روزنامه همشهری كه شهردار تهران آن را تبديل به ارگان مطبوعاتی
سپاه پاسداران و تريبون تبليغ برای رياست جمهوری يكی از
فرماندهان سپاه كرده است، مصاحبه ای را از سرلشكر سپاه،
غلامعلی رشيد، جانشين ستاد كل نيروهای مسلح منتشر كرده است.
همشهری برای روشن تر و دقيق تر كردن مواضعی كه اين فرمانده
سپاه در اثبات ضرورت سپردن كامل كشور به سپاه پاسداران و
نيروهای نظامی مطرح كرده، خود نيز بعنوان الگوهای موفقيت سپاه
در مديريت كشور، مديريت در شهرداری و رهبری امور امنيتی در
داخل پرانتز اضافه كرده است.
اين مصاحبه و نقطه نظرات مطرح شده در آن، جدا از ادعاها و
تحريف حوادث و رويدادهای دوران اوليه جنگ تا مقطع فتح خرمشهر و
دوران ادامه جنگ برای فتح كربلا و قدس، در دوره دوم جنگ، دارای
چنان وزن و اعتباری است كه بعنوان استراتژی سپاه برای قبضه
رهبری كشور بايد بدان توجه كرد. در واقع، آنچه كه سرلشكر
غلامعلی رشيد دراين مصاحبه مطرح می كند و اساسا روزنامه همشهری
برای طرح علنی همين ديدگاه با او مصاحبه كرده است، همان تفكری
است كه با شكستن قلم و بريدن زبان خود را تا تشكيل مجلس
فرمايشی هفتم و تدارك قبضه رياست جمهوری جلو كشيده است. نشانه
های مختلفی وجود دارد كه بسياری از روحانيون داخل و خارج حكومت
از اين گرايش بيم زده شده اند و مجلس خبرگان اخير متاثر از
همين بيم و هراس نشست و برخاست خود را به پايان رساند. بيم از
مرخص كردن روحانيون و بازگرداندن آنان به حوزه های دينی و
برپائی جمهوری از جنس جمهوری پاكستان و تركيه در ايران. طرحی
كه نزديك به يكسال پيش "صفرمرادف" تحليل گر امور ايران در مسكو
نيز بدان اشاره كرد و با واكنش های تندی در ايران همراه شد.
مصاحبه غلامعلی رشيدی را بعنوان انديشه غالب در ميان فرماندهان
سپاه برای رهبری كشور بايد خواند. به همين دليل ما كوشيده ايم
پيرايه ها و ادعاهای وی در مورد دوران جنگ را از آن حذف كنيم.
همچنان كه به فجايع امنيتی كه سپاه در كشور آفريده اشاره نمی
كنيم. كوشيده ايم جان كلام را بعنوان نقطه نظرات اين فرماندهان
در استدلال برای گرفتن قوه مجريه كشور در دست خود دراينجا
بيآوريم كه می خوانيد:
به نظر شما آيا ما با پديده جنگ در سالهای پس از جنگ يكسان
برخورد كرده ايم؟ و اساساً كدام ابعاد جنگ را بايد بيشتر مورد
توجه قرار داد؟
بيش از دو دهه از تجاوز ارتش صدام
به ايران و
بيش از ۱۶ سال از
پايان آن
جنگ
می گذرد و هنوز
مسأله جنگ و نحوه برخورد با آن و روشهای احيای ارزشهای دوران
دفاع مقدس يكی از مهم ترين و اساسی ترين
بحث هاست.
حضور گسترده نيروهای مردمی و طولانی شدن جنگ منشاء تحولات
بسياری در زمينههای مختلف سياسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و
نظامی قرار گرفت.
همان طور كه ميدانيد يك سال از جنگ (سال اول) مديريت و
فرماندهی برعهده بنی صدر و ليبرالها بود كه شعارها و ادعاهای
فراوانی داشتند ولی در عمل ناكام شدند و هيچ توفيقی به دست
نياوردند، البته اين دولت قبل از جنگ هم مسؤول بود (دولت موقت
و دولت بنی صدر) و ناتوانی در عدم ايجاد بازدارندگی در برابر
دشمن برعهده آنهاست و در سال دوم جنگ ما ميبينيم كه با سپرده
شدن جنگ به فرماندهان و ژنرالهای جوان در ارتش و سپاه به دوره
پيروزی و غلبه بر دشمن تبديل ميشود.. ملت ايران به خوبی
صاحبان صحنه جنگ خود را در سال اول ميشناسد كه چقدر بی كفايت
بودند و نيز به خوبی با صاحبان و فرماندهان و قهرمانان خود در
سال دوم جنگ به بعد آشناست. ملت ايران ميداند شخصيتهای
برجسته و فرماندهانی كه اكنون در قيد حيات هستند و در مسند
اموری از كشور هستند در آن زمان بار اصلی جنگ بر دوش آنها بود
و در هركجا اين مديران توانمند، چه در عرصه امنيت (در
نيروی انتظامي)
و چه در عرصه دفاع (در
نيروهای مسلح)
و عرصههای نهضