محمد علی ابطحی با «عرفان قانعی فرد» روزنامه نگاری كه مستقل
كار میكند و يك سايت شخصی نيز دارد مصاحبهای كرده است. نظرات
ابطحی را در زير میخوانيد:
مصاحبه كننده دليل نبود گفتگو و تفاهم در ميان دو جناح حكومتی
را میپرسد و ابطحی میگويد:
واقعش
اين است كه گفتوگو چيز خوبی است ولی وقتی يك طرف معتقد است،
طرف مقابل ايادی دشمن هستند و میخواهند اصل نظام را از بين
ببرند جايی برای گفت وگو باقی نمی ماند.
بخصوص كه آن طرف برهان قاطع هم دارد! و اگر حرفی خلاف حرف خود
بشنود دستگيری،
پرونده سازی و تبليغات را عليه او بسيج میكنند، جايی برای
گفتوگو باقی نمی گذارند. ضمن آن كه مبنای انديشهها هم متفاوت
است.جمعی خود را نمايندهی خدا
میدانند و جمعی خود را برگزيده ی
مردم. اين اختلاف مبنا هم يكی از مشكلات جدی گفتگو
است. ولی باز هم اعتقاد من مثل اعتقاد شماست كه اگر بشود
گفتوگو كرد راه خوبی برای آرامش مردم و بخصوص جوانان هست.
درباره زندگی و حريم خصوصی افراد ابطحی گفت:
من هم معتقدم سود مردم در آرامش
است. اما وقتی دخالت فراوان و همه جانبه در زندگی مردم صورت
میگيرد و مردم احساس
میكنند
كه حتی برای عادی ترين مسايل و شخصی ترين كارهای روزمره ردپای
دخالت وجود
دارد، بايد اين شيوه را تغيير داد و اگر طرف مقابل نپذيرد،
بايد با آنها و روش آنها
مقابله كرد. انقلابی كه مردم كردند با شعار آزادی، استقلال و
جمهوری اسلامی بود.
اگر آزادی مردم آسيب ببيند و جمهوری اسلامی كه در آن جمهوريت و
اسلام در يك اندازه
هستند، بخش جمهوريت آن صدمه ببيند و مردم به حساب نيايند، بايد
از پايگاه نظام و
انقلاب با آن مبارزه كرد؛ اما در همين مبارزه نيز بايد حدود
اخلاقی رعايت شود. هر
كس توهين میكند، اهانت مینمايد، فحاشی میكند و هر
جا كم میآورد دستگير میكند
راه به نا كجا آباد ميبرد. اين اعتقاد من است.
ابطحی : جوانان دو دسته مشكل
دارند. يك دسته مشكلات اقتصادی است. مثل بيكاری و ازدواج كه
راهكارهای اقتصادی دارد
و مشكلات خودش را. من هم چون از اقتصاد اطلاعات فراوان ندارم
ترجيح میدهم كه كسانی كه آشنا هستند جواب بدهند و وقتی كه كسی
مسئلهای را نمی دانند بايد به آن اعتراف
كند و هيچ مشكلی نيست، اما قسمت دوم مشكلات جوانان عاطفی است.
جوان به طبيعت سن خود
به آزادیهای اجتماعی نياز دارد و اين مهمترين مسئله دومی
جوانان است. البته من
معتقدم عليرغم فضای موجود جوانان ايرانی كم جوانی نمی كنند ولی
فقط آرامش روانی ندارند و اساسا در حاكميت، عدهای شايد به
دليل عقدههای جنسی همه مشكلات را در اين
حوزه میبينند. همين نكته باعث بهم ريختن آرامش روانی جوانان
ميشود و طبيعت اين
نگاه افسردگی است.
ابطحی
در بخش ديگری از اين مصاحبه در باره كم آگاهی و حتی بیخبر
مسئولان بلند پايه جمهوری اسلامی از روحيه مردم و واقعيات
جامعه گفت:
روحيه ی بسياری از
مسئولان، جدا از مردم شكل گرفته است. شايد در ابتدا فشارهای
تروريستی عليه مسئولان
كشور، آغاز جدايی مردم از مسئولان شد. ولی گويا اين جدايی به
مذاق بعضیها خوش آمد
و ادامه دادند. واقعا فاصلهای باور ناكردنی ايجاد شده است.
نمی دانم چه بايد كرد.
ابطحی درباره نسل جديد روزنامه نگاران ايران و آينده روزنامه
نگاری چاپی و اينترنتی در ايران گفت : ايرانیهای جوان از خود
استعداد فراوان نشان داده اند. بخصوص در
حوزه ی خبر نگاری و باز بيشتر در حوزه ی وبلاگ نويسی و خبر
نگاری اينترنتی. بسياری از آنان با تعطيل شدن روزنامهها از
كار ماندند. بخشی از آنان هم كه به كار اينترنت
روی آúوردند،
حملات گازانبری به اين حوزه روحيه ی خود را از دست دادندو يا
از اين
كار بازماندند و يا موقتا كار خود را تعطيل كردند، ولی من
معتقدم اين انرژی قدرتمند
جوانان ايرانی دوباره به صحنه خواهد آمد. روزنامه نگاران و
اهالی اينترنت نمی توانند اين حوزهها را رها كنند. اگر
مسئولان خود اين انتقاد پذيری را نشان دهند كه
بسيار مطلوبتر است.
ابطحی
در باره طرح رفراندوم گفت : من بر اين باورم كه راه
اصلاحات و نهادينه كردن دموكراسی در جامعه زمان زيادی میبرد
كه همواره در تاريخ
وقتی میخواسته به نتايج اندكی برسد با دستپاچگی جمع ديگری
ديكتاتوری بجای دموكراسی مستقر شده است. در دوره ی اصلاحات
اخير نيز اين بحران، از مهمترين عوامل كند شدن
مسير اصلاحات بود. رفراندوم و يا تغيير قانون اساسی هم
در خود قانون اساسی راهكارش
مطرح شده است. نمی دانم كسانی كه چنين پيشنهادی داده اند، با
چه راهكاری میخواهند
چنين نمايند؟ از راه قانونی كه حتما به آن نمی انديشند. آيا
برای راههای ديگر،
امكان عملی شدن هست؟ چه كسی هزينه میكند؟ و اساسا اين
راهكارها در شرايط فعلی به
نفع مردم ايران تمام میشود، يا نه؟ اينها سوالات اساسی است
كه طراحان برای آن
پاسخی نداده اند. همچنان بايد برای نهادينه شدن دموكراسی در
جامعه و باور عمومی به
آن تلاش كرد.به عقيده ی من كه راهی جز اين وجود ندارد. |