انصاراسلام كه همان القاعده ايرانی است، با همان فتواهای
"ناصبی”، "مرتد" و "ام الفساد" كه مرتكب قتلهای زنجيرهای در
ايران شدند و بر همان اساس نيز قتل عام زندانيان سياسی را در
سال 1367 ترتيب دادند، ليست صدها وبلاگ نويسان را در سايت خود
اعلام و آنها را تهديد به قتل كرده است.
سيدمحمد علی ابطحی-
يكی از خطرات جدی شرايط فعلی، سربرآوردن جرياناتی است كه صدای
پای خشونتهای القاعدهای و زنده شدن تفكر قتلهای زنجيرهای از
آن به گوش میرسد. با اين تفاوت كه اين بار اينها به عنوان
تئوريسين، بدون وابستگی به حكومت، از موضع ارزشی و انقلابی
سخنانی را در شرايط حساس فعلی مطرح میكنند، كه يقيناً امنيت
ملی را هدف قرار داده اند. دستگاههای اطلاعاتی و امنيتی موازی
و غير موازی هم يقيناً اگر از موضع امنيت ملی به اين مسأله
توجه كنند حتماً همين عقيده را خواهند داشت.
سخنرانیهای
CD
شده يكی از دكترينهای اين منهج كه متاسفانه بخاطر اهانتهای
فراوان به جناح اصلاح طلب و شخص آقای خاتمی عدهای در كار پخش
و نشر آن هستند،(عباسی
مدرس دانشگاه امام حسين وابسته به سپاه پاسداران- پيك نت)
نمونهای از اين ماجراست كه دشمنان ايران و انقلاب اسلامی سخت
تشنه شنيدن اين حرفها هستند تا ديدگاههای خود را مستند نمايند.
(او تلويحا به توليد بمب اتم در ايران اشاره میكند و بر طبل
حمله اتمی از سوی ايران به كشورهای ديگر- از جمله اسرائيل-
میكوبد-
پيك نت)
نمونهای ديگر: وبلاگی هست به نام انصار اسلام
(اين
گروه را سپاه پاسداران در شمال عراق سازمان داد و از داخل خاك
ايران با پول و اسلحه پشتيبانی میكرد. اين گروه پس از
شكستهای سنگين در عراق و زير فشار امريكا و دولت عراق به داخل
خاك ايران برگردانده شدند و اكنون باهمين نام سرگرم فعاليت در
داخل ايران شده اند. بسياری از آنها از بازماندگان ايرانی و
مرتبط با القاعده هستند و سمينار استشهادی و انتحاری را در
تهران برپا كرده و برای اين عمليات درعراق بيش از 2 هزار نفر
را ثبت نام كردند. آنها كه ابتدا برای عمليات در عراق ثبت نام
كرده بودند، اكنون و به نوشته ابطحی در تدارك عمليات تروريستی
و قتل و كشتار در داخل ايران هستند و به اين ترتيب میرويم به
اين سمت كه القاعده ايرانی در داخل كشور همان عملياتی را
سازمان بدهد كه شبيه آن را در ابتدای كار در الجزاير سازمان
داده بود-
پيك نت)
است كه با اسم و رسم صدها تن از وبلاگنويسان غير سياسی را آدرس
داده و آنها را
تهديد به قتل
كرده است و خود را ارهابيون اسلامی نام داده است. و زير آن نام
آنان نوشته است:
ناصبی،
مرتد،
ام الفساد.
گرچه در هر دو مورد، افرادی كه چنين میگويند و چنان میكنند،
خيلی آماتور هستند و كسی آنان را جدی نمی گيرد، ولی اگر جوانان
احساساتی و پرشور، اين حرفها را جدی گرفتند و به صورت يك فرهنگ
در آمد، كم كم به القاعدهای ناخواسته در كشور تبديل خواهد شد
كه بايد از همين شوخیها زنگ خطر را به صدا در آوريم.
كمترين معنای اين كارها اين است كه حكومت در ايران اقتدار
ندارد. كشوری كه دستگاه قضايی هست، پارلمان هست، دولت هست و
نهايتاً ولايت فقيه هست، اين نوع صداها به معنای نفی همه
آنهاست و ضد انقلابی ترين و ضد امنيتی ترين كارها تلقی
میگردد.
اين نوع مسائل امنيت ملی را نبايد در چهارچوب مسائل جناحی
نگريست. اين مسائل مافوق اين حرفهاست. و اولين مدعيان آنان
بايد دستگاه قضايی، و حوزههای امنيتی و اطلاعاتی باشند.
من به سهم خود وظيفه دينی و ملی خودم میدانستم كه اين را
بنويسم و زنگ خطر را به صدا در آورم. به مسئولين عاليرتبه كشور
هم منتقل كرده ام. كشف و شناخت اينها كه تقريباً علنی هستند،
هم برای دستگاه اطلاعاتی و امنيتی و انتظامی كشور بسيار آسان
است. |