هنر و انديشه

پيك

                         
 

بخش دوم گفتگو

با قطب الدين صادقي

كردها

روی صحنه تئاتر

 
 

بخش دوم گفتگوی هفته نامه "روژهه لات" با دكتر قطب الدين صادقی درباره تئاتر كردستان:

س: اگر ما بخواهيم تئاتری داشته‌باشيم كه نشانگر شاخص‌های فرهنگی، اجتماعی و تاريخی خودمان باشد آيا لازم است در قدم اول از قيد «تئاتر كردي» وارد اين ژانر شويم، يا بايد اول روی خود تئاتر كار كنيم و تئاتر خود به محلی برای بازنمايی اين ويژگي‌ها تبديل شود و اگر...

صادقی: همه‌ی اين‌ها با هم شروع مي‌شوند و كسی نمي‌تواند آن‌ها را از هم تفكيك كند.
س: حال سئوال ديگری ايجاد مي‌شود...

صادقی: نه اجازه بدهيد! شما داريد بحث را عوض مي‌كنيد .گفتم كه همه چيز در كنار هم به پيش مي‌رود. همان قدر كه تئاتر در جامعه‌ی ما توسعه پيدا مي‌كند، زبان كردی نيز توانايي‌های خود را كشف مي‌كند، تماشاگران تربيت مي‌شوند و بازيگران نيز بازی كردن بهتر را ياد مي‌گيرند. يعنی همه با هم. پس اول بايد زبان كردی جا بيفتد و در مرحله‌ی بعد با اين زبان نوشته شود. چون در مرحله‌ی اول شايد زبان ما ترجمه يا تأليف باشد و ترجمه‌ها و تأليف‌ها هم ارتباط چندانی با ويژگي‌های جامعه‌ی كردی نداشته باشند. كم‌كم ويژگي‌های جامعه‌ی كردی و هويت كردی هم برجسته‌تر مي‌شوند. كم‌كم فرهنگ گذشته نيز كشف مي‌شود و ما بايد قسمت‌هايی از آن را كه مستعد است انتخاب كرده و به چرخه‌ی خلاقيت تئاتر امروز منتقل نماييم. مثلاً، فقط به طرح زندگی نپردازيم، بلكه اين را هم مطرح كنيم كه ما صاحب يك فرهنگ كهن و قدرتمند شفاهی هستيم كه مثلاً مي‌توان «بيت»ها را مثال زد. از اين طريق است كه مي‌توان به سوی يك فرهنگ كردی كه صاحب يك روح كردی است حركت كنيم. مثالی مي‌زنم، نويسنده‌ای فرانسوی هست به نام پل‌كلودل، او يك سياستمدار راستگرای مذهبی است اما بزرگ‌ترين نويسنده‌ی قرن بيستم فرانسه است و از نويسندگانی چون سارتر، كامو، ژان آنوی و كوكتو بزرگ‌تر است چون هيچ‌كدام به اندازه‌ی او روح فرانسوی را به درون كارهايش منتقل نكرده‌است. هيچ كس به اندازه‌ی او عواطف، احساسات و روان‌شناسی جمعی فرانسه را نشناخته‌است. ما هم بايد اين چنين كار كنيم. ما بايد به طرف شناخت اين روح در جامعه‌ی كردی حركت كنيم. ما سه جنبه‌ی نيرومند در فرهنگ خود داريم، تغزل قوی، حماسه‌ی قوی و عرفان قوی، كه اگر بتوانيم اين سه را همراه با تاريخ خود به درون تئاتر منتقل كنيم و به پرسش‌هايی چون كردها در تاريخ چگونه بوده‌اند، چه تجربه‌هايی داشته و اكنون چگونه هستند؟ پاسخ دهيم آن‌گاه مي‌توانيم به طرف شناخت و گسترش اين روح حركت كنيم. اين كار هم به سال‌ها وقت و انسان‌های آگاه نياز دارد. ما نمي‌توانيم همه چيز را تعطيل كنيم تا ببينيم كی بازيگر‌ها و نويسندگان و كارگردان‌های بزرگ خواهيم داشت. همه با هم پيش مي‌روند.

س: منظوراز روح همان تجربه است. البته منظورم تجربه‌ی مادی نيست يك تجربه كه هر قومی به تنهايی صاحب آن است؟

صادقی: بله، مجموعه‌ای از شرايط تاريخی، فرهنگی و اجتماعی است كه دست به دست هم مي‌دهند. مثلاً تصور از انسان برای ما با يك اسپانيايی فرق مي‌كند. ما بايد اين را پيدا كنيم. آن‌چه كلودل در فرهنگ فرانسوی يافته‌است.

س:  شما مي‌گوييد بايد تكنيك داشته‌باشيم، زبان اين كار را داشته‌باشيم، هنرمند داشته‌باشيم تا اين روح را بيابيم. اما در اين جا مخاطبی نيز وجود دارد كه نسبت به آن‌چه تئاتر است واكنش نشان مي‌دهد، آن را تحليل مي‌كند يا نسبت به آن بي‌تفاوت است. فكر نمي‌كنيد در اين زمينه دچار مشكلات بسياری هستيم؟

صادقی: ما بايد ياد بگيريم. همه به يادگيری نياز داريم. كل جامعه‌ی ايران اين مشكل را دارد. ايراني‌ها تا پنجاه سال پيش هم از اروپايي‌ها تقليد مي‌كردند. اكنون فهميده‌اند كه اين تئاتر روح ايرانيت تهی بوده‌است.

س: ولی كل بحث من بر روی همان قيدی است كه همه‌ی حوزه‌های زندگی ما را در برگرفته‌است. مثلاً شعر كردی، فرهنگ كردی، روشنفكری كردی، سياست كردی، روزنامه‌نگاری كردی، تئاتر كردی و الی آخر. اين قيد توان هر كدام از اين مفاهيم را محدود كرده‌است. شما مي‌گوييد تئاتر معرف و شاخصه‌ی جامعه‌ی مدرن است و مي‌دانيم مدرن بودن يك دغدغه و تجربه‌ی انسانی مشترك است. تئاتر مي‌تواند با وام‌گيری از ويژگي‌های يك قوم يا يك ملت به زمينه‌ای برای پرداختن به دغدغه‌های مشترك انسانی تبديل شود و هم‌زمان به برجسته‌ ساختن ويژگي‌های يك فرهنگ خاص نيز كمك كند. اما برای ما قبل از هر چيز در دايره‌ی قرآئت ايدئولوژيك از يك قيد گرفتار مي‌شود و موفق به شركت در پرداختن به دغدغه‌های مشترك و رنج‌های مشترك انسانی هم نمي‌شود و اين امر باعث مي‌شود كه همه چيز ما چون ادبيات، فرهنگ، هنر و... قادر به درنورديدن مرزهای ديگر نشوند و در دامنه‌ی محدود همين قيد محصور بمانند و...

دكتر صادقی: تئوری شما كاملاً غلط است...

س: اجازه بدهيد من حرف‌ام را كامل كنم...

دكتر صادقی: اجازه نمي‌دهم چون تئوری شما كاملاً غلط است. شكسپير قبل از آن‌كه به فكر من و تو باشد برای دوره‌ی خود در لندن نوشته‌است. اين انسانيت مشترك كه شما مي‌گوييد كجاست؟ آلمان را كه نگاه مي‌كنيد مي‌بينيد گوته در باواريا برای مردم خود كار كرده‌است و بعد ملت‌های ديگر به استخراج آن پرداخته‌اند و قبل از هر چيز آلمانی است. شيلر قبل از هر چيز راجع به تاريخ آلمان كار مي‌كند...

س: هر كس در انتخاب موضوع و مصالح كار خود بايد آزاد باشد...

صادقی: من قبل از هر چيز بايد برای ملت خود كار كنم. من به پاكستانی كاری ندارم. هنر بازتاب روح و روان يك ملت در يك زمينه‌ی تاريخی خاص است. فرانسوی قبل از هر چيز برای فرانسوی كار مي‌كند. «كامو» قبل از هر چيز مربوط به فرانسه است. «برشت» قبل از هر چيز در برابر فاشيسم آلمانی واكنش نشان داده‌است و بعد قواعدی ساخته‌است كه در جاهای ديگر هم انعكاس دارد. جلوتر كه مي‌آييم پيترهاندكه هم همين طور است، مولر هم همين طور. پيترهاندكه مي‌گويد: زبان انسان را فريب مي‌دهد پس با زبان آلمانی كار مي‌كند و به زبان كردی كار ندارد.

س: اگر اين طور پيش برويم كه همه چيز ايدئولوژيك مي‌شود و بايد برای اثبات آن‌ها به راه‌های ديگری متوسل شد...

صادقی: من از ايدئولوژی حرف نزدم. من از روح انسانی صحبت مي‌كنم. هنر به بازتاب اين روح مي‌پردازد. ما هنوز يك كارخانه نداريم كه ده هزار كارگر داشته باشد، ما هنوز برای عبور از وضعيت‌های بسيار بديهی مشكل داريم، كدام ايدئولوژي؟

س: همين موانعی كه شما از آن بحث مي‌كنيد محصول ايدئولوژي‌ها هستند؟

صادقی: ما مؤظفيم قبل از هر چيز از طريق شعر، تئاتر، روزنامه، سينما و... مدرنيته را وارد جامعه‌ی خود كنيم. بافت جامعه‌ی كردی هنوز سنتی است.

