1- با اين قانون كار نمی توان پيشرفتی داشت، دولت آينده و مجلس،
بايد با شجاعت قانون كار را درست (لغو) كنند.2-
سياست داخلی را بدون سياست خارجی در امور افغانستان، عراق،
لبنان و فلسطين نمی شود پياده كرد!
علیاكبر ولايتی، يكی از پنج تن آل عبای رياست جمهوری در جبهه
راست، دو شب پيش برای عدهای از بازاریها و وابستگان جناح
راست متمايل به ارتجاع مذهبی سخنرانی كرده است. راستها دراين
دوره از انتخابات، نامهای جديدی برای تشكلها و همايشهای خود
انتخاب كرده اند تا بلكه ضرب نفرت مردم از اين طيف را بلكه
بگيرند. مثلا بجای جناح راست، در انتخابات دوره هشتم رياست
جمهوری لقب "طرفداران ارزش ها" را روی خود گذاشتند و ده تنه
آمدند به ميدان. در انتخابات شوراها "تلاشگران" را برای خود
انتخاب كردند كه البته در برخی شهرها مثل تهران، با تحريم
انتخابات از سوی مردم از صندوقها در آمدند. در انتخابات مجلس
هفتم نام آنها شد "آبادگران" و حالا كه متوجه شده اند، مردم
همه آنها را يك جريان میشناسند با نامهای مختلف، اين
بار"اصولگرا" شده اند! (هرلحظه به رنگی بت عيار درآمد- افشاء
شد و پنهان شد!)
جلسهای كه علی اكبر ولايتی درآن سخنرانی انتخاباتی كرده است،
همايشی بوده با نام "اصولگرايان"! ولايتی عمدتا سخنرانی خارجی
كرده تا داخلی. به دو دليل:
1- با توجه به فشاربين المللی به جمهوری اسلامی خواسته است خود
را مرد اين ميدان نشان دهد.
2- با توجه به اينكه هاشمی رفسنجانی به ميدان خواهد آمد و او
اندك شانس كنونی را هم در آن صورت نخواهد داشت، خواسته به
ايشان يادآوری كند كه در كابينه آينده حاضر است دوباره
خدمتگذار شود.
ولايتی در اين سخنرانی بدستور سوزن بان پشت پرده، ريل دمكراسی
و آزادی را عوض كرده و يك ريل عدالت اجتماعی را به دو ريل
تبديل كرده و نام اين ريل، كه قطار حامل مافيای ثروت و قدرت
قرار است روی آن به حركت خود ادامه دهد را گذاشت "عدالت
اجتماعی” و "توسعه اقتصادی”. درحاليكه هر توسعه اقتصادی بستگی
به ماهيت آن و طبقه هدايت كننده آن يا باعدالت اجتماعی همراه
است و يا عليه آنست. بنابراين يك ريل از دو ريل استقلال و آزای
است كه جمهوری مطابق خواست انقلاب 57 روی آن بايد حركت كند و
نمی كند.
ولايتی در اين سخنرانی اشاره به كتاب و مقدمه برنامه چهارم
دولت خاتمی كرد، كه اگر اين اشاره و ضرورت پرداختن به آن نبود،
اساسا ضرورتی به انتشار حرفهای بیپروپايه او هم نبود. گرچه
سمت خارج از خط قانون مشاور اعظم خارجی و مجمع اهل بيت رهبری
را هم برعهده داشته باشد. مجمامع و كانونها و سمتها و
مشاوران و مشاوره هائی كه تمام بحث اصلاحات جمع كردن آنها و
حاكم ساختن يك دولت با يك سياست واحد و قانونی در ايران است.
ولايتی دراين بخش از سخنرانی خود گفت:
«... سياست خارجی تنها درون مرزها نيست»
شايد منظور اين باشد كه سياست خارجی ادامه سياست داخلی هر
حكومتی است، كه اتفاقا در جمهوری اسلامی همينگونه بوده و هست.
يعنی سركوب، ترور و ماجراجوئی و حيف و ميل پول نفت به پای،
ترور سلمان رشدی و سازمانها و تشكل هائی مثل حزب الله درلبنان
و انصارحزب الله و لباس شخصیها در داخل مانند دو روی سكه عمل
شده است.
