چند سال پيش و در نخستين روزهای انتشار روزنامه " جامعه"،
سيد ابراهيم نبوی در "ستون پنجم" آن روزنامه حكايتی را نقل
كرده بود كه به زبان طعن و كنايه بيانگر رفتارهای وحشيانه و در
عين حال مضحك كارگزاران رژيم جمهوری اسلامی بود.
حكايت از اين قرار بود كه روزی بنا ميشود مسابقهای برای سنجش
ميزان سرعت و دقت دستگاههای اطلاعاتی و امنيتی جهان برگزار
شود. برای اين منظور قرار بر اين ميشود كه خرگوش كوچكی را در
يك صحرای وسيع و پهناور رها كنند و سرويس امنيتی هر كشوری كه
زودتر موفق به پيدا كردن آن خرگوش شد به عنوان برنده مسابقه
اعلام شود.
ابتدا دستگاه اطلاعاتی روسيه شانس خود را میآزمايد و با
استفاده از نيروهای مجرب و تجهيزات و رادارهای فوق پيشرفته
خود موفق ميشود ظرف " يك هفته " خرگوش مورد نظر را رديابی و
دستگير نمايد. سپس نوبت به آمريكايیها ميرسد و آنها نيز به
كمك ماهوارههای دقيق و مجهز خود، ظرف "سه روز" خرگوش بيچاره
را به دام میاندازند.
اما شاهكار مسابقه توسط دستگاه اطلاعاتی رژيم " طالبان" رقم
ميخورد. به اين ترتيب كه ماموران اين رژيم موفق ميشوند ظرف "
بيست و چهار ساعت " خرس بزرگی را در برابر دوربينهای
تلويزيونی حاضر كنند كه "صادقانه" اعتراف ميكند يك خرگوش است!
چند روز پيش زمانی كه اعترافات بازداشت شدگان اخير از سيمای
ضرغامی پخش ميشد؛ ناخودآگاه به ياد اين داستان طنز آميز
افتادم. اين بار نيز نمايش بر اساس همان سناريوی پوسيده و نخ
نمای هميشگی افرادی را نشان ميداد كه در برابر دوربين با
شرمساری و ندامت از اعمال گذشته خود سخن ميگفتند. اما در عين
حال خبرنگار، برای آنكه باور و پذيرش بيشتری در بينندگان اين
شوی مسخره ايجاد كند، چندين بار از اعتراف كنندگان سوال ميكرد
كه آيا تحت تاثير شكنجه يا فشار خاصی اين مطالب را اظهار
ميكنند. و آن بيچارهها نيز هر گونه فشار و اجباری را"شديدا"
تكذيب كرده و تاكيد ميكردند كه در دوران بازداشت فرصتی برای
تفكر راجع به اعمال و كردار ناشايست خود پيدا كرده اند و اكنون
"آزادانه" و به اختيار خود اين اظهارات را مطرح ميكنند!
در مقابل اين بیحيائی
اعجاب آور، بايد پرسيد كه آيا حقيقتا تصور
كرده
اند هفتاد ميليون جمعيت اين مملكت صبح به صبح مقادير معتنابهی
مغز حمار
خورده
و خود را برای مشاهده
اين
برنامههای پرمحتوا آماده ميكنند؟
هر كندذهنی ميفهمد كه همان نيروی جابر و قاهری كه يك انسان را
مجبور ميكند گذشته خود را نفی كرده و شخصيت و هويت خود را زير
سوال ببرد؛ اين توانايی را نيز دارد كه او را وادار نمايد وجود
"هر نوع" فشاری را تكذيب كند. چطور است كه اين افراد تا به
حال متوجه اشتباهات و خطاهای خود نبوده اند و به يكباره در
زندان و تحت نظر برادران تواب ساز به راه "راست" هدايت شده
اند. و چطور است كه امثال علی افشاری، مسعود بهنود، ابراهيم
نبوی و دهها فعال سياسی ديگر كه با سناريوهای مشابه "ارشاد"
شدند، بلا فاصله پس از آنكه از چنگال دژخيمان رژيم رهايی پيدا
كردند دوباره قدم در همان "بيراهه انحراف" گذاشتند.
باش تا صبح دولتت بدمد
كاين هنوز از نتايج سحر است! |