ايران

پيك

                         
 

پاسخ ملكی به سيد جوادي

رفراندوم

مدعيان بيرون از كشور

بهتر می زنند، بستانند و بزنند!

 
 

با تقديم بهترين سلامها و تجديد ارادت ديرين. اگر مطرح شدنِ گفتمان «فراخوان ملی برگزاری رفراندوم» تنها يك اثر داشت و آن اينكه دوستِ تبعيديم علي‌اصغر را واداشت تا بنويسد و من و هزاران مشتاقِ قلم او بخوانيم آنچه را او مي‌انديشد و فرصتی پيش آيد برای تبادل افكار و يافتن راه‌كار برای نجات ملت ايران از دستِ جمعی بي‌بندوبارِ سياهكار، همين يك نتيجه در شرايطی كه در آن هستيم مي‌تواند مرا اميدوارتر و در برابر تمام هزينه‌ها استوارتر سازد.

          جناب حاج سيد جوادی، رخصت مي‌طلبم در پاسخ نظراتتان كه در يادداشت آمده و آنچه مورد نظر شماست و معتقديد فراخوان به آنها توجه نكرده و از مسير راستين منحرف شده مطالبی را به اطلاع جنابعالی و ديگر مشتاقان روشن‌تر شدن خواست رفراندوم كه توسط چند دانشجوی فداكار و استاد دانشگاه مطرح شده برسانم:

1ـ جمهوری براساس مردم‌سالاری و كثرت‌گرايی:

استاد عزيز، كسی با شما سخن مي‌گويد كه به اعتراف معمرين اهلِ سياست دوران جوانی و نوجوانی خود را طی 30 سال (1327 تا 13۵7) در مبارزه با استبدادِ نظامِ شاهی سپری كرده و در جريانهای آزاديخواهانه و ضدديكتاتوری اين دوران حضور فعال داشته و مشكلات را به جان خريده و برای سقوط نظامِ استبدادی در حد توان تلاش كرده است (به اسناد ساواك از جمله جلد سوم كتاب «شريعتي» در اسناد ساواك مراجعه گردد) چنين فردی هرگز نمي‌تواند از بررسی سي‌وهفت‌سال حكومتِ خودكامة محمدرضا شاه پهلوی و شانزده سال حكومت خودكامة رضاشاه پهلوی غافل باشد و تجربه‌های گرانبار گذشته را به بهانة فشار طاقت‌سوزی كه امروز بر ملت ما تحميل مي‌شود ناديده بگيرد و اگر شما مي‌پرسيد «نظام دلخواه شما چيست؟» با كمال ادب و احترام به‌عنوان يك ايرانی مي‌گويم آنچه اكثريت مردم پس از كسبِ آگاهيهای لازم نسبت به گذشتة ايران از جمله دورانِ سلطنت پهلوي‌ها به آن تمايل نشان دهند.

          جناب آقای حاج سيد جوادی امضاكنندگان فراخوان خوب مي‌دانند:

در بيست‌وشش سال قبل با فضای بستة سياسی مملكت و فقدان برخورد عقايد و آرای در صحنة جامعه به‌خاطرِ سلطة اختناق و سانسورِ ساواك آنچه در ذهن و زبان ميليونها مردم ناراضی متمركز شده بود سرنگونی رژيم خودكامة سلطنت بود (به نقل از بيانية جنابعالي).

          ضمناً آنها آگاهند كه در كشورهای جهان‌سومی سلطنت موروثی اعم از سلطنت مشروطه و سلطنت خودكامه، چه بر سر ملت آورده است و مي‌دانند كه نظامهای موروثی و دائم‌العمر كه زاييدة «موهبت الهي» (نظام شاهی با تعريف قانون اساسی مشروطه) يا «ولی مردم» هستند جز بازتوليد استبداد و فاشيسم كار ديگری انجام نمي‌دهند اما به‌عقيدة شما آيا همة اين واقعيتها موجب آن مي‌شود كه افرادی را از حقِ انتخاب محروم كنيم؟ آيا چنين كاری با دموكراسی و حقوقِ مردم كه از آن دم مي‌زنيم مغاير نيست؟ شما با كدام جرأت تهمت مي‌زنيد:

كسانی با فراخوان خود گام در همان راهی نهاده‌اند كه مطلوبِ دكانداران مشروطه‌خواه جديد است، يعنی گذشته و گذشته‌ها را فراموش كنيم و همه با هم به بهانة وخامتِ اوضاع و اجتناب از تفرقه به‌سوی براندازی رژيم ولايت‌فقيه گام برداريم آن هم نه با مبارزة سينه‌به‌سينه و رودررو بلكه به كمكِ جمع‌آوری امضا از راه دور.

