من اولين يادداشتم را در سايت وب نوشت يك ماه قبل از آغاز به
كار رسمی آن با عنوان افطاری گل آقا نوشتم. رسم مرحوم صابری
اين بود كه هر سال شب جمعه اول ماه رمضان دوستانش را دعوت می
كرد. پارسال، وقتی بعد از افطاری خواست صحبت كند، دامادش را
صدا زد و گفت اگر من نبودم، اين افطاری و كار اين موسسه را
ادامه دهيد. مصطفی تاجزاده از وسط داد زد، گل آقا قصد مردن
داري؟ همه خنديديم. ديشب، قبل از افطار به موسسه گل آقا رفته
بودم با آقای داوری داماد صابری به اطاق كار صابری رفتيم. عكسش
روی صندلی بود و عينك و قلم سبز و جاسيگاری اش . صحبت پارسال
شد. گفت وقتی صابری در بيمارستان بود، يك روز افطاری پارسال
يادش آمد و گفت گويا به من الهام شده بود كه ديگر امسال رمضان
نخواهم بود كه مثل وصيتنامه حرف زدم. دامادش نقل می كرد وقتی
برايش قطعی شد كه رفتنی است، يكی دو بار توصيه افطار ماه رمضان
را كرده بود. خيلی اين افطاری سمبل روح پر متانت و همه جانبه
گل آقا بود. شايد در اين سالهای سخت سياسی كمتر جايی مثل افطار
گل آقا، همه جناحها در آن حاضر می شدند. ديشب هم دوستانش بی
وفايی نكردند. تقريباً همه آمده بودند. ولی صابری نبود. بعد از
افطار، داماد صابری صحبت كرد كه اگرچه جوان هستند اما با همان
جوانی قصد دارند كارهای گل آقا را ادامه دهند. آقای دعايی هم
كه از ابتدا در روزنامه اطلاعات بهترين مشوق و پشتيبان صابری
بود، آنها را خيلی كمك می كند.
بعد از صحبتهای او، مصطفی تاجزاده، كه از نزديكترين دوستان
صابری بود، برنامه را تنظيم كرد كه كسانی حرف بزنند. آقای محمد
جواد حجتی كرمانی كه پارسال هم بعد از صابری حرف زده بود بلند
شد صحبت كند. يكی از دوستان كه حس طنز پردازی به او دست داده
بود گفت سال ديگر كه حجتی نيست چه كسی حرف بزند؟ حجتی كرمانی
هم گفت خدا كند خودت تا سال آينده بميري! حجتی كرمانی در مورد
تسامح و تساهل حرف زد. وی در زمان رياست جمهوری مقام رهبری
مشاور ايشان بوده است. گفت يكبار كه علمای كرمان اختلاف داشتند
پيش آقای خامنه ای آمدند. ايشان دست زدند به من كه كنارشان
بودن و گفتند من با اين آقای حجتی اختلاف نظرهای زيادی داريم
ولی با هم كار می كنيم. يا يكبار كه اظهار نظرهای ايشان مورد
سر و صدا قرار گرفته و به رئيس جمهور (آقای خامنه اي) شكوه
برده بودند، ايشان گفته بودند مگر مشاور من بايد عين من فكر
كند و مگر مشاور من حق ندارد نظر متفاوتی بدهد؟ هادی خانيكی به
من نگاه می كرد كه از جمله آخر خوش خوشانم شده، چون بالاخره من
هم مشاورم. با همه جوكهايی كه مشاور دارد.
ديشب به ياد گل آقا، مير مهدی دوست صميمی وی هم شعری را خواند
و رضا رفيع هم شعر طنزی. ديدم عده ای از دوستان با جواد نبوی
صحبت می كنند كه با داور (ابراهيم نبوي) صحبت كن بيايد ايران،
دلمان برای نوشته هايش تنگ شده است.
مجلس با صفا بود. گرم و پر از دوستان بود ولی گل آقا نبود. همه
در هاله ای از خون بودند و اينكه خدا چه تقديری برای هريك از
ما در نظر گرفته است. سال گذشته صابری از آغاجری كه محكوم به
اعدام بود ياد كرد. امسال هاشم آزاد است و خود صابری رفته است.
كار سرنوشت، چه غير قابل پيش بينی است. يادش بخير. |