محسن آرمين طی سخنانی در تريبون احزاب كه در حاشيه نمايشگاه
دستآوردهای
وزارت كشور برگزار شد،
در اشارهای كه شايد پيچيده گوئیهای شبه تئوريك اخير عليرضا
رجائی در باره مسائل سياسی جامعه باشد گفت:
ما در عرصه توسعه سياسی به درجهای از پيچيدگی نرسيده
ايم
كه تئوریهای پيچيده برای آن چارهساز باشند .
ما هنوز با بحثهای پايهای درگير هستيم و اين سئوال برای ما
وجود دارد كه چرا بايد به دنبال مشاركت مردم باشيم؟ اين بحث
ابتدايی بين مسوولان و نظريهپردازان وجود دارد.
آنچه مشاركت مردم را ضروری میكند, اين است كه مردم و جامعه
را منشاء قدرت و مشروعيت بدانيم و بپذيريم كه نظام, مشروعيت
خود را از جامعه به دست میآورد و قدرت به مردم تعلق دارد .
براساس اين ديدگاه گروهی با هدف نظارت و كنترل بر امر قدرت و
دخالت در فرآيندهای تصميمگيری و تصميمسازی از سوی مردم
خواهان مشاركت آنان میشوند . مشكل اصلی ما اين است كه آيا
میپذيريم جامعه منشاء قدرت است يا خير؟
وقتی چند نفر ادعا میكنند كه میتوانند برای 60 ميليون نفر
تصميم بگيرند و يا زمانی كه نهادي(شورای
نگهبان و رهبری)
خود را در برابر هيچ فرد, نهاد ديگر يا مردم مسئول
نمیداند به اين معنی است كه آنها منشاء قدرت را در جامعه
نميبينند. با اين ديدگاه
است كه
مشاركت مردمی در درازمدت ادامه پيدا نمیكند و جامعه ديگر به
اين مشاركت كه مبتنی بر خواست بالا دستهای آنهاست ، رو
نمیآورد و به وضعيتی مشابه حال حاضر میرسيم .
تلاشهای بسياری میشود
تا
تنشها و بحرانهای جامعه را به رقابت سياسی و احزاب نسبت
دهد.
در حالی كه 90 درصد از اين بحرانها , ربطی به رقابتهای
سياسی نداشت . آيا دستگيری افراد , تعطيلی روزنامهها و تحت
تعقيب قرار دادن متفكران و نويسندگان به رقابتهای حزبی مربوط
است ؟ مشكل اصلی ما دخالت ناروای قدرت در عرصه رقابتهای
سياسی است كه موجب مشكلات فراوان میشود . مردم به اين باور
رسيدند كه چه رأی بدهند و چه رأی ندهند , اراده ديگری سرنوشت
آنها را تعيين میكند .
همين
كه تا يك ماه قبل از انتخابات, هيچ حزب و گروهی نمیتواند
نامزد خود را انتخاب كند به دخالت نامشروع قدرت باز میگردد.
|