ولايتی ادامه داد:« آنچه در مقدمه برنامه چهارم به نوعی با
كنايه و انتقاد بيان شده است درباره فلسطين عراق و افغانستان و
... حاكی از ديد محدود تنظيم كنندگان آنهاست. امواج انقلاب
اسلامی ايران امروز لبنان، عراق، فلسطين و افغانستان را بيدار
كرده و تهديدات آمريكا عليه ايران به همين دليل است كه نور
انقلاب ايران به تمام جهان تابيده است. كسانی كه میگويند در
درون نظام باشيم و به فكر مصالح ملی باشيم بدانند
حل مسايل كشور بدون اتكاء به مسائل اسلامی و جهان اسلام
ممكن نيست. ما بايد
امكانات
خود را در زمينههای مختلف در
بيرون از مرزها
هم تسری دهيم و مثلا اينكه
كميته امداد
به محرومان كشورهای آسيای ميانه و... كمك میكند به اين دليل
است. سوريه، لبنان و فلسطين، انقلاب ايران را الگوی خود قرار
داده اند و به همين دليل مورد تهديد قرار گرفته اند.
حمايت ايران از فلسطين و جنبشهای آزاديخواه، جزو اهداف آرمان
گرايانه انقلاب اسلامی است و امروز میبينيد رييس جمهور اردن
در مقابل شيعيان
عراق
كه به دليل الگو گرفتن از انقلاب ايران بيدار شده اند میگويد
ايران نيروهايش را وارد عراق كرده است !»
صرفنظر از ادعاهايی كه ولايتی در باره امروز فلسطين و لبنان و
عراق و افغانستان میكند و بكلی با واقعيات جهان و منطقه
متفاوت است، بايد دقت كرد كه بموجب همين اظهارات جناح راست
جمهوری اسلامی همچنان میخواهد فرافكنی كرده و با مداخله جوئی
درامور داخلی كشورهای ديگر سركوب داخلی را توجيه كند. اين
درحالی است كه بزرگترين بازنده افغانستان وعراق و لبنان جمهوری
اسلامی است. همانگونه كه بازنده بزرگ جنگ بوزنين سپاه و شورای
تبليغات اسلامی و احمد جنتی بودند كه چندين ميليارد دلار پول
نفرت را در آنجا به باد دادند و همين آقای ولايتی هم وزير
خارجه اين سياست بود. میخواستند يك جمهوری اسلامی در دل اروپا
برپا كنند اما بازيچه دست امريكا شدند و زمينه حكومت كارگزاران
مستقيم امريكا را در بخشی از خاك يوگسلاوی سابق فراهم ساختند.
احمد جنتی كه حالا در نماز جمعه برای كارتن خوابها سينه به
تنور میچسباند بايد پاسخ بدهد چه مبلغ از پول مملكت و مردم را
كه میتوانست خرج بازسازی جنگ باعراق شود، برد بوزنين و برباد
داد.
ولايتی، با آن ادعای الگو قرار گرفتن جمهوری اسلامی برای عراق
و افغانستان و لبنان و فلسطين و جهان اسلام در بخش ديگری از
سخنرانی خود، با انگيزه تخطئه دولت خاتمی بند را برباد داده و
اين الگوی جهان اسلامی را اينگونه تشريح كرد:
«12 ميليون بيكار، 15 ميليون زير خط فقر داريم.»
اما از آن خواندنی تر راه چاره ايست كه او توصيه میكند و دست
عدالت گريزانی را كه بنام عدالت و توسعه اقتصادی و مبارزه با
فقر با اصلاحات و دمكراسی مقابله كرده اند رو میكند. توصيه او
را در زير میخوانيد، با اين تاكيد كه مردم مورد اشاره ولايتی
همان تجار و بازاريان و بازرگانان وابسته به مافيای حاكميت اند
كه 12 ميليون بيكار و 15 ميليون زير خط فقر محصول حاكميت
آنهاست.
ولايتی میگويد:
« بايد موانع را از مقابل پای مردم برداريم، مگر میشود با
بيمه 30 درصد و نرخ بهره20 تا 30 درصد مردم وارد توليد و ساخت
كارخانه شوند.»
می بينيد كه مردم مورد نظر او آن 27 ميليون بيكار و فقير نيست،
بلكه كسانی است كه اگر بهره كم شود سرمايههای خود را به كار
میاندازند! "شاه" بيت اين بخش از سخنرانی او را هم در جمله
زير بخوانيد و مقايسه كنيد با جنبش سراسر كارگران بيكاری و در
آستانه بيكاری و فقر، كه دراين ماههای دهها خبر از تحصن و
اعتصاب و اعتراض آنها به لغو قانون كار و بيرون انداختن آنها
از كارخانهها و از زير پوشش بيمهها و خدمات اجتماعی در
مطبوعات داخل كشور منتشر شده است.
ولايتی میگويد:
« با اين قانون كار نمی توان پيشرفتی داشت. دولت آينده و اين
مجلس بايد با انسجام و شجاعت، قانون كار
را درست كنند!»
البته منظور از درست كردن قانون هم، برهمگان آشكار است و نيازی
به توصيف نيست!
(گزارش
مقدمه كتاب برنامه چهارم را در همين شماره پيك نت و در ادامه
سخنرانی علی اكبر ولايتی بخوانيد) |