21
آذر سال 1304
شاملو در تهران از مادر زاده شد.
در خانه
شماره
134 خيابان صفی عليشاه تهران.
پدرش افسر ارتش بود و از اين شهر به آن شهر اعزام میشد
و او شايد به اين دليل
نتوانست تحصيلاتی
منظم
و پيگير
داشته باشد.
1322 به زندانهای متفقين
افتاد و اين پايان همان تحصيلات نا منظم شد.
شاملو در سال 1326 نخستين مجموعه شعرش را به نام "آهنگهای
فراموش شده" منتشر كرد. "آهنگهای فراموش شده" مجموعهای
ناهمگون از
اشعاری با اوزان كلاسيك
تا اشعاری
نيمايی بود.
درهمين كتاب
نوشتههای بیوزن و آهنگی
كه بعدها به نام شعر منثور يا شعر سپيد شهرت يافت ديده میشد.
خود او در مقدمه كتاب پيش بينی كرده بود كه اين نوشتههای
منظوم و منثورآهنگهايی
است
كه زود به دست فراموشی سپرده میشود.
او سپس
كار ترجمه و فعاليتهای ادبی در نشريات
را دنبال كرد.
در
سال 1330 مجموعه شعر" قطعنامه" و شعر بلند "23" را منتشر كرد.
اين مجموعه حاوی 4 شعر بلند بود كه نشان میداد شاملو با عبور
از شيوه نيمايی برای خود راه تازهای میجويد.
پس از اين مجموعه" شعر آهنها واحساسها" را منتشر ساخت. در
اين دوره شاملو يك
سال
را
در زندان
طی كرده بود.
او از شاعران
بزرگ
جهان تاثير پذيرفت و خود نيز بسياری از اشعار شاعران جهان را
به فارسی برگرداند.
برخی اشعار شعرای بزرگ جهان را
به گونهای باز سرايی كرد كه بیگمان بسياری از باز
سرايیهای شاملو از اصل شعر نيز بهتر و
دلنشين تر از آب در آمد.
شاملو
تاريخ ادبيات كهن
ايران خوب
میشناخت
و
توانايی او در شعر كلاسيك غير قابل انكار است. حاصل آشنايی او
با ادبيات كلاسيك، تصحيح و روايتی
از "افسانههای هفت گنبد "،
"ترانهها"،
" رباعيات ابوسعيد ابوالخير"،
"خيام"،
" باباطاهر"
و
" حافظ " است.
از
ادبيات جهان نمايشنامه "عروسی خون"،" افسانههای چينی”،"
اشعار لوركا"،" رمان پا برهنهها
" سی زيف و مرگ "،
"غزل غز لهای سليمان"مفت خورهها"،" شهريار كوچولو" و...
سرانجام
"دُن
آرام "
را ترجمه كرد.
شاملو پس از انتشار مجموعههاي« باغ آينه (1338), آيدا در
آينه (1343), آيدا درخت و خنجر و خاطره (1334) ققنوس در باران
( 1354) مرثيههای خاك (1348) شكفتن درمه ( 1349) ابراهيم در
آتش ( 1352) و دشنه در ديس (1356)» در زبان
شعر
جايگاهی
رفيع يافت.
آهنگ سخن او گاه به نثرهای سده چهارم وپنجم و زبان ترجمههای
تورات و انجيل نزديك میشود.
از
تاثير نثر بيهقی بر شعر شاملو
نيز نبايد
غافل ماند.
كتاب كوچه او كه نرسيد تا به پايان قطعی ببرد، فصل نوينی در
فرهنگ و امثال و سنن اين مرز و بوم است. شايد نخستين جرقه آن
در شعر بلند "پريا" زده شد.
بامداد يكشنبه دوم مرداد ماه 1379،
"الف. بامداد" از نفس بازماند و "آيدا"
اين خاموشی را اعلام كرد.
(
از نوشته خانم
مريم آموسی
دراين ياداشت كوتاه بهره گرفته شد)
بودن يا نبودن
گربدينسان زيست بايد پست
من چه بيشرمم اگر فانوس عمرم را برسوائی نيآويزم
بر بلند كاج خشك كوچه بن بست.
گربدينسان مرد بايد پاك
من چه ناپاكم اگر ننشانم از ايمان خود چون كوه
يادگاری جاوانی برتر از اين بیبقای خاك |