          جناب آقای حاج سيد جوادی شما از كجا اين برداشت را كرده‌ايد كه امضاكنندگان معتقدند گذشته و گذشته‌ها را فراموش كنيم و دست‌دردست دشمنان ديروز ملت راه را برای بازگشت پهلوی به سلطنت مهيا كنيم؟ آيا اينكه هر ايرانی با هر تفكری حق دارد در گفتمان رفراندوم شركت كند و نظرات خود را ابراز دارد و اگر شرايط مهيا شد بتواند در يك انتخابات آزاد رأی خود را بدهد به‌معنی ائتلاف با سلطنت‌طلبان است؟ شما كه مي‌گوييد:

جز از راهِ مبارزه و تحميل آن به نظامی كه به هيچ قيدوبند اخلاقی و مذهبی و عرفی و مدنی و انسانی مقيد نيست ميسر نمي‌باشد.

بفرماييد كشيدنِ مردم به ميدانِ مبارزه و تحميل آن به نظامی كه به هيچ قيدوبندی مقيد نيست چگونه و از كجا بايد آغاز شود؟ آنها كه در آن طرفِ مرز با هر اقدامی برای كشاندن مردم به ميدانِ بحث و گفت‌وگو و مبارزه مخالفت كرده و بهانه‌تراشی مي‌كنند، يا امضاكنندگان فراخوان را كه در داخل ايران زندان و شكنجه و دربه‌دری و هزاران مشكلات را تحمل مي‌كنند (از ياد نبرند دانشجويان امضاكننده در چه شرايط سختی هستند و استادی در زندان) را نمي‌شناسند يا واقعاً بي‌انصافی مي‌كنند.

بسياری از ايرانيهای مقيم خارج مصداق كسانی هستند كه پای گود ايستاده و مرتب دستور مي‌دهند لنگش كن. مي‌گويند: مردم را بايد وارد صحنه كرد كاملاً صحيح اما چگونه؟ برنامة شما برای اين كار چيست؟ مي‌گويند: زمانِ اين كار مناسب نيست؟ لطفاً بفرماييد چه‌وقت مناسب است و چگونه به‌دست مي‌آيد؟ مي‌گويند: امضاكنندگان فراخوان «راه‌كار نداده‌اند» شما وارد ميدان شويد و راه‌كار بدهيد. اگر راه‌كار داده بوديم نمي‌گفتيد به شما چه مربوط است كه برای مردم برنامة تعيين مي‌كنيد؟ مي‌گويند: اينها آلت دستِ نظام ولايی و سلطنت‌طلب هستند، مگر من و دكتر ناصر زرافشان زنداني‌شده و شكنجه‌ديده دو نظام نيستيم؟ مگر دانشجويانِ جوانِ تحكيمِ وحدت مورد غضب نظام نيستند؟ مي‌گويند: اينها مي‌خواهند با سلطنت‌طلب‌ها عليه جمهوری اسلامی «ائتلاف» كنند. من در اين يادداشت باصراحت مي‌گويم يكی از خط ‌قرمزها ائتلاف يا نزديك شدن به سلطنت‌طلب‌هاست. ما بارها گفته‌ايم هركس كه شناسنامة ايرانی دارد حق دارد در مورد آيندة ايران بگويد و بنويسد و تصميم بگيرد. ما از آزادی و مردم‌سالاری جز اين چيزی نمي‌فهميم. ما يادِ آن بزرگ را گرامی مي‌داريم كه گفت: «من با عقيدة تو مخالفم اما حاضرم جانم را فدا كنم تا تو آزادانه بتوانی عقيده‌ات را بيان كني». كجای اين حرف نشان‌دهندة اين است كه ما مي‌خواهيم گذشته و گذشته‌ها و استبداد سلطنتی را فراموش كنيم؟ كجای اين نظر خلاف «جمهوری مردم‌سالار و كثرت‌گرايي» است؟ شما را به‌خدا بس كنيد. مردمِ ما در آتشِ فساد و فحشا و اعتياد و فقر و بي‌عدالتی مي‌سوزند و بعضی از روشنفكرنمايان در فكر تصفيه‌حساب‌های شخصی و …

