ايران

پيك

                         

هيچكس دعا به جان امام جمعه
خوش آب و هواترين نقطه تهران نمی كند
سنگ بسيج را به اين دليل به سينه می‌زنند كه پشت آن سنگر
 حكومتی گرفته اند، والا چرا هيچ امام جمعه‌ای درباره
كارگران گرسنه حرفی نمی زند؟

 
 
 

امام جمعه شميرانات، كه ظاهرا هوای تازه شمال تهران زير دلش زده و تبديل به رقيبی برای ملاحسنی در سنندج شده، در خطبه اين هفته خود، يك خطبه اتمی خواند. او گفت:

هم‌‏اكنون مجموعه ملی‌‏نمايان‌‏ بيگانه‌‏گرا, ليبرال‌‏های واپسگرا و سكولارهای مردم فريب و دين ستيز در جبهه مخالف بسيج سازماندهی شده‌‏اند.

حجت‌‏الاسلام دعاگو كه "پرگو" و "بی ربط گو" بيشتر براندازه اش است گفت:

اگر نيروهای انقلابی و خداگرايان بسيجی نبودند از تكنولوژی هسته‌‏اي, استقلال سياسي, امنيت ملی و اقتدار و اعتبار بين‌‏المللی خبری نبود و جامعه جهانی انتفاضه فلسطين و پايداری مسلمانان , نقش‌‏آفرينی محوری جمهوری اسلامی در جهان اسلام و ظهور قطب جهان اسلامی در برابر استكبار و ارتجاع جهانی را مشاهده نمی‌‏كرد .

دعاگو توافق اخير ايران با سه كشور اروپايی را امضاء تسليم نامه سياه و تباهی سياسی توصيف نمود و اضافه فرمود:

برای هوشمندان سياسی از همان آغاز عهد شكنی اروپا و همسوئی‌‏اش با آمريكا مثل روز روشن بود، هيأت مذاكره‌‏كننده به دليل ضعف در نگاه سياسی اعتماد بی‌‏جا به سه كشور اروپايی و ترس و نگرانی‌‏های بی‌‏مبنا و واهی حقوق مسلم ايران را در برابر هيچ فروختند و نامش را اعتمادسازی , جلب همكاری و رفع تهديد و نگرانی از جمهوری اسلامی گذاشتند.

حجت الاسلام "دعاگو"، كه خود را عالم به تمام امور اتمی و اجتماعی و تجاری و منطقه‌ای و جهانی می‌داند، در بخش ديگری از صحبت‌های خود نقطه نظراتی را هم جور كرد و گفت كه جای ايرج ميرزا خالی تا "حمق جبلی” را يكبار ديگر بسرايد. او گفت:

 

نياز غرب به بازارهای جهان اسلام(نگاه كنيد به اين جهان رنگا رنگ)، رقابت چين و كشورهای غربی در جلب همكاری كشورهای اسلامي(لابد ايشان از يك منبع غيبی خبر دارد) و نفوذ در بازارهای تجاری و اقتصادی , رقابت آمريكا و اروپا در تسلط بر بازارهای جهاني, شكست سياست‌‏های آمريكا در فلسطين, عراق و افغانستان(نگاه كنيد به حضور امريكا در منطقه و گسترش دامنه جنگ و همچنين حوادث اخير اوكرائين كه امريكا می‌كوشد آن را تبديل به سكوئی برای پرش به روسيه كند) غرب را از درگيری جديد با جهان اسلام و جمهوری اسلامی باز می‌‏دارد.( از آن صغرا چينی اين كبرا نتيجه شده است!)

روزگاری آيت الله خمينی كه روحانيون را بسيار بيش از غير روحانيون می‌شناخت گفت: «اين جماعت( نظردعاگو) يك نانوائی را نمی توانند اداره كنند، چه رسد به يك انقلاب و كشور» شايد اين از يگانه جملات آيت الله خمينی باشد كه بايد طلا گرفت!

 

اين چك بی‌محل را هم كه دعا گو بنام ملت غارت شده ايران، يعنی همانها كه اگر امروز يك انتخابات آزاد در ايران انجام شود يكپارچه جلوی امثال دعا گو و حاملان اين نظرات جنون زده می‌ايسند كشيد و گفت:

ملت ايران از تهديد و درگيری استقبال نمی‌‏كند، ولی با تكيه بر توان ملی و ملت وفادار و انقلابی برای مقابله با تهديدها و تجاوزهای احتمالی در آمادگی كامل به سر می‌‏برد, هرگز از بازسازی و بهسازی قدرت نظامی و تقويت توان دفاع و بازدارندگی باز نمی‌‏ايستد و در صورت گستاخی دشمن به متجاوزان ، درسی تاريخی و به يادماندنی خواهد داد. (نگاه كنيد به كارخانه‌های از كار افتاده، تظاهرات كارگران در سراسر ايران، نارضائی وسيع جوانان و دانشجويان، زنان عاصی و كلافه، مقام والای جمهوری اسلامی در مصرف مواد مخدر كه درهمين شماره می‌خوانيد، رقم هول انگيز 13 ميليون خانوار آلوده به مواد مخدر ايران و بگيريد و برويد جلو تا برسيد به آن آمادگی كاملی كه دعاگو مدعی آنست!)

فرض محال، محال نيست. اگر پس از نماز جمعه شميرانات خوش آب و هوا، آقا را ميكردند توی يك پيكان وطنی و می‌بردند جنوب تهران بين مردم اسلام شهر و يا در اراك و سمنان دردل يكی از كارخانه رهايش می‌كردند، شايد چشم وگوشش بيشتر باز مي شد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی