شيرين عبادی برنده جايزه صلح نوبل در ميزگرد «حادثه پاكدشت و
حقوق شهروندي» در ايسنا نكات و سوالات تازهای را درباره
پرونده قتل 22 كودك در پاكدشت بيان كرد. عبادی در سخنان خود
تحليل جامع و همه جانبهای از ابعاد حقوقی، سياسی، اجتماعی،
اقتصادی، روانی و فرهنگی فاجعه كوه دشت ارائه دارد. وی
با اشاره به تعارض فقر اقتصادی
خانواده بيجه با موضوع به همراه داشتن تراول چك در دست برادر
كوچك بيجه، گفت: علاوه
بر اين وسايلی مثل سيانور در دست بيجه و تعداد قتلهايی كه پشت
سر هم اتفاق
ميافتاده است و اين حرف كليشهای بيجه كه «من از كشتن بچهها
لذت ميبردم» نبايد
ما را به اين فكر بيندازد كه ممكن است در ورای آنچه در
روزنامهها ميخوانيم، يك
جنايت هولناك يا باند برنامهريزی شده قاچاق اعضای بدن در
حادثه پاكدشت وجود داشته
باشد؟
از مسوولان ذيربط استدعا دارم كه نسبت به اين مساله تحقيقات
بيشتری انجام
دهند.
شيرين عبادی
درباره دلايل وقوع اين حادثه گفت: حادثه
پاكدشت در فاصله 12 كيلومتری پايتخت كشور اتفاق افتاده است،
كشور ثروتمندی هستيم،
به چه مناسبت مسوولان تاكنون رسيدگی نكردهاند؟
اين شرمآور است كه در 12 كيلومتری
تهران چنين اتفاقی بيفتد.
وی با بيان اينكه ما احتياج به نزاع نداريم، خطاب
به مسوولان كشور گفت كه برخی از
بودجهها را كم كنيد و به مردم برسيد.
عبادی با بيان اينكه در اين حادثه در كشف جرم سهلانگاری شده
است، افزود:
ماموران دولتی كه وظيفهشان كشف جرم است بعد از اين همه جرايمی
كه اتفاق افتاده كجا
بودند؟ چگونه است برخی از
روزنامهها را ميبندند مبادا يك جمله ناباب گفته شود اما
اين همه جرم اتفاق ميافتد و كسی پيگير نميشود؟
چگونه است
كه برای نوشتن يك كتاب تمام زندگی يك شخص بايد كاويده شود اما
وقتی كه متهمی برای يك چنين جرم بزرگی دستگير ميشود، خيلی
راحت ميگويند دلايل نبود. همانگونه كه در
مسايل سياسی و روزنامهنگاری دلايل را جمعآوری ميكنند چرا در
اينجا جمعآوری نميكنند؟ بنابراين نبايد عنوان شود كه برای
پيگيری «ما نيرو كم
داريم».
وی با
ابراز تاسف از وقوع حادثه پاكدشت در تشريح ابعاد شخصيتی و
خانواده «محمد بيجه»
گفت: بيجه كودكی است از خانواده بسيار فقير كه در اثر فقر مالی
نيمكت مدرسه را رها
ميكند و برای كسب لقمهای نان به كوره پس كورهها ميرود تا
بتواند قوت لايموتی برای خود و خانوادهاش فراهم كند، اين كودك
نگونبخت در يك روز سياه گرفتار اهريمن
ميشود كه با سنگ به او حمله ميكند و به او تجاوز ميكند و
اين كودك بيپناه كه
كسی را نداشته است با او درد دل كند تمام غصههای را در خود
فرو ميدهد تا آنجا كه
ديوی ميشود و به جان كودكان ميافتد آنچنان كه ديگران به جان
او افتاده بودند.
وی با انتقاد از بيتوجهی برخی از مسوولان به پديده كودكان
خيابانی عنوان كرد: اين كودكان به
اين دليل در خياباناند كه برای ادامه تحصيل،
قدرت مالی ندارند و سعی ميكنند پولی به دست بياورند كه يا به
مادر بيمارشان، يا به
پدر معتاد و يا به صاحب خانه بيانصافشان بدهند.
عبادی تصريح كرد: طبق
آمار، متخصصان اعلام كردهاند 95 درصد كودكان خيابانی مورد
تجاوز جنسی قرار
ميگيرند يعنی تجاوز جنسی و بيجه شدن كوچكترين خطری است كه
كودكان خيابانی را
تهديد ميكند. اين كودكان گناهی ندارند جز اينكه در خانوادهای
فقير به دنيا
آمدهاند و طعمه قاچاقچيان و جنايتكاران جنسی ميشوند.
اين حقوقدان با بيان
اينكه طبق پيشنهاد انجمن حمايت از حقوق كودك، آموزش و پرورش
بايد كودكان خيابانی را
شناسايی و در قبال تحصيل به آنها مستمری بدهد، اظهار داشت:
اگر منابع مالی كشور در
راه درست هزينه شود و جلوی ريخت و پاشهای هميشگی گرفته شود،
ظرف مدت كوتاهی پديده
كودكان خيابانی ريشهكن ميشود
و ميتوانيم از شرم بودن مناطقی مثل پاكدشت و خاتون
آباد در 12 كيلومتری پايتخت رهايی يابيم؛ مهم اين است كه
بخواهيم اين مشكل حل شود.
وی يادآور شد كه وقتی ما در ازای
تحصيل به كودكان خيابانی كه عمدتا به علت
فقر اقتصادی نيمكت مدرسه را ترك ميكنند، مستمری بپردازيم،
خانواده فقير او نيز
به خاطر دريافت همان مستمری تبديل به حامی او برای تحصيل
ميشود
و ما از اين طريق
ميتوانيم پديده كودكان خيابانی و تبعات فرهنگی ناشی از آن را
كنترل
كنيم.
عبادی در ادامه در پاسخ به اين سوال كه مسوولان برای قربانيان
زنده
حادثه پاكدشت چه اقداماتی بايد انجام دهند تا آنها در آينده
تبديل به محمد بيجهها
نشوند، گفت: كودكانی كه مورد تهاجم بيجه قرار گرفته و
توانستهاند زنده بمانند
مسلما دچار آسيبهای جدی روانی و جسمی شدهاند و احتياج به
روان درمان دارند و قطعا
ساكنان آن منطقه در آن حد از قدرت اقتصادی نيستند كه بتوانند
چنين امكاناتی برای كودكان آسيب ديده خود فراهم كنند.
بنابراين اولين وظيفه حكومت فراهم
كردن اين امكان
و درمان بيماری روانی و جسمی قربانيان زنده اين حادثه است.
اين وكيل
دادگستری يادآور شد: پاكدشت، خاتون
آباد و قيام دشت از مناطق جرمخيزند و بايد از
جهت تاسيسات شهرسازی و ايجاد مراكز مشاوره مورد توجه قرار
گيرند؛
به علاوه بايد
قربانيان زنده اين حادثه شناسايی و پيگيری شوند آيا به مدرسه
ميروند يا خير و در
صورت ترك تحصيل امكان ادامه تحصيل آنها را فراهم كنند.
وی درباره اظهارات
فرمانده انتظامی منطقه پاكدشت مبنی بر اينكه «مفقوديت جرم
نيست» مندرج در گزارش
معاون امنيتی وزارت كشور، اظهار داشت: خدا كند اين خبر درست
نباشد ولی اگر باشد وای بر مملكتی
كه مسوول نيروی انتظامی آن بگويد مفقود شدن جرم نيست؛ آيا اگر
فرزند خود
اين فرد گم ميشد حاضر بود چنين حرفی بزند؟
لذا وقتی عنوان ميكنيم در كشف جرايم
عادی ضعيف عمل ميكنيم يعنی همين.
عبادی گفت: امروزه متاسفانه قاچاق اعضای بدن در جهان افزايش
يافته
است و سوال اين است كه آيا ضرورت دارد در اين ارتباط نيز
تحقيقاتی برای كشف جرم
صورت گيرد؟ چرا كسی اين موضوع را
بررسی نميكند كه در دستان برادر كوچك بيجه تراول
چك بوده است آن هم با توجه به فقر اقتصادی خانواده بيجه؟ آيا
نبايد بررسی شود كه
چرا بيجه بنا به گفته يكی از مسوولان انتظامی تنها به چند تن
از قربانيان تجاوز
كرده و نه همه آنها؟ چگونه است كه بيجه به اين راحتی تمام
سرنخها را ميدهد؟ آيا
ما در اين پرونده صورت مساله را ساده كردهايم؟
اين حقوقدان با طرح اين سوال كه كميساريای عالی پناهندگان
در ايران بايد پاسخ دهد كه در اين حادثه چه كرده و كجا بوده
است، اظهار داشت: زندگی افاغنه در ايران حتی بدون مجوز امری
انكارناپذير است؛ متاسفانه برخی از اين مهاجران
در شرايطی زندگی ميكنند كه حتی جرات نكردهاند بگويند
فرزندشان ناپديد شده است.
آيا كميسياری عالی پناهندگان نبايد به اين مساله رسيدگی كند؟
ما از مراجع
بينالمللی گله بيشتری داريم، وظيفه
كميسياری عالی پناهندگان فقط پشت ميز نشستن و
شركت در ميزگردها نيست بلكه رفتن به مناطقی است كه افاغنه در
آن زندگی ميكنند. |