ايرنا- "محسن آرمين " سخنگوى سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى
گفت: احتمال حضور هاشمى رفسنجانى با واكنش بسيار تند بخش
افراطى جناح منتقد دولت روبرو شده است.
رهبرى بخش تندروى مخالف اصلاحات حضور هاشمى رفسنجانى را
كاملا به ضرر خود مىبيند و احساس مىكند او، مانع شكلگيرى
يكپارچگى قدرت به نفع آنان مىشود.
به همين خاطر است كه هر از چندگاه از قول ايشان حرف مىزنند.
يك روز اعلام مىكنند "نمى آيد" و روز ديگر مجبور مىشوند، آن
را تكذيب كنند.
آرمين نحوه حضور هاشمى رفسنجانى در انتخابات را موجب پيچيده
تر شدن وضعيت جناح راست دانست و گفت:
با اين حال بخش معتدل تر آن جناح به دليل اين كه احساس مىكند
در موضع پايين ترى قرار دارد، حضور هاشمى رفسنجانى را در
انتخابات به نفع خود مىداند و تقريبا تمايل دارد كه هاشمى
وارد عرصه انتخابات شود.
درباره موضع "مجاهدين انقلاب" در باره هاشمی رفسنجانی آرمين
گفت: ما در مورد آقاى هاشمى رفسنجانى موضع ثابتى داشتيم كه
از چند ماه قبل آن را اعلام كرديم و گفتيم از حضور ايشان در
عرصه انتخابات رياست جمهورى استقبال مىكنيم و حضور ايشان را
موجب تنوع و تكثر كانديداها و در نتيجه رقابت و مشاركت بيشتر
مى دانيم.
آرمين افزود: بدليل اين كه به طوردائم اين موضع را اعلام كرديم
، حتى اين شبهه ايجاد شد، كه احتمالا كانديداى سازمان
مجاهدين انقلاب، آقاى هاشمى رفسنجانى خواهد بود، كه البته
با معرفى و اعلام رسمى كانديداى ما "مصطفى معين" اين شبهه
برطرف شد.
آرمين اظهارداشت: نظر و ديدگاه ما در خصوص هاشمى، كماكان
ثابت است و معتقديم حضور او در انتخابات بيش و پيش ازآنكه
بخواهد به ضرر جبهه اصلاحات تمام شود، به ضرر جريان مخالف
اصلاحات به ويژه افراطيون ضد اصلاحات است و آن جريان را با
بحران روبرو مىكند.
كمااينكه از هم اكنون مىتوان آثار اين بحران را مشاهده كرد.
"حضور هاشمى رفسنجانى نه تنها بحرانهاى داخلى جريان
مخالف اصلاحات را تشديد مىكند، بلكه اساسا احتمال موفقيت آن
جريان را در انتخابات رياست جمهورى، منتفى خواهد كرد".
به نظر مىرسد كه رياست جمهورى براى جريان مخالف اصلاحات ،
لقمه راحتى نباشد. آنها اين گام را نمىتوانند به راحتى
بردارند.
درآغاز حركت اصلاحى فرماندهى و پرچم مخالفت با اصلاحات
درجبهه مقابل در دست جريان سنتىتر بود و بخش تندرو در عمل نقش
سرباز پياده را ايفا مىكرد.
به مرور ، با حمايتهاى لجستيكى، مالى و سازمانى كه از اين
بخش تندرو صورت گرفت ، به عنوان يك نيروى تاثيرگذار و تعيين
كننده ظاهر شد.
اين بخش با توجه به حمايتهايى كه از او مىشد، بتدريج شروع
به نهادسازى و راه انداختن مطبوعات متنوع كرد و سعى نمود
بخشهايى از حاكميت را به طور كامل تحت نفوذ خود بگيرد.
بتدريج ، اين بخش افراطى در جبهه مخالف دوم خرداد، قدرت
بيشترى گرفت.
انتخابات دوم شوراهاى شهر و روستا را نخستين تجربه رسمى اين
بخش درعرصه سياسى بود. اين موفقيت به آنها اعتماد به نفس داد
و موجب شد اين جريان افراطى ، مدعى جديدى در جبهه مخالف
اصلاحات شود. "انتخابات مجلس هفتم نيز فرصتى بود كه خود را به
عنوان نيروى سياسى جدى معرفى كند".
در ليست تهران جبهه مخالف اصلاحات ، اين جريان دست بالاتر را
داشت و حتى كارى كرد كه برخى ازكانديداهاى بخش سنتى هم از
ليست تهران كنار گذاشته و در عمل ناگزير از انصراف شدند.
وى اظهارداشت: هنوز اين روند تمايزيابى درجبهه مقابل دوم
خرداد به نهايت خود نرسيده است. به نظر مىرسد تا انتخابات
رياست جمهورى، اين بخش استقلال رسمى و كامل خود را از بخش
سنتى اعلام نكند، هرچند كه پرچم مخالفت با اصلاحات به طور
كامل در دست همين بخش افراطى است.
هفت ياهشت سال قبل، اين بخش سنتى بود كه خواستههاى خودرا به
بخش افراطى ديكته مىكرد، ولى اكنون نيروهاى افراطى و
عملياتى، تفوق پيدا كردهاند و خواستههاى خود را به بخش
ديگر ديكته مىكنند.
بخش افراطى و راديكال مخالف اصلاحات احساس مىكند يك "يا
حسين" ديگر لازم دارد تا رياست جمهورى را در اختيار بگيرد.
اگر هم اين كار را بكند، موتلف راست سنتى را كنار خواهد
گذاشت.
