ايران

پيك

                         
 

مصاحبه با بهزاد نبوی، در آستانه عمل جراحی قبل باز

مردم منتظر كانديداي

غير وابسته به حكومت اند

اگر شوكی به مردم وارد نشود انتخاباتی بی رمق خواهيم داشت.

شايد بهتر باشد كسانی كه نقش كمتر مؤثری داشته‌اند بيايند.

چهره ای مثل آيت الله موسوی خوئينی ها اگر وارد

صحنه شود، تا دكتر معين به نفع او كنار می رود.

 

جناح راست اگر قدرت را قبضه كند، به سمت مذاكره با امريكا می رود، اما اگر امريكا تن به اين مذاكره هم بدهد مصلحتی است برای اوضاع افغانستان و عراق، والا امريكائی كه الان رژيم عربستان سعودی را هم قبول ندارد و خواهان تغييرات در آنست، با جناح راست ايران همراهی نخواهد كرد.

 
 

عبدالكريم تابش فرزند نماينده اردكان در مجلس هفتم، يك روز قبل از آن كه بهزاد نبوي؛ نايب رئيس مجلس ششم و عضو شورای مركزی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، برای عمل جراحی روانه بيمارستان شود، گفت و گويی با وی انجام داده است، بخشی از اين گفت و گو را به نقل از وبلاگ وی می خوانيد:

* به نظر شما حضور كانديدايی كه اطمينان به رأی نياوردن آن به علت ناشناخته بودن در ميان عامه جامعه بيش از رأی آوردنش است، به معنای خودزنی اصلاح طلبان در فضای سياسی ايران نيست؟
* احتمالاً منظورتان دكتر معين است. اولا؛ً دكتر معين در همان حدی شناخته شده است كه آقای خاتمی در هفتمين دوره انتخابات رياست جمهوری شناخته شده بود.ثانياً؛ هر شناخته شده‌ای معلوم نيست خوب باشد، اتفاقاً گاهی اوقات ناشناخته‌ها بهتر از شناخته شده‌ها هستند، چون مردم خيلی نسبت به عملكرد ماها نظر مثبتی ندارند كه اگر شناخته شده‌‌‏مان به ميدان بيايد، بگويند به او رأی بدهيم، شايد بهتر باشد كسانی كه نقش كمتر مؤثری داشته‌اند، آنها بيايند. ضمن آنكه ناشناخته‌ها هميشه ناشناخته نمي‌مانند و اگر حركت تبليغاتی انتخاباتی پيش برود، پا به‌‏پای بقيه شناخته مي‌شوند و با اين تفاوت كه جنبه‌های منفی شناخته شده‌ها را ندارند. در عين حال هم اگر شناخته شده‌ خوشنام، مقبول مردم-كه رأی آوردنش قطعی باشد- اصلاح طلب و اجماع هم در بين اصلاح طلبان داشته باشد، دكتر معين هم حاضر است به نفع او كنار ‌رود. ماقبل از معين، مهندس موسوی را نامزد كرديم، دكتر معين هم موافق ايشان بود و كنار مي‌رفت. همين الان موسوی خوئيني‌ها بيايد، معين به نفعش كنار مي‌رود، چون آن خصوصيات را داراست.

* با شرايط پيش‌رو به نظر شما چند درصد از واجدين شرايط در انتخابات آتی رياست جمهوری شركت مي‌كنند؟

* اگر شوك و تحول جديدی در جامعه رخ ندهد، ميزان مشاركت مردم حدود همان انتخابات مجلس هفتم است.

*چشم انداز آينده و روابط ايران و آمريكا را چگونه ارزيابی مي‌كنيد؟ - لطفاً جواب كليشه‌ای ندهيد-
* بستگی به انتخابات رياست جمهوری دارد كه كی بيايد، اگر كانديدای اصلاح طلب پيروز شود، به هيچ وجه اجازه بهبود رابطه با آمريكا را در پی نخواهد داشت- البته برای اصلاح طلبان تبليغات منفی است- ولی اگر مخالفان اصلاحات بتوانند قدرت را در دست بگيرند، شايد آنها در جهت بهبود رابطه با آمريكا تلاش كنند و از قبل هم علائمی بروز كرده كه اين كار را مي‌كنند. تنها مسأله‌ای كه وجود دارد، در آن صورت طرف مقابل آماده همكاری نباشد، چرا كه طرف مقابل طرفی است كه رژيم‌هايی مثل رژيم عربستان را كه ساليان دراز با آنها رابطه دارد، ديگر قبول ندارد و مي‌خواهد تحول در آن كشورها ايجاد كند، بعيد است در كشور ما به همراهی با چنين جرياناتی رضايت بدهد! مگر به شكل تاكتيكی و برای حل مشكلاتش در عراق و افغانستان.

* به نظر شما طرح موضوع رفراندوم از سوی اپوزيسيون خارج از كشور كه به جز تغيير نظام جمهوری اسلامی به چيز ديگری نمي‌انديشند، از كجا نشأت گرفته است؟
* آنها نظر هميشگي‌شان بود، يك عده از افرادی كه در داخل فعاليت مي‌كنند و ديدگاههای تغيير كل نظام را ارائه مي‌دهند حالا به آنها پيوستند، مطلب جديدی نيست و اين مطالب از حد شعار تجاوز نمي‌كند، شعارهايی كه شايد عده‌ای را جذب كند ولی هيچ نوع ضمانت اجرايی ندارد. اصلاح طلبان در داخل كشور نخواستند شعارهايی دهند كه از عهده‌اش برنيايند، تازه همين شعارهايی كه بسيار دقيق، روشن و در قالب قانون اساسی دادند، مي‌بينيم برای تحققش با چه مشكلاتی روبرو هستند، وای به حال آنكه بيايند شعارهايی بدهند كه امكان تحققش از طريق تغيير نام نظام حاكم با دخالت خارجی يا با انقلاب وجود ندارد.

اين دوستانی كه همچنين پيشنهاداتی مي‌كنند، دنبال چه هستند؟ دنبال آن هستند كه نظام كشور را توسط خارجی تغيير بدهند؟ يا توسط انقلاب؟ يا خودشان مي‌خواهند با ساز و كار موجود در قانون اساسی تغيير قانون اساسی دهند؟ ما اين را بارها گفتيم كه اگر كسی بخواهد قانون اساسی را با ساز و كار موجود در قانون تغيير بدهد، به مراتب نتايج بدتری خواهد گرفت.

در شرايط حاضر اگر كسی بخواهد با حمايت خارجی اين كار را بكند، ما هيچ وقت نيستيم، اگر هم به فكر انقلاب است، انقلاب ديگری را برای كشور مفيد نمي‌دانيم و نه قابل اجرا. لذا فقط اين شعار و طرح موضوع، نوعی جلب نظر است كه حداقل خاصيت آن را ندارد، كسی كه اين اظهارات را مي‌كند، نامزد رياست جمهوری شود، چون كسی كه رفراندوم برای تغيير قانون اساسی مي‌كند، نمي‌‌تواند بگويد قانون اساسی را قبول دارم و مي‌خواهم بيايم، رئيس جمهوری شوم و نمي‌دانيم نظر چه كسی را جلب كرده و چرا ؟

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی