مصطفی تاجزاده، عضو سازمان مجاهدين انقلاب، با حضور در نشستی
كه از سوی انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاههای اصفهان و علوم
پزشكی برگزار شده بود گفت:
در دوره رضاشاه،
تمام نهادهايی كه با عنوان نهادهای مدنی وجود داشتند، يكی پس
از ديگری نابود شدند و
از ايجاد نهادهای جديد نيز به طور جدی جلوگيری شد. سياست دولت،
بر اين اصل
استوار بود كه نه تنها با روحانيون مخالفت میكرد، بلكه به
همان ميزان نيز با
اتحاديه اصناف برخورد میكرد. هركجا كه احساس میكرد تجمعی
ايجاد شده و قدرتی تمركز
يافته، مخالفت میورزيد. هيچ نشست و روزنامه مستقلی را
برنتابيدند و به هيچ
اتحاديه كارگری اجازه فعاليت ندادند. سرانجام، دولت مقتدر و
جامعه مدنی ضعيف و
شهروند بیپناه شد.
اگر نيمنگاهی به تاريخ 100 ساله ايران بيفكنيم، درمیيابيم
ايران جامعهای انقلابخيز است. برای اينكه در طول زمان
مطالباتش در نهادهای خاصی متبلور نمیشود. در عين اينكه جامعه
انقلابخيز است به سرعت دلسرد هم میشود. دير يا
زود مناسبات عمودی و سلسلهمراتبی آمرانه و اقتدارگرا شكل
میگيرند و مردم به سرعت
سرد میشوند. میتوان گفت كه هيچ كشوری در قرن بيستم چهار
انقلاب نداشته است، كه
البته اين نشانه جامعهای شجاع و آگاه نيز هست. در اين ميان،
جامعهای كه
انقلابخيز است بعدا نمیتواند دموكراسی را نهادينه سازد و
دوباره بايد 15 سال
بگذرد، تا يك حركت مردمی ديگری رخ دهد.
تاج زاده در اشاره به يورش گام به گامی كه به دفاتر جبهه
مشاركت شروع شده و سركوب سازمانهای غير دولتی گفت:
دريك جامعه مدنی فعال، به محض شكست يك حزب در انتخابات، دير
يا زود دفاتر حزبی آن تعطيل
نمیشود. در اين كشورها، جامعه مدنی فوقالعاده قدرتمند و
سياست تنها در عرصه
تصميمسازی نقش دارد.
هركجا افكار عمومی نمود پيدا كند، اقتدارگرايی متوقف میشود.
لذا بايستی دموكراسیخواهی مردم به نيرو تبديل شود تا
نمود خارجی پيدا كند.
شما به لغو حكم اوليه آغاجری نگاه كنيد. به دليل اينكه جامعه
نسبت به آن
عكسالعمل نشان داد، اقتدارگرايان عملی شدن و يا عملی نشدن
تصميمات
خود را با عكسالعمل جامعه تنظيم كردند.
مادامی كه دولت قدرتمند باشد، نهادهای مدنی نزديك به صفر و
شهروندان بیپناه هستند. مشكل ما اين ساختار است كه حتی در
صورت تغيير آدمها نيز
ما به دموكراسی دست نخواهيم يافت، مگر اينكه
جامعه مدنی
را تقويت كنيم تا توازن
بين دولت و ملت ايجاد شود.
چه اعتقادی به دموكراسی داشته باشيم و چه نداشته باشيم، در
صورت برقراری اين توازن دموكراسی مستقر میشود. در عرصه عمل
نيز كسی نمیتواند
كسی را حذف كند. بنابراين بايد فكر به نيرو تبديل شود تا
بتواند قدرت خود را به عمل
مبدل سازد.
يكی از حاضران جلسه خطاب به تاج زاده گفت:
اشتباهات اصلاحطلبان باعث شد آنها نتوانند به اهداف خود
برسند.
تاج زاده در پاسخ گفت:
اصلاحطلبان آنجايی اشتباه كردند كه يا نبايد لايحه اصلاح
قانون مطبوعات را به مجلس ششم میدادند
يا اگر دادند پای آن محكم میايستادند. كاری كه در جريان رد
صلاحيتهای انتخابات مجلس هفتم كردند و محكم ايستادگی كردند و
اعتراضشان را به صورت علنی نشان دادند. در
اين ميان،
ملت نيز اشتباهاتی مرتكب شد،
كه شايد بزرگترين آن بر سر انتخابات شوراها
بود كه كوتاهی كرد. نبايد به قيمت پيروزی جريان هايی كه اكنون
با دو درصد آرا به
عنوان ملت حرف میزدند، اين ريسك انجام میگرفت. اما ديديم
هركجا اصلاحطلبان محكم
آمدند، مردم همراه شدند كه نمونه بارز آن لغو اعدام آغاجری
بود.
تاج زاده درباره انتخابات آينده رياستجمهوری نيز گفت: حضور
در اين انتخابات،
بسته به اراده ماست. ما قرار است بياييم، نه به دليل اين كه
علاقهمنديم قدرت را بگيريم، بلكه به اين دليل كه معتقديم اگر
در قدرت حضور يابيم، تحقق برخی از آرمانها
امكانپذير خواهد بود و قطع هرگونه اميدی را كه بعد از 4 سال
نمیدانيم چه خواهد
شد، جايز نمیدانيم، لذا مهم آن است كه 85 درصد مردم صحنه را
ترك نكنند.
|