محمدرضا خاتمی دبيركل جبهه مشاركت در مصاحبه مشروحی با
خبرگزاری ايسنا، ديدگاههای اين جبهه را در عمده ترين مسائل روز
كشور تشريح كرد كه فرازهائی از آن را در زير میخوانيد:
1- ما بر اين باوريم
كه دكتر معين كانديدای بسيار خوبی برای رياست جمهوری است،
البته اين بدان معنا نيست
كه ايشان اين نظر را قطعا بپذيرند و آماده حضور در عرصه
باشند. هم ما و هم دكتر
معين معتقديم كه بايد به دنبال يك
كانديدای اجماعی
بود.
خاتمی با پيشبينی اينكه مجموعه شرايط داخلی و بينالمللی در
زمان انتخابات به
گونهای نخواهد بود كه شخصيتی چون دكتر معين رد صلاحيت شود،
گفت: چنانچه
شرايط به سمتی پيش رود كه دكتر معين تصميم قطعی به حضور در
عرصه انتخابات بگيرد،
به احتمال بسيار زياد جبهه مشاركت تا آخرين مرحله انتخابات به
پيش خواهد رفت.
2- حتی اگر
رييسجمهور آينده، بيش از خاتمی هم كاری نكند، خيلی بهتر از آن
است كه از روند فعلی به روند ارتجاعی و عقبافتاده گذشته در
تمامی ابعاد سياست داخلی و خارجی،
اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برگرديم؛ چراكه نتيجهای جز فشار،
تحقير و عقبماندگی برای كشور به بار نخواهد آورد. حال آنكه
مطمئنا رييسجمهور آينده میتواند اقداماتی بيش از خاتمی انجام
دهد.
3- آرزوی ما اين است كه قدرترين كانديدای جناح راست وارد عرصه
شود و تمامی گروههای اين
جناح نيز بر او اجماع داشته باشند؛ اما انتخابات آزادانه
برگزار شود. اما آنان به هيچوجه خواهان برگزاری
انتخاباتی آزاد
نيستند.
چرا كه حتی با حضور قدرترين كانديدايشان در يك انتخاباتی آزاد،
شكست سنگين خواهند
خورد. دومين مشكل جناح راست آن است كه آنان اساسا كانديدای قدر
ندارند. از همينرو
آنان تنها راه موفقيتشان در انتخابات را در گرو حذف رقبايشان
میدانند.
كانديدای جناح راست تنها در رقابت با يك كانديدای ضعيف از جناح
مقابل و مشاركت حداقلی مردم، در انتخابات به پيروزی خواهد
رسيد. عمدهترين مشكل درونی محافظهكاران،
جنگ قدرت
و رقابت داخلی ميان
آنان است كه اگر مداخله بزرگانشان نبود؛ اين جنگ، روز به روز،
ماهيت اين جناح را
بيشتر نمايان میكرد. چراكه هريك از طيفهای داخلی اين جناح
خود را قدرتر از ديگران
میدانند و حاضر به كنارهگيری نيستند.
وقتی يك كانديدای نسبتا مطرح مثل آقای هاشمی در
ميان آنها طرح میشود، آشفتگی درونی آنها بيشتر میشود.
همچنانكه در حال حاضر كه
آنان
هاشمی را مصمم برای حضور در عرصه میبينند
- كه مسلما بخش اعظمی از آراء اين
جناح را به خود اختصاص خواهد داد- ، او را رقيب خود دانسته و
دچار آشفتگی فراوانتری شدهاند.
4- نگرانی برای هاشمی وجود دارد كه جناح راست با رقيب خواندن
او، تمامی همتش را
برای
تخريب
چهرهاش بكار بندد. همچنانكه وقتی آنان توان رقابت با دكتر
معين را در
خود نديدند، چنين كردند و بر لزوم رد صلاحيت وی از سوی شورای
نگهبان اصرار ورزيدند.
5- رابطه
ميان اين مجلس ششم با نهادهای ديگر، رابطه منتخبان مردم با
نهادهايی بود كه اكثرا
انتصابی بودهاند ولی رابطه مجلس كنونی با ديگر نهادها {به جز
دولت} رابطه ميان
دو نهاد انتصابی است كه دچار نزاع قدرت شده ولی با يكديگر كنار
آمده و توافق
میكنند.
