روزنامه كيهان، كه ظاهرا پس از مصاحبههای اخير برخی رهبران
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و اظهار نظرهای مشروط برخی
رهبران مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم، مسئله حمايت از
هاشمی رفسنجانی را در انتخابات آينده رياست جمهوری مهم ارزيابی
كرده، طنزی نوشته و در شماره روز گذشته خود منتشر كرد. اين طنز
كه آشكارا هاشمی رفسنجانی را مخاطب قرار داده، پيش از آنكه
ارزش طنزداشته باشد اهميت سياسی دارد، بويژه آنكه در آن از
الفاظ و اصطلاحاتی استفاده شده كه درمبتذل ترين مجلات فكاهی هم
بكار گرفته نمی شود. اهميت سياسی اين طنز درآنست كه كيهان زير
نظر مستقيم رهبر است و فرماندهان سپاه در آن نه تنها صاحب
اختيارند، بلكه سردبير آن سردار سپاه است و تكليف حسين
شريعتمداری نيز روشن تر از آنست كه نيازی به بيان باشد.
آن بخش از اين طنز كه مربوط به انتخابات آينده و هاشمی
رفسنجانی است را در اينجا میآوريم، با اين پيش بينی كه جدال
بر سر تصاحب كرسی رياست جمهوری در هفتههای آينده حادتر از آن
خواهد شد كه اكنون در خيال میگنجد:
يك
مصاحبه داغ انتخاباتي
-
جناب آقای چيز (متأسفانه اسمتان را فراموش كرده ام)! اين را
ديگر عالم و آدم میدانند كه حضرتعالی در رديف اكابر عالم
امكان هستيد. از طرفی شاهديم هر شب، جمع كثيری از شاگرد
بازاریها در مقابل بيت شريف تجمع كرده، الابالله پای شان را
در يك كفش كرده اند كه شما خودتان را به عنوان نامزد رياست
جمهوری معرفی كرده، با اين كار خود گامی بزرگ به قاعده اين
هوا(!؟) در جهت چيز برداريد. بفرماييد چرا تاكنون در اجابت
درخواست ايشان تعلل ورزيده ايد؛ ما هيچی، اگر اين
شاگردبازاریها دق كنند بدبخت میشويم ها.
- بله! همين طور است كه شما میفرماييد. منتهای مراتب بنده
نافم را يك جور بريده اند كه همواره مصلحت جهان را بر منفعت
شخصی ترجيح میدهم. از يك طرف هم هنوز راجع به اين قضيه فكر
نكرده ام. يعنی فكر كه كرده ام ولی من حيث المجموع به يك اجماع
درست و حسابی نرسيده ام. باز از همان طرف، به حضرات گفته ام كه
به من امر نفرمايند(رفسنجانی
در نمازجمعه تهران گفت كه به رهبر عرض كردم، شما به من امر
نفرمائيد به ميدان انتخابات بيآيم...)
و از طرف مقابل حضرات را بگو كه جخ اوشان هم به ما امر نفرموده
اند؛ كانه منفعت شخصی برای شان از مصلحت جهان مهم تر است، والا
حكماً همه شان حول ديفرانسيل
ما اجتماع میكردند. ديفرانسيل ما را ول كرده اند، چسبيده اند
به چی؟ به محور چهارشاخ گاردن يك مشت پاپتی كه دماغ شان را
بگيری، آب روغن قاطی میكنند!
-
بالاخره تكليف ما را روشن كنيد؛ نامزد رياست جمهوری میشويد يا
خير؟
- اين سؤال شما يك مقدار بودار است!
-
منظورتان اين است كه عوامل دشمن در حين طرح سؤال، شيميايی زده
اند؟!
- نخير! منظورم اين است كه اگر منظور شما از نامزدی رياست
جمهوری، كانديدا شدن برای انتخابات اخير است كه هنوز به يك جمع
بندی جامع نرسيده ام ولی اگر منظور شما از نامزدی رياست
جمهوری، نامزد آقای خاتمی شدن
است كه بايد به عرض برسانم از هر دو طرف سالبه به انتفاء موضوع
است!
|