روندى كه آنها شروع كردهاند، فقط به حذف اصلاح طلبان از
قدرت منجر نمىشود، بلكه بخش سنتى را هم از قدرت حذف خواهد
كرد. شعارهايى هم مبنى بر "جوانگرايى" و "نسل دوم" مطرح
مىكنند و مىگويند پيرمردها و چهرههاى وزين بايد به كنارى
بنشينند و جوانترها و نسل دومىها جايشان را بگيرند.
اين نيرو فقط به قدرت وصل است. به محض اين كه اين ارتباط قطع
شود، از بين خواهد رفت ، زيرا تمام نهادسازى و سازماندهى آن
معطوف به حمايتهاى ويژه و خاص است ، اما به هر حال، الان
مىتواند در عرصه قدرت ، نقش آفرين باشد. اين جريان افراطى سه
مشخصه دارد كه آنرا از بخش ديگر جبهه مخالف اصلاحات متمايز
مىكند.
اين جريان در انديشه بنياد گرا ، در رفتار اقتدار گرا و در
عرصه سياست داخلى ميليتاريست است.
تلاش جريان مزبور براى به قدرت رسيدن در انتخابات آتى رياست
جمهورى باعث اختلاف در جبهه مخالف دوم خرداد و مانع از اين
شده كه اين جبهه بتواند به يك تصميم گيرى هماهنگ در مورد
كانديداى رياست جمهورى برسد.
آنها ادعا مىكنند "اين ما بوديم كه انتخابات شوراها را به ضرر
جريان اصلاحات به پيش برديم و بالاخره توانستيم تركيب مجلس
هفتم را اينگونه كنيم ، اما الان عده ديگرى آمدهاند و
مىخواهند سوار كار شوند و سهم خواهى كنند، حال آنكه رياست
جمهورى بايد از آن ما باشد".
اين اختلاف جبهه مقابل اصلاحات را با وضعيت بغرنجى روبرو كرده
و بعيد است كه در كوتاه مدت بتوانند در اين باره به توافق
برسند. نشستى هم كه اخيرا برگزار كردند، به دليل همين
اختلافات كاملا بىنتيجه ماند و معرفى كانديداى اين جبهه به
آينده موكول شد.(منظور نشستی است كه عكس آن در شماره روز گذشته
پيك نت انتشار يافت)
شرايط ما بهتر از جريان مخالف اصلاحات است. اختلافها و تفاوتها
در ميان اصلاح طلبان "حاد و به شكل تضاد سخت" نيست. اگر آنها
بر سر حداقل پنج كانديدا اختلاف نظر دارند، ما درباره حداكثر ۲
كانديدا بحث داريم كه شايد در مورد آنها به توافق و اجماع
برسيم.
حتى اگر در مرحله اول انتخابات نتوانيم بر سر يك كانديدا
اجماع كنيم ، و اصلاح طلبان در قالب دو بخش كانديداى خود را
داشته باشند، در مرحله بعد امكان اجماع منتفى نيست.
اگر اصلاح طلبان در معرفى كانديدايشان با محدوديتهاى عجيب و
غريب مواجه نشوند ، نتيجه انتخابات در مرحله اول و يا حداكثر
در مرحله دوم به سود آنها خواهد بود.
قطعا اصلاح طلبان محدوديت خواهند داشت. از همين الان روشن است
كه آنها نمىتوانند كانديداى
حزبى خود را معرفى كنند، زيرا با توجه به تجربه گذشته
احتمالا ردصلاحيت خواهند شد.
مشكل ما درحال حاضر، همان مشكل عمومى است كه عرصه رقابت
سياسى از آن رنج مىبرد، يعنى هيمنه و فشارى كه از ناحيه
كانونهاى قدرت به عرصه سياسى وارد مىشود، رقابت را در اين
عرصه سخت و دشوار كرده است.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى در شرايطى وارد رقابت
انتخاباتى مىشود كه روزنامه ندارد، سايت او بسته شده است ،
همه اعضاى ارشد آن داراى پرونده قضايى هستند و از همين الان
هم مىگويند كانديدايش رد صلاحيت خواهد شد، يعنى عواملى كه
هيچكدام مربوط به عرصه رقابت سياسى نيست.
اين تنها وضعيت سازمان مجاهدين انقلاب نيست. حزب مشاركت هم
همين وضع رادارد. بدين ترتيب ما بايد در يك فضاى كاملا مبهم و
ناعادلانه وارد رقابت با جريانى شويم كه هيچيك از اين
محدوديتها به او تحميل نمىشود و اگر هم مشكلى دارد، مشكلى
داخلى است.
جريان مقابل از بيرون ، حمايت مالى و لجستيكى مىشود.
مطبوعات خود را دارد ، مطبوعاتى كه در انتقاد با مانعى مواجه
نيستند. سايتهاى خود را دارد و در جنگ روانى و تبليغاتى
محدود به هيچ حدى نيست.
اين در شرايطى است كه درخواست ما براى مجوز نشريه ارگان
سازمان مجاهدين انقلاب، بيش از يكسال است در هيات نظارت بر
مطبوعات متوقف مانده است. جبهه مشاركت هم همين وضع را دارد
وبقيه احزاب وضعشان بهتر از ما نيست. اگر روزنامه اى دارند
ناگزير از خودسانسورى هستند.
سخنگوى سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى تاكيدكرد: تنها
محدوديتى كه مى تواند ما را از حضور در انتخابات منصرف كند،
رد صلاحيت كانديدايمان است. اگر نظارت استصوابى بخواهد به
گونه اى عمل كند كه ما را از معرفى كانديدايى كه ديدگاههاى
عمومى ما را نمايندگى مىكند، محروم سازد، قطعا حضور ما در
انتخابات اصلا توجيهى نخواهد داشت و مجبوريم تصميم ديگرى
بگيريم. |