پدر احسان زارع
از مقتولين فاجعه پاكدشت گفت:
در
۲۲
بهمن ماه سال گذشته حوالى ظهر پسرم ناپديد شد. شب هنگامى كه از
يافتن احسان نااميد شديم به اداره آگاهى رفتيم و آنجا مامورى
نداشتند كه در اختيار ما بگذارند تا كوره هاى آجرپزى را
جست وجو كنيم. با كمك حدود
۳۰۰
نفر از دوستان و بستگانمان به كوره هاى آجرپزى رفتيم. آن زمان
قاتل، جسد پسرمان را در كبوترخانه مخفى كرده بود كه در آن قفل
بود. اگر آن روز مامورى همراه ما بود قفل را مى شكستيم و حداقل
جنازه پسرمان را سالم پيدا مى كرديم.»
وى افزود: «قاتل جسدها را بعد از قتل مى سوزانده كه اين جاى
سئوال دارد. ما احتمال مى داديم قاتلان به قصد قاچاق اعضا،
كودكانمان را به قتل رسانده اند و براى فاش نشدن نقشه خود
اجساد را مى سوزاندند.
با اين وصف ما از مسئولان مى خواهيم اين موضوع را پيگيرى
كنند.» پدر يكى ديگر از مقتولان هم گفت: «من از مشهد همراه
خانواده ام براى كار به تهران آمدم و در محل كوره هاى آجرپزى
مشغول به كار شدم. سه روز بعد از آغاز كارم پدر محمد من را از
آنجا اخراج كرد و گفت: مى خواهم به جاى تو كارگر كرد بياورم.
در حال جمع كردن اثاثيه ام بودم كه پسرم ناپديد شد. تا ساعت سه
نصف شب دنبال او گشتم اما خبرى از او نبود. به اداره آگاهى
مراجعه كردم و در آنجا آدرس خانه هاى سبز و بيمارستانها را به
من دادند ولى در آن محلها هم هيچ خبرى از پسرم نبود. پولهايم
تمام شده بود و پياده به اداره آگاهى مى رفتم. در اين مدت به
پدر محمد مشكوك شدم كه ماموران او را بازداشت كردند ولى او
اعتراف نكرد و پس از چند روز آزاد شد.» |