دبيركل جبهه مشاركت ايران اسلامی گفت:
به نظر ما
دكتر معين شانس اول انتخابات رياست جمهوری آينده است. درهمين
وضع فعلی، وی رقيب
اصلی همه كانديداهايی است كه از جناح مقابل خواهند آمد؛ اين را
نظرسنجی هايی ميگويند كه قبل از اعلام كانديداتوری او صورت
گرفته است.
در
مورد وضع دكترمعين در ميان نخبگان نيز به صراحت اعلام ميكنيم
كه وضع او از همه
كانديداهای ديگر بهتر است؛ البته مشكل اصلی نخبگان امروز كمی
ترديد در اصل انتخابات
است والا در بررسيهای انجام شده، اكثريت قاطع آنها درميان
گزينههای موجود دكتر
معين را بهتر از بقيه ميدانند.
محمدرضا خاتمی درباره احتمال اجماع گروههای اصلاحطلب بر
كروبی گفت:
ما برای رسيدن به
كانديدای مطلوب خود چند شرط داشتهايم كه همه در دكتر معين جمع
بوده است. بنابراين
لزومی نميبينيم از كس ديگری غير از كانديدای خود حمايت كنيم.
شانس دكتر معين برای اجماع هم
بيش از بقيه است.
دبيركل جبهه
مشاركت با اشاره به نطق هفته گذشته يكی از نمايندگان مجلس
درباره دولت هاشمی رفسنجانی گفت:
اقليتی گمان بردهاند انتخابات مجلس هفتم قابل تكرار
است و گمان ميكنند كه در آن انتخابات واقعا خودشان پيروز
شدهاند، به همين دليل از مكان و زمان درك درستی ندارند و
ميخواهند عالم و آدم بهكام آنها بچرخد.
هرچه زمان ميگذرد توهمات بيشتر رنگ ميبازد و به همين دليل
گروهی با هياهو و
سروصدا ميخواهند بيبرنامگيشان را بپوشانند. اين امور
نشانه اختلافات بين
آنهاست.
مسلما جناح اصلاحطلب با كانديداهای ديگر،
از جمله آقای هاشمی مرزبنديهايی داشته و دارد. همانگونه كه با
شدت بسيار بيشتر، با
كانديدای اصلی جناح راست دارد؛ اما اين دليل نميشود كه از
آمدن همه آنها درعرصه
انتخابات استقبال نكنيم. عرصه انتخابات بايد عرصه رقابت باشد
و هر كسی كه رای مردم را در انتخابات
آزاد كسب كند، رييسجمهور است؛ چه چپ باشد و چه راست و
چه
اصلاحطلب، چه محافظهكار.
وی در بيان تحليل جبهه مشاركت درباره تصويب
طرحهای اقتصادی مجلس اظهار داشت كه به نظر ميرسد نوعی تقسيم
كار صورت گرفته است و
عدهای قرار است شعار اقتصادی بدهند و با اين شعارها در
انتخابات رياست جمهوری برای جناح خود رای جمع كنند؛ عدهای
ديگر قرار است امروز سكوت كنند ولی پس از انتخابات
اگر پيروز نشدند به بقيه بپيوندند تا فشار بر مردم و دولت را
افزون كنند؛ اما اگر
پيروز شدند اين قوم ساكت امروزی وارد ميدان خواهند شد و
شعاردهندگان امروزی را كنار
ميزنند وآنها را نقد و تخريب ميكنند و آن وقت همه قوانينی
كه امروزه وضع
ميشود به ناگهان دگرگون خواهد شد؛ اما مهم اين است كه در
گيرودار اين بازی سياسی،
از كشور چه خواهد ماند و مردمی كه احساس بازيچه بودن ميكنند،
چه خواهند كرد؟ بی اعتمادی كارآفرينان وسرمايهگذاران را چه
كسی پاسخگو خواهد بود؟ فاجعه خالی ماندن
صندوق ذخيره ارزی را چه خواهند كرد؟ فرار سرمايهها از كشور را
چه خواهند كرد؟
باكسری بودجه حدود 10 هزار ميليارد تومانی دولت و در نتيجه
پرداخت نشدن حقوق
كارمندان، تعطيلی كارهای عمرانی چگونه روبرو خواهند شد؟ و دها
سوال
ديگر. |