2ـ جدايی دين از حكومت و دولت:

جدايی دين از حكومت و دولت كه دومين خواست جناب آقای حاج سيد جوادی برای تدوين قانون اساسی نوين مي‌باشد از مسائلی است كه در ايران و از سوی اپوزيسيون سالهاست مطرح مي‌باشد. در اينجا بي‌مناسبت نيست متذكر شوم كه يكی از موارد اتهامی گروه 1۵ نفری از فعالين ملی ـ مذهبی در شعبة 2۶ دادگاه انقلاب در سالِ 1380 كه در كيفرخواست آمده «نفی حاكميت ديني» مي‌باشد. در كيفرخواست اينجانب زير عنوان اتهام رديف سوم آمده متهم اقدام به تبليغ عليه نظام از طريق مصاحبه، ايراد سخنرانی، اظهارنظر با راديوی ضدانقلابی و استكباری و نوشتن مقالات در مطبوعاتِ مسئله‌دار به‌منظور تضعيف حاكميت نظام، القای شبهه و مخالفت با اركانِ نظام، تبليغ و دفاع از حاكميت سكولار و تضعيف و نفی حاكميت دينی و افترا و تهمت به نهادهای دولتی پرداخته است.

كيفرخواست، ص 12، اتهام رديف سوم

جناب آقای حاج سيد جوادی بحث جدايی دين از حكومت و دولت سالهاست در ايران مطرح شده و از مسائل كهنه‌شده‌ايست كه نه‌تنها گروه‌های اپوزيسيون كه حتی جمعی از اصلاحاتي‌ها اعتقاد خود را به آن اعلام كرده‌اند وقتی در فراخوان آمده: با وجود قانون اساسی و ساختار كنونی امكان اصلاح كشور در هيچ جهتی متصور نيست و در بند 2 فراخوان آمده:

به نابرابری حقوقی ميان شهروندان ايران رسميت بخشيده، تبعيض دينی و مذهبی و عقيدتی و جنسی را قانونی كرده و با دينی خواندنِ حكومت از ملت ايران عملاً سلب حق حاكميت كرده.

          چگونه جنابعالی و بعضی از منتقدين مي‌گوييد كه فراخوان جدايی دين از حكومت و دولت را به‌صراحت بيان نكرده؟ مگر قانونِ اساسی فعلی براساسِ حكومتِ دينی بنا نشده و در اصل چهارم قانون اساسی نيامده «كلية قوانين و مقرراتِ مذهبی، جزايی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سياسی و غير اينها بايد براساسِ موازين اسلامی باشد.» و از سوی ديگر در فراخوان نيامده: «تدوين پيش‌نويس يك قانون اساسی نوين، مبتنی بر اعلامية جهانی حقوق بشر و ميثاقهای الحاقی آن».

          در پاسخ به كسانی كه مي‌گويند در اعلامية جهانی حقوقِ بشر بندی به‌نام جدايی دين از حكومت و دولت نيامده تنها به مادة 1 و 7 اعلامية جهانی حقوقِ بشر اشاره مي‌كنم تا معلوم شود تفاوت حقوق بشر با قوانين جمهوری اسلامی از كجا تا به كجاست.

مادة 1: تمامِ افراد بشر آزاد به‌دنيا مي‌آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان مي‌باشند و بايد نسبت به ديگران با روحِ برادری رفتار كنند.

مادة 7: همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدونِ تبعيض و بالسويه از حمايتِ قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی كه ناقضِ اعلامية حاضر باشد و عليه هر تحريكی كه برای چنين تبعيضی به‌عمل آيد به‌طور مساوی از حمايت قانون بهره‌مند شوند.

 

3ـ دموكراسی براساسِ آزادی سياسی و عدالتِ اجتماعی:

چگونه مي‌توان يك دموكراسی براساسِ آزادی سياسی و عدالتِ اجتماعی را با جلوگيری از اظهارعقيده و شركت يك فرد يا يك گروه در يك نظرخواهی توجيه كرد؟ شما كه پيش‌بينی حكم حذف ابدی سلطنت موروثی و سلطنت خودكامه و حكومت دينی را صادر كرده‌ايد، اگر كسانی وجود داشته باشند كه با اعتقاد به چنين نظامهايی بخواهند در انتخابات مجلس مؤسسانِ تدوين قانون اساسی نوين شركت كنند و رأی خود را به يكی از همفكران خود بدهند با اين افراد چه برخوردی خواهيد داشت؟ آيا به آنها حق مي‌دهيد به‌عنوانِ يك ايرانی عقايد خودشان را تبليغ كنند يا خير؟ اگر اجازه مي‌دهيد پس چه ايرادی به فراخوان داريد ولی اگر آنها را از اظهارعقيده و تبليغ محروم مي‌كنيد پس تكليف بند اول پيشنهاد شما در مورد جمهوری براساسِ مردم‌سالاری و كثرت‌گرايی چه مي‌شود؟ اين پارادوكس را چگونه حل مي‌كنيد؟ اگر نويسندگان فراخوان مي‌نوشتند همة ايراني‌ها مجاز به اظهارعقيده هستند جز طرفدارانِ «نظام شاهي» و «نظام ولايي» آن وقت شما نمي‌نوشتيد «گويا تدوين‌كنندگانِ فراخوان گاو را به عقب گاری بسته‌اند» چون اين آقايان كاری كرده‌اند كه بايد گفت صد رحمت به نظارت استصوابی شورای نگهبان كه حداقل فرد را از شركت در انتخابات محروم مي‌كند نه جمع را.

          آقای حاج سيد جوادی نگران نباشيد، كسی نمي‌خواهد با جمع امضا نظام را سرنگون كند. هدف شروع يك گفتمان بين گروه‌ها بود كه عملی شد تا آنجا كه جنابعالی هم بعد از مدتی سكوت به ميدان كشيده شديد و در مرحلة بعد بايد با كشاندن مردم به صحنة مبارزه و فراهم ساختن شرايطی كه بتوان با آزادی احزاب و انتشار روزنامه‌های همة نحله‌های سياسی و فكری و آزادی همة زندانيان سياسی ـ عقيدتی و در اختيار همة گروه‌ها قرار گرفتن رسانه‌های ارتباط ‌جمعی و نظارت احزاب و سنديكاها و مراجع بين‌المللی بر يك انتخابات آزاد موفق شويم و اساسي‌ترين پايه‌های ساختاری نظام سياسی آيندة ايران را در قانون اساسی بر سه پاية زير كه خواست شما و ماست بنا نهيم:

          1ـ جمهوری براساس مردم‌سالاری و كثرت‌گرايي؛ 2ـ جدايی دين از دولت و حكومت؛ 3ـ دموكراسی براساس آزادی سياسی و عدالت اجتماعی.

          جناب آقای دكتر علي‌اصغر حاج سيد جوادی چرا معطليد؟ شما و دوستانتان با تشكيل كميته‌های پيگيری و برنامه‌ريزی نگذاريد اين كار مردمی و متمدنانه و صلح‌طلبانه به‌دستِ نااهلان به انحراف كشيده شود. همه در داخل و خارج با پذيرش هزينه‌های مترتب بر چنين فعاليت هايی به‌خاطر نجات مردم و برپايی يك نظامِ مردمی عادلانه، به‌گونه‌ای كه هيچكس را بر هيچكس جز به توانايی و پاكی و صداقت و مردم‌دوستی و عدالت‌خواهی برتری نباشد، تلاش كنيم و مطمئن باشيم در اين راه به كمك هم پيروز خواهيم شد چه با قانون‌مندي‌های حاكم بر طبيعت نمي‌توان جنگيد و جهان ما راهی ندارد جز رسيدن به نظامهای مردمی و عادلانه.

          دوستان، در فضای سرد و ساكت و سنگستانی سرزمينمان چراغی برافروخته شده، كسانی كودكانه سعی در خاموش كردن آن دارند اما دير يا زود گرما، نور و حركت اين پرتو پرفروغ سراسرِ وطنمان را روشن خواهد كرد.

والسلام

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی