سالانه بطور متوسط حدود 20 تا 30 هزار
كودك خيابانی از سطح شهرهای بزرگ ايران جمعآوری ميشوند، اما
چرخه كار
كودكان و حضور دردناك آنها در ميادين شهر به قصد كسب درآمد و
يا سوءاستفاده باندهای
حرفهای همچنان در گردش است. به گونهای كه تنها در نيمه اول
سال جاری 8 هزار و 219
كودك خيابانی در شهر تهران جمعآوری شدند و پيشبينی شده است
كه در همين سال 40
هزار
كودك خيابانی جمعآوری و به سازمان بهزيستی تحويل داده شود.
به گفته
علياوسط هاشمی، معاون سياسی امنيتی استانداری تهران
سن اغلب آنها زير 15 سال
است. گروهها و باندها كودكان خيابانی را در سطح شهر پخش و آنها
را وادار به فعاليتهايی ميكنند كه سود آن به جيب اين باندها
می رود.
به گفته
دكترعلمالهدايی، معاون اجتماعی سازمان
بهزيستی كشور
كه استثمار كودكان را به طور اعم واداشتن كودكان به كارهای سخت
و طاقت فرسا نظير كار كردن در كارگاه، مزرعه، خيابان و ...
به جای تحت حمايت
بودن و تامين سلامت جسمی، عاطفی، روانی، اخلاقی، فكری و
اقتصادی آنها ميداند، 50
درصد كودكان خيابانی كسانی هستند كه نبايد كار كنند، اما رها
شده، تحت ستم قرار
گرفته و «كودك كار خيابانی تحت استثمار» هستند.
وی استفاده از كودكان برای نيل به مقاصد اقتصادی را از عمده
اشكال
استثمار كودكان
بيان كرده و به ايسنا ميگويد: كودكان خيابانی قربانيان شرايط
اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی، فرهنگی و معيشتی خود بوده و به
دليل بيسرپرستی يا
بدسرپرستی تحت استثمار هستند.
معاون اجتماعی سازمان بهزيستی در عين حال تاكيد ميكند: اگر
منظور از
كودكان تحت استثمار كودكان خيابانی محض موجود در جامعه باشند،
در صورتی كه از آنها
حمايت درستی نشود، تمامی آنها نيز استثمار شده هستند.
وی خانوادهها را بيشترين استثماركنندگان كودكان خوانده و منع
از تحصيل
و واداشتن به كار را از عمده اشكال اين استثمار دانسته و تصريح
ميكند، والدين،
ناپدری و نامادری بيشتری كسانی هستند كه كودكان را به استثمار
ميكشند.
علمالهدايی ميگويد: آوارگی و بيخانمانی بزرگترين ستمی است
كه بر
كودكان تحت استثمار بويژه كودكان خيابانی رها شده و بريده از
خانه روا شده، ستمی كه
خود هيچ نقشی درآن نداشتهاند.
بر اساس آخرين سرشماری رسمی كشور (سال 75) ،3/1 درصد كودكان 6
تا 14
ساله به كار اشتغال دارند كه اين رقم در مناطق روستايی 4/2
درصد و در مناطق شهری
5/0.
بر اساس اين سرشماری، بيش از 4 درصد جمعيت شاغل
كشور را گروه سنی 10 تا 14 سال تشكيل ميدهند و در اين سال 4
درصد كل شاغلين يعنی
600
هزار نفر از 5/14 ميليون نفر را كودكان تشكيل ميدادند؛ اين در
حاليست كه
كودكان زير 10 سال شاغل به كار در اين سرشماری محاسبه
نشدهاند.
بر اساس آمار آموزش و پرورش در سال تحصيلی 76- 75
تعداد دانشآموزان در مقطع دبستان 9 ميليون و 238 هزار نفر
بوده كه 8 درصد آنها
يعنی حدود 700 هزار نفر در
مناطق شهری و 12 درصد در
مناطق روستايی ترك تحصيل
كردهاند؛ بنابراين اگر حتی نيمی از اين جمعيت به كار اشتغال
داشته باشند، بين 300
تا 400 هزار نفر از كودكان بين 6 تا 10 ساله در كشور شاغل
بودهاند كه طبق آمار
رسمی نزديك به يك ميليون نفر كودك زير 18 سال در سال 75 شاغل
بودهاند.
دريك كارگاه قاليبافی نمونه در شهر خوی، سن كودكان
قاليباف 7 تا 15 سال بوده است كه روزی 12 ساعت در شرايط
نامساعد به لحاظ نور و هوا شاغل
بودهاند. در سال 80 خانوادههای روستايی حدود
7 ميليون متر
مربع قالی توليد كردهاند. 861 هزار خانوار روستايی با جمعيت
معادل حدود
5
ميليون و 400 هزار نفر به قاليبافی اشتغال دارند و از آنجايی
كه اغلب شاغلان در
اين كارگاهها را زنان و دختران تشكيل ميدهند و بر اساس
سرشماری رسمی كشور چهار ميليون و 800
هزار نفر زنان روستايی بين 5 تا 19 سال سن دارند و با توجه به
اينكه متوسط سن قاليبافان 19 سال است، جمعيت قابل توجهی از
كودكان زير 18 سال تنها
در كارگاههای قاليباقی مشغول به كار هستند.
قانون كار زمينهساز استثمار
كودكان
بر اساس ماده 188 قانون كار، كار كودكان در كارهای خانگی و به
موجب
ماده 196، كار آنها در كارگاههای كوچك زير 10 نفر ممنوعيت
ندارد. بنابراين قانون
كار با استثنا كردن كودكان شاغل در كارگاههای كوچك و خانگی از
اصل ماده 79 و مواد
82
،
83
و 84 قانون كار كه اشتغال به كار كودكان زير 15 سال را منع
كرده، زمينه
استثمار كودكان
را فراهم كرده است.
با گستردن چتر ايمنی بر خانوادههای اين كودكان مانع استثمار
آنان شد؛ چراكه
هم اكنون هرجا كارفرمايی تمايل به استخدام كودكان به جای
بزرگسالان دارد، انگيزه
اصلی او نيز سوءاستفاده از مجموعه شرايط كار كودكان است؛ در
نتيجه هر كودك زير 14
سال شاغل قطعا مورد استثمار قرار ميگيرد.
هم اكنون كارفرمايان
الزامی به بيمه و ايجاد ساير شرايط كار برای شاغلين زير 14 سال
ندارند و صرفا به
علت سن كم به آنها نصف حقوق را پرداخت ميكنند.
|