسيم به انواع خودی و نيمه خودی شود؟
رهبر كه شعار اتحاد برای جهان اسلام سر میدهد، اگر هنری داشت
اين وحدت و اتحاد را ابتدا در خود ايران به نمايش میگذاشت.
لااقل در ميان مسلمانان و روحانيون حكومتی اين هنر را به نمايش
میگذاشت تا مسلمان چشم ديدن مسلمان ديگر را داشته باشد.
روحانی، روحانی را محاكمه و زندانی نكند( نمونه آخرش يوسفی
اشكوری است كه هنوز در زندان است).
اين راه 25 ساله به آن تركستانی ختم شده و خواهد شد كه اكنون
جمهوری اسلامی در آستانه دروازه آن ايستاده است!
پيام رهبر
خبرگزاریهای
داخلی: مقام معظم رهبری پيام مهمی صادر كردند…:
امروز جهان اسلام در محاصره علمی و اقتصادی و
تبليغاتی و اينك نظامی است. اشغال قدس و فلسطين به اشغال عراق
و افغانستان انجاميد،
و اختاپوس صهيونيزم و استكبار وقيح و نفرتانگيز آمريكا، اكنون
برای همهی خاورميانه و شمال آفريقا و همهی دنيای اسلام،
توطئه و نقشه در سر میپرورانند و
نهضت بيداری را كه امروز جان تازهای در پيكر امت اسلامی دميده
است، هدف كينه و
انتقام خويش ساختهاند.
اكنون آمريكا و غرب مستكبر به اين جمعبندی رسيدهاند كه كانون
بيداری و ايستادگی در برابر نقشهی حاكميت آنان بر همهی جهان،
كشورها و ملتهای مسلمان و بهويژه درمنطقهی خاورميانه است، و
اگر با ابزار
اقتصادی و سياسی و تبليغاتی و سرانجام، نظامی نتوانند در چند
سال آينده، نهضت
بيداری اسلامی را مهار و سركوب كنند، همهی محاسبات آنان برای
حاكميت مطلق بر جهان
و سيطره بر مهمترين منابع نفت و گاز كه تنها وسيلهی محركه
ماشين صنعتی و برتری مادی آنان بر همهی بشريت است، به هم
خواهد ريخت، و كلان سرمايهداران غربی و
صهيونيست كه بازيگر پشت صحنهی همهی دولتهای مستكبرند، از
اوج اقتدار تحميلی خود
ساقط خواهند شد.
استكبار، همهی ظرفيت توانايیهای خود را به ميدان آورده است.
در يكجا با فشار سياسی، در يكجا با تهديد اقتصادی، در جايی با
ترفند تبليغاتی و در
جايی ديگر مانند عراق و افغانستان و پيش از آن در فلسطين و قدس
با بمب و موشك و
تانك و چكمهپوشان نظامی، به عرصهی نبرد سرنوشتساز وارد شده
است.
مهمترين
ابزار اين ددمنشان آدميخوار، پردهی نفاق و فريبی است كه بر
چهرهی خود كشيدهاند.
جوخههای تروريستی را تجهيز و به قصد جان بيگناهان روانه
میكنند، و دم از مبارزه
با تروريسم میزنند. از دولت تروريست و جلادی كه فلسطين را غصب
كرده، علنا پشتيبانی میكنند و مدافعان جان به لب رسيدهی
فلسطينی را تروريست مینامند.
سلاحهای كشتار جمعی اتمی و شيميايی و ميكروبی را توليد و
توزيع و مصرف میكنند و فجايعی مانند هيروشيما و حلبچه و خطوط
دفاعی ايرانيان در جنگ تحميلی پديد میآورند و در
عين حال شعار كنترل سلاح كشتار جمعی سر میدهند. آنان خود در
پشت سر مافيای كثيف
مواد مخدرند و دم از مبارزه با مواد مخدر میزنند. آنان نمايش
علمگرايی و
جهانیسازی علم میدهند و آنگاه با پيشرفت دانش و فناوری در
جهان اسلام مقابله
میكنند و سر بر آوردن فناوری هستهيی صلحآميز در كشورهای
اسلامی را، گناهی بزرگ
میشمارند. از آزادی و حقوق اقليتها سخن میگويند، و حق آموزش
و تحصيل را از
دختران مسلمان، به جرم پايبندی به حجاب اسلامی سلب میكنند.
دربارهی آزادی بيان و
عقيده داد سخن میدهند، و ابراز عقيده دربارهی صهيونيزم را
جرم میشمرند و بسياری از آثار فكری و قلمی برجستهی اسلامی را
و حتی اسناد به دست آمده از لانهی جاسوسی آمريكا در تهران را،
در آمريكا اجازه نشر نمیدهند. در باب حقوق بشر پرگويی
میكنند، اما دهها اردوگاه شكنجه چون گوانتانامو و ابوغريب به
پا میكنند، يا در
مقابل چنين فجايع كمنظيری سكوت رضايتآميز در پيش میگيرند.
آنها از احترام به
همهی مذاهب سخن میگويند، اما از
مرتد مهدورالدمی چون سلمان رشدی حمايت میكنند و
در راديوی دولتی انگليس، سخن كفرآميز بر ضد مقدسات اسلامی
میپراكنند.
امروز بر
اثر گستاخی و بیپروايی حماقتآميز زمامداران آمريكا و انگليس،
نقاب خدعه و نفاق
آنان شكاف برداشته و نفرت از اين مستكبران، به دست خودشان دل
ملتها و جوانان
مسلمان را انباشته است. امروز در هر كشور اسلامی، انتخابات
آزاد صورت گيرد، ملتها
بر ضد خواستهی آمريكا و انگليس رای خواهند داد.
اكنون انتخابات عراق پيش روی ما است. هدف ملت عراق و رهبران
راستين آنان از انتخابات، نقطهی مقابل هدف
اشغالگران از آن است. ملت و رهبران عراق، انتخابات را برای
تشكيل حكومتی مردمی و
برخاسته از ارادهی مردم و برای عراقی مستقل و يكپارچه و آزاد
میخواهند. انتخابات
از نظر آنان بايد پايان اشغال نظامی و سلطهی سياسی آمريكا و
انگليس باشد. بايد به
حضور فتنهانگيز صهيونيستها كه در زير سايهی سلاح
آمريكايیها، خود را به كنارهی فرات رسانده و خواب آشفتهی
«از نيل تا فرات» را تعبيری ناقص كردهاند، خاتمه دهد.
بايد كدورتهای فرقهای و قومی را كه غالبا برانگيختهی خباثت
دشمنان مشترك است، به
اخوت و اتحاد تبديل كند.
اما انتخابات در خيال خام اشغالگران، هدف ديگری دارد. آنان
میخواهند زير نام انتخاب مردمی، مزدوران خود را كه غالبا به
خاطر سوابق
وابستگیشان به حزب بعث، ذليل و رام دست اشغالگراناند، بر
مردم حاكم كنند.
میخواهند هزينهی حضور نظامی را از دوش خود بردارند و به دست
مزدوران خود هر چه را
هم هزينه كردهاند، از جيب و نفت عراق جبران كنند. میخواهند
استعمار را در شكل
كاملا جديد آن در عراق مستقر سازند. در اين استعمار فرانوين،
مزدوران بيگانه مانند
گذشته به طور مستقيم از سوی استعمارگران به كار گماشته
نمیشوند، بلكه در انتخاباتی كه رای مردم با تقلب و خدعههای
رايج ناديده گرفته شده، كسانی به نام منتخب مردم بر
سر كار میآيند. نام و ظاهر كار دموكراسی و باطن آن، حاكميت
مطلق بيگانه بر ملت
مظلوم است.
اكنون دو خطر بزرگ، انتخابات عراق را تهديد میكند: نخست، تقلب
و
جابهجا كردن آرای مردم كه بهخصوص آمريكايیها در آن مهارت
دارند. اگر زبدگان
عراقی و جوانان سياسی و تحصيلكرده، با همت و تلاش شبانهروزی،
بتوانند از وقوع اين
تقلب مانع شوند و حكومت مردمی و منتخب
خود را بر سر كار بياورند، آنگاه خطر دوم،
مطرح میشود كه كودتای نظامی و مسلط كردن يك ديكتاتور ديگر بر
سرنوشت عراق
است.
اين خطر نيز با هوشمندی و موقعشناسی و شجاعت مردم غيور و مومن
عراق و
رهبران حقيقی و بزرگوار آنان، قابل دفع است. آنان در اين
لحظهی حساس تاريخی كه
سرنوشت دهها سال آيندهی آنان را رقم میزند، بايد از ايمان و
شجاعت و همبستگی ملی خود، بيشترين استفاده را ببرند، انتخاباتی
فراگير و سالم و پرشور برگزار نمايد و از
نتايج آن، با همهی توان پاسداری كنند. اختلاف شيعه و سنی يا
عرب و كرد و تركمان و
يا ديگر دستهبندیهای تفرقهانگيز، تنها بوسيلهی دشمنان دامن
زده میشود.
همچنانكه ناامنی كه همواره مقدمهی بروز ديكتاتوری است، از سوی
سرويسهای اطلاعاتی دشمن، طراحی و تشويق میشود. كسانی كه با
ترورهای جنايتبار، جان شهروندان عراقی و
شخصيتهای علمی و سياسی را هدف میگيرند، هرگز در شمار
مجاهدانی كه در راه استقلال
عزت اسلامی با اشغالگران ستمگر مبارزه میكنند، قرار
نمیگيرند.
آيهی «اشداء علی الكفار رحما
بينهم» را بار ديگر بر دلهای خود تلاوت كنيم، بايد چه درهنگام
بمباران نجف و فلوجه
و موصل، چه هنگام زلزلهی دريايی در اقيانوس هند كه دهها هزار
خانواده را داغدار
كرد، چه در هنگام اشغال عراق و افغانستان، و چه در حوادث
خونبار هر روزهی فلسطين،
تكليف الهی را بر دوش خويش، احساس كنيم. |