اعضاء مجلس هفتم حتی نسبت به نمايندگان
مجلس پنجم
ديدگاههای كهنهتری دارند.
6- ديدگاه نظامیگری صرف - نظير آنچه در دانشگاه علم و صنعت
روی داد- در عرصه مديريتی و اداره كشور ديدگاههايی است كه
شكست آن در تمامی دنيا و در ايران نيز، مشخص شده است.
7- عليرغم گذشت
6 ماه
از عمر مجلس هفتم، هنوز هيچ گام
اساسیای در حل مشكلات عمده كشور برداشته نشده است و تنها قفلی
بر قفلهای گذشته و
گرهی بر گرههای گذشته افزوده شده است.
چنين روند و سيستمی، سبب فلج شدن دولت آينده خواهد شد. چه اين
دولت
در اختيار محافظهكاران باشد و چه در اختيار اصلاحطلبان.
البته اين نكته حتی از
نظر عقلای جناح مقابل نيز غافل نمانده است. از اين رو به نظر
میرسد كه
محافظهكاران بر سر شاخ نشسته و بن میبرند.
8- تنها داشتن
يك رسانه
مستقل میتوانست، حداقل، بسياری از برنامههای محافظهكاران را
خنثی كند و مردم را نسبت به ماهيت برنامههای آنان آگاه و به
اهداف
و برنامههای اصلاحطلبان اميدوارتر كند. از اينرو
محافظهكاران با استفاده از
تمامی امكاناتی كه در اختيار داشتند، رسانههای اصلاحطلبان را
محدود كرده و حتی در
مواردی از بين بردند.
ما به روزی يك ساعت برنامه از يك شبكه راديو و يك روزنامه
سراسری، از ميان هفت
شبكه تلويزيونی و دهها شبكه سراسری و استانی راديويی و صدها
نشريه؛ با پذيرفتن
تمامی محدوديتها و خط قرمزهای تحميلی، قانعيم. ولی آنها چنين
اجازهای را به ما
نمیدهند و با ادعای اينكه ما نمیتوانيم از رسانهها استفاده
كنيم، انسداد و توقيف
رسانههای اصلاحطلب را توجيه میكنند.
وی با تاكيد بر اينكه هنوز موضوع پرونده هستهيی ايران به
پايان نرسيده است، اظهار عقيده كرد: عدهای در داخل كشور
میخواهند هرگونه راهحل
مسالمتآميز مسائل هستهيی ايران با دنيا را از ميان ببرند.
بايد مراقب بروز خطرات احتمالی از جانب تندروهای داخلی و
جنگطلبان دولت بوش در خارج بود، نسبت به ايجاد اتحاد نانوشته
و نامقدسی ميان اين
دو طيف برای سوق دادن ايران به سوی جنگ، هشدار داد و گفت: بايد
به هر نحو ممكن اين
جنگطلبان را ناكام گذاشت.
خاتمی با اظهار تاسف از اينكه كسانی در داخل كشور به هر شكل
ممكن در پی ايجاد
بهانهای برای جنگطلبان آمريكايی هستند، اينها را جريانهای
ضدمردمی و خواهان
مداخله خارجيان، بدون در نظرگرفتن سرنوشت كشور، ناميد.
9-
بدون ترديد هرچه
پايههای مردمسالاری
در ايران تضعيف شود، طمع آمريكا و
اروپا برای تسلط به ايران بيشتر خواهد شد. از اينرو چاره
اصلی حل مسائل امنيتی،
تداوم روند مردمسالاری در داخل است و نه تضمينهای خارجی.
تنها مذاكرهكنندگانی در مذاكرات سربلند خواهند بود كه
نماينده واقعی حكومتی باشند كه از دل مردم بيرون آمده باشد،
در غيراينصورت
علیرغم پيروزیهای مقطعی بايد بدانيم كه كشورهای قدرتمند دنيا
هيچگاه روی نمايندگانی كه نماينده واقعی ملتشان نيستند
سرمايهگذاری و اعتماد نخواهند كرد.انتخابات رياست جمهوری
آينده در
اين روند اثرات انكارناپذيری خواهد داشت. چراكه دنيا به حكومتی
كه به
مردم خودش
وقعی نمینهند، اعتماد نخواهد كرد.
|