س: آيا روزنامه يك پديده‌ی مدرن است؟

صادقی: بله يك پديده‌ی مدرن است.

س: قطعاً برای اين پديده بر اساس ضرورت‌ها، نقش‌ها و كاركردهايی تعريف شده كه به آن شكل و معنا مي‌دهد. ما اين پديده و يا ابزار مدرن را مي‌گيريم و نقش‌ها وكاركردهای اصلی آن را فراموش مي‌كنيم و خود برای آن نقش و كاركرد جديد و ناهماهنگ با آن تعريف مي‌كنيم. بعد از اين وقتی از ما انتقاد بشود و بگويند كه روزنامه اين طور نيست و تحميل اين نقش‌ها بر آن درست نيست ما ناچاريم بگوييم اين روزنامه يك روزنامه‌ی كردی است و توجيه لازم برای ناكارآمدی آن را ايجاد مي‌كنيم و در نهايت هم خود اين پديده‌ی مدرن آسيب مي‌بيند و قادر به ارائه‌‌ی كاركردهای مناسب خود نيست و هم بسياری از ويژگي‌های كردی كه شايد ربطی به آن نداشته باشند آسيب مي‌بينند. يعنی ايجاد يك پيوند اجباری ميان دو مفهوم كه ضرورتی برای اين كار وجود ندارد. ما اكنون در چنين وضعيتی به سر مي‌بريم و همه چيزمان دستخوش آسيب‌ شده‌است و مدرنيته‌ی مورد نظر شما هم نمي‌تواند جايگاه مناسبی در ميان ما كسب كند؟

صادقی: اگر بخواهيم به اين وسيله سپری برای ضعف‌های خود درست كنيم اين بحث درست است. ما نبايد با كردی كردن ضعف‌های خود را انكار كنيم...

س: منظور من چيز ديگری است...

صادقی: البته اشتباه بايد به عنوان يك حق وجود داشته‌است. فكر نكنيد اروپايي‌ها اصلاً اشتباهی نكرده‌اند و همه چيز را از ابتدا كاملاً دريافته‌اند.

س: اشتباه بحث ديگری است ولی همين سخنان شما می تواند دستاويزی برای در خدمت ايدئولوژی قرار دادن هنر و به خصوص تئاتر باشد؟

صادقی: اين هم يك نوع تئاتر است ولی زياد ماندگار نيست. اين امر بايد وجود داشته‌باشد. بايد اين تجربه را از سر گذراند. مگر اين كار را در روسيه نكردند. با آن هم ايدئولوگ. بهترين استعدادها را بر سينه‌ی ديوار تيرباران كردند ولی ماندگار نبود...

س: پس ما هم مجبور به تكرار اين تجربه‌ها هستيم...

صادقی: متأسفانه جامعه اين‌طور است. همه چيز با هم پيشرفت نمي‌كند. در كشوری مثل كلمبيا كه يك كشور مافيا زده‌است غولی مثل «ماركز» برمي‌خيزد كه تيراژ اوليه‌ی كتاب‌هايش هفتصد‌هزار نسخه است. دنيای امروز دنيای ناهماهنگی است و تمام عناصر آن با هم پيشرفت نمي‌كند. نامتوازن است. تئاتر هم بخشی از اين تحول است. بايد كار تئوريك و تجربی شود و اشتباه هم بشود. به نقاشی ما نگاه كنيد كه چقدر متحول شده‌است، به مجسمه‌سازی نگاه كنيد، شعر، داستان و... بايد اين اشتباه‌ها را بكنيم تا راه را پيدا كنيم. ما بايد به نيازهای جامعه‌ی كردی پاسخ دهيم. اين‌جاست كه من به مفهوم «تئاتر كردي» باور دارم. شما اگر با نشريه‌ی خود نتوانيد نيازهای فرهنگی جامعه‌ی كردی را پاسخ دهيد روزنامه‌نگار نيستيد. زبان ارزش‌های بزرگی را در درون خود دارد، با ناخودآگاه قومی يك ملت گره خورده است. من باز هم تأكيد مي‌كنم كه همه‌ی ما بايد ياد بگيريم و تلاش كنيم. سئوال‌های شما بيشتر شبيه بازپرسی بود اگر كمی تند جواب دادم ببخشيد.

س: اتفاقاً گفتگوی جالبی بود، از شما متشكرم كه وقت‌تان را در اختيار ما گذاشتيد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی