سيدهادي خامنهاي، برادر علی خامنه ای، که برخلاف برادر از
جامعه روحانیت جدا شد و جزو بنیانگذاران مجمع روحانیون شد، در
مصاحبه ای با خبرگزاری ایسنا، پیرامون اصولگرائی که جناح راست
برای خود انتخاب کرده گفت:
بايد از اين گروه محافظهكار كه نام
خود را اصولگرا گذاشتهاند، سئوال كرد اگر منظور از
“اصولگرايي“ تصلب، تعصب و جمود
و عدم انعطاف در مسائل جديد و اداره جامعه است كه افتخاري بر
آن مترتب نيست. اگر منظور از اصول، همان اصول
انقلاب مانند استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي است كه ما هم
مدافع آن هستيم و آنها
را در انحصار هيچ فرد و گروهي نميدانيم، همانطور كه با تعبير
انحصارطلبانه از اصلاحات هم موافق نيستيم و شعاع اصلاحات و
اصلاحطلبان را به چند حزب و گروه محدود
نميدانيم بلكه آن را در سراسر كشور و همه اقشار اجتماعي
ريشهدار ميدانيم.
براي حل مسائل داخلي كشور
بايد به مرز جغرافيايي و سياسي توجه داشته باشيم تا اين مرز
مخدوش نشود و اختلافات
داخلي، دشمنان خارجي را به هوس و طمع نيندازد.
از دست دادن كرسي رياستجمهوري نه تنها به از دست دادن
سمتهاي برخي افراد از جمله وزرا منجر ميشود، بلكه
استانداران، فرمانداران و ديگر
مديران در ردههاي ديگر نيز تغيير خواهند كرد و بعد در
مديريتهاي مياني نيز اين
تغييرات انجام ميشود و از آن مهمتر، تغييري است كه در نگرش و
نحوه اداره امور
ايجاد خواهد شد.
من معتقدم
نگرش طيف مقابل به مردم و اداره امور جامعه در صورت يكدست شدن
حاكميت بسيار
نگرانكننده
است كه نمونه آن را در نحوه نگرش نمايندگان مجلس هفتم به مسائل
مختلف
ميتوان ديد.
هادی خامنه ای درباره احتمال كانديداتوري كروبي
گفت: افرادي در هر دو جناح مطرح هستند كه در حد و اندازه
رياستجمهوري نيستند. اما
آقاي كروبي هم از صلاحيت لازم براي احراز اين مسووليت و هم از
لحاظ جايگاه و اعتبار
از موقعيت ممتازي برخوردار است.
خامنهاي، در ادامه، اظهارات جناح مقابل حزب متبوعش را مبني بر
اينكه
گام سوم را كه همان انتخابات رياستجمهوري است، محكم
برميدارند و موفق ميشوند، يك
نوع جنگ رواني خواند و گفت: اصل جنگ سياسي، جنگ رواني است و
همه گروههاي سياسي از
اين شيوه استفاده ميكنند. همانگونه كه با آمدن نام مهندس
موسوي به زبانها، جناح
مقابل حدود 3 تا 4 ماه دچار سردرگمي شد و اصلا هيبت آنها فرو
ريخت.
ما حداقل نزديك به 16 تا 17 ميليون راي داريم و طيف
خاموش و بيانگيزه را هم ميتوانيم به صحنه بياوريم.
در حال رايزني و تعامل با گروههاي جبههي دوم خرداد
هستيم تا بر روي يك فرد توافق كنند.
تبليغات صدا و سيما و
درشتنمايي نواقص، تحليلهاي اجتماعي، گراني و بيكاري و تورم
از ديگر
عوامل بی انگیزه سازی مردم برای شرکت درانتخابات است، البته
اگر زماني دولت در دست اين جناح قرار گيرد، مسلما نوع
تبليغات صدا و سيما تغيير خواهد كرد، همانطور كه در مورد مجلس
هفتم اين اتفاق
افتاده است.
|