ايران

پيك

                         
 

گفتگوی روزنامه اعتماد با محمد علی عموئي

حزب توده ايران

چرا و چگونه وارد صحنه شد

 
 

روزنامه اعتماد، در سلسله مصاحبه ها و مقالاتی كه پيرامون احزاب سياسی درايران منتشر می كند، انتشار گفتگوئی را با محمد علی عموئی قديمی ترين زندانی سياسی ايران و از جمله رهبران حزب توده ايران كه در سال 61 دستگير و زندانی شد آغاز كرده است. محمد علی عمونی نزديك به 25 سال در زمان شاه( پس ازكودتای 28 مرداد و به جرم عضويت در سازمان نظامی حزب توده ايران) زندانی بود و 13 سال نيز در جمهوری اسلامی به جرم حضور در رهبري( دبير و عضو هيات اجرائيه) حزب توده ايران زندانی شد.

اعتماد به خوانندگان خود وعده داده است اين گفتگو را در چند شماره منتشر كند، كه بايد ديد چنين خواهد شد يا نه. بخش اول اين گفتگو را با حذف مقدمه ای كه روزنامه اعتماد برآن نوشته و ديدگاه ها و محدوديت های مطبوعاتی حاكم برآن بوده را می خوانيد:

 جنبش‌ سوسيال‌ دموكراسی در روسيه‌ از ابتدای قرن‌ بيستم‌ گسترش‌ وسيعی پيدا كرد. گرچه‌ حزب‌ سوسيال‌ دموكراسی روسيه‌ در سال‌های 99 1898 تاسيس‌ و پايه‌گذاری شد اما خيلی سريع‌ در دهه‌ نخستين‌ قرن‌ بيستم‌ بويژه‌ بخش‌ اروپايی روسيه‌ را فرا گرفت. پيشينه‌ اين‌ تحول‌طلبی به‌ اوايل‌ قرن‌ نوزدهم‌، بويژه‌ بعد از حمله‌ ناپلئون‌ به‌ روسيه‌ در 1812، شكست‌ ارتش‌ فرانسه‌، آغاز نفوذ انديشه‌های آزاديخواهی ملهم‌ از انقلاب‌ كبير فرانسه‌ و شكل‌گيری گروه‌های مبارز بر ضد استبداد خشن‌ تزاريسم‌ برمي‌گردد.

در پی آن‌ جريانات‌ فكری دموكرات‌های انقلابی و سرانجام‌ رسوخ‌ انديشه‌ سوسيال‌ دموكراسی، به‌ پيدايش‌ تشكل‌هايی منجر شد كه‌ مبارزه‌ با نظام‌ سركوبگر را به‌ اشكال‌ گوناگون‌ سازماندهی كردند، از جمله‌ سازمان‌ مخفی نظامی كابريست‌ها، نارودنيك‌ها كه‌ با اقدامات‌ تروريستی در نهايت‌ حزب‌ سوسيال‌ دموكرات‌ روسيه‌ را سازماندهی كردند. از طرف‌ ديگر قفقاز منطقه‌يی بود كه‌ كارگران‌ نفتی در آنجا فراوان‌ بودند و داد و ستد كالا و نيروی كار عمده‌ ايران‌ نيز از طريق‌ شمال‌ ايران‌ و در ارتباط‌ با قفقاز انجام‌ مي‌گرفت‌، لذا بسياری از كارگران‌ و تجار ايرانی كه‌ در ارتباط‌ با قفقاز روسيه‌ بودند، تحت‌ تاثير اين‌ جريان‌ قرار گرفتند. آنها در ارتباط‌ با جنبش‌ و حزب‌ سوسيال‌ دموكراسی روسيه‌ و شعبه‌ آن‌ در قفقاز، حزبی به‌ نامه‌ «حزب‌ عدالت‌» به‌ وجود آوردند كه‌ پس‌ از انقلاب‌ كبير در 1917 به‌ حزب‌ كمونيست‌ مبدل‌ شد و نخستين‌ كنگره‌اش‌ را در 1299 در انزلی برگزار كرد.
اصولاانديشه‌ حد و مزر نمي‌شناسد و همين‌قدر كه‌ موجوديت‌ پيدا كند، گسترش‌ مي‌يابد و روشنفكران‌ جوامع‌ دسترس‌ خود را متاثر مي‌سازند.

در روسيه‌ قبل‌ از سوسيال‌ دموكراسی، جنبشی وجود داشت‌ كه‌ به‌«ناروديسم» مشهور بود. نارود به‌ زبان‌ روسی يعنی مردم‌، نارودنيك‌ها خودشان‌ را طرفداران‌ مردم‌ مي‌دانستند و از نظر آنها توده‌ انبوه‌ دهقانان‌ روسی كه‌ به‌ صورت‌ "سرف‌" كار و زندگی مي‌كردند، مردم‌ روسيه‌ تلقی مي‌شدند كه‌ اين‌ بخش‌ از مردم‌ را از اشرافی كه‌ پايگاه‌ اساسی تزاريسم‌ بود، جدا مي‌كرد. فعاليت‌ عمده‌ اينها به‌ صورت‌ يكسری حركات‌ تند و افراطی بود و مشهورترين‌ تشكل‌ آنها سازمانی بود به‌ نام‌ «نارودناياوليا» يعنی «اراده‌ مردم». چهره‌های برجسته‌يی در اين‌ «ناردوناياوليا» بودند كه‌ حتی در توطئه‌ ترور تزار روس‌ برادر لنين‌ به‌ نام‌ الكساندر جزو رهبران‌ آنها بود و چون‌ توطئه‌ عقيم‌ ماند سران‌ آنها از جمله‌ الكساندر برادر لنين‌ اعدام‌ شدند. در آن‌ زمان‌ در بين‌ روشنفكران‌ روس‌ يكسری تاثرات‌ انديشه‌يی از طريق‌ دموكرات‌های انقلابی تاريخ‌ روسيه‌ كه‌ در قرن‌ نوزدهم‌ چهره‌های برجسته‌يی مثل‌ «هرتسن»، چرنيشفسكی، دوبروليويف‌ وبلينسكی در عرصه‌ ادبيات‌ و زيباشناسی وجود داشت‌.
اين‌ متفكرين‌ بيشتر روشنفكران‌ را در قلمرو فلسفه‌ و تاريخ‌ و نيز روی مسائل‌ انسان‌ شناسی و هستی شناسی متاثر كرده‌ بودند اما وقتی كه‌ از سال‌ 1860 به‌ بعد تحولاتی در جامعه‌ روس‌ انجام‌ گرفت‌ و بيشتر به‌ بورژوازی ميدان‌ داده‌ شد، پيشرفت‌ صنعت‌ و لاجرم‌ شكل‌گيری طبقه‌ جديدی در جامعه‌ روس‌ به‌ نام‌ «طبقه‌ كارگر» فضای جديدی را فراهم‌ آورد كه‌ آنچه‌ كه‌ در روسيه‌ نبود و ساليان‌ درازی بود در اروپای غربی شكل‌ گرفته‌ بود، كم‌ كم‌ در روسيه‌ هم‌ پديد آمد. همراه‌ با طبقات‌ بورژوا و كارگر سوسياليسم‌ نيز كه‌ توسط‌ بنيانگذاران‌ اوليه‌ اين‌ انديشه‌ «سوسياليست‌های تخيلي‌» (اتوپي‌) در روسيه‌ پديد آمد.
متفكران‌ نخستين‌ اين‌ انديشه‌ عبارت‌ بودند از «فوريه‌ سن‌ سيمون‌»، «اون‌» و ديگران‌ كه‌ به‌ دنبال‌ آن‌ با انتشار مانيفست‌ كمونيست‌ها و پس‌ از آن‌ ديگر آثار ماركس‌ و انگلس‌ سوسياليسم‌ علمی مطرح‌ شد و جنبشی به‌ نام‌ جنبش‌ سوسياليستی در اروپای غربی پا گرفت‌. اين‌ انديشه‌ نخستين‌ بار توسط‌ «پلخانف‌» به‌ روسيه‌ منتقل‌ شد.

آثار پلخانف‌ از چنان‌ استدلال‌ توانمندی برخوردار بود كه‌ بخش‌ مهمی از روشنفكران‌ روسيه‌ را متاثر ساخت‌.

لنين‌ از جمله‌ كسانی بود كه‌ با مطالعه‌ آثار ماركس‌، انگلس‌ و پلخانف‌ بر آن‌ شد يك‌ سازمان‌ سياسی كه‌ اصول‌ انديشه‌يی آن‌ سوسياليسم‌ باشد پايه‌گذاری كند كه‌ در آن‌ زمان‌ با عنوان‌ سوسيال‌ دموكراسی شهرت‌ داشت‌ و در كشورهای اروپايی نيز به‌ صورت‌ احزاب‌ سوسيال‌ دموكرات‌ فعاليت‌مي‌كردند. به‌ اين‌ ترتيب‌ حزب‌ سوسيال‌ دموكراسی روسيه‌ در 1899 به‌ رهبری لنين‌ پا گرفت‌.

كسانی مثل‌ «مارتف‌» از چهره‌های برجسته‌ آن‌ زمان‌، روشنفكرانی مثل‌ «تروتسكي‌» و افرادی كه‌ بعدا چهره‌های شناخته‌ شده‌ جنبش‌ سوسيال‌ دموكراسی روسيه‌ بودند مثل‌ «ژدانف‌»، «كامنف‌»، «بوخارين‌» و نيز متفكرين‌ و روشنفكرانی كه‌ بعدها در قلمرو ادبيات‌ شهره‌ شدند نظير سوناچارسكی، در كنار لنين‌ بودند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی