سلام دوستان، ياران و عزيزان
بالاخره بعد از يك هفته تلاش نتوانستيم سايت وب نوشت را از
آنها كه
email
مربوط به
domain
آن را دزديده بودند، پس بگيريم. شركت ايرانی كه اين
domain
را ثبت كرده بود میگويد كه از ايميل آنها يك ايميل به شركت
اصلی زده اند كه من ديگر قصد ادامه وب نوشت را ندارم!! تير غيب
يعنی همين. كپی پاسپورتم را هم فرستادم كه بگويم خودم هستم ولی
هنوز جواب نداده اند.
در بين پيش نمازها شوخی متداولی هست كه میگويند وقت اذان كه
میشود پيشانی شان خارش پيدا میكند. واقعيتش اين است كه در
اين يك هفته در همه لحظات دلم در حال خارش بود كه كی میشود با
شما عزيزان دوباره ارتباط برقرار كنم. ديدم به اين زوديها از
دزدان نمی شود حق مسلم خودم را پس بگيرم.
راهی جز اين نبود كه در اسم سايت تغييری بدهم و كار را شروع
كنم. اگر روزی توانستم اسم قبلی را پس بگيرم آن را
divert
میكنم روی اين اسم. خواستم خاطره وب نوشت حفظ شود. با تلاش
فراوان توانستم با اضافه كردن سه حرف
eha
به آخر
webnevesht
دوباره آن را راه اندازی كنم. ولی میدانم دزدان اينقدر توفيق
پيدا كرده اند كه مدتها طول بكشد تا دوستان آدرس
webneveshteha
را بدانند. اميدوارم سايتها و وبلاگنويسان هم كمك كنند كه اين
آدرس جديد شناخته شود. حتماً كمك خواهند كرد. مگه نه؟
اقبال چه زيبا گفته كه:
موجيم كه آسودگی ما عدم ماست
ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم
از همه كسانی كه در اين مدت لطف كردند تشكر میكنم. تشويقشان
باعث شد كه دوباره روحيه بگيرم. به اميد روزی كه همه، منجمله
اين دزدان بفهمند كه در دنيای ارتباطات جلوی انديشه را نمی
توان گرفت.
پرسش و پاسخها را هم مثل گذشته خواهم گذاشت و درباره مشكلات و
رنجهای وبلاگنويسان هم خواهم نوشت. چه ربطی دارد به دزدان؟
دوست دارم بنويسم.
در اين فاصله دوری و جدايی به ترتيب شب يلدا و ميلاد امام هشتم
كه خيلی دوستش دارم و تولد حضرت مسيح كه پيام آور صلح و آرامش
بود گذشت، نتوانستم تبريك بگويم كه در اينجا به همه تبريك
میگويم. سالگرد زلزله تلخ بم هم گذشت. آن را هم مجدداً به
مردم قهرمان بم و ملت ايران تسليت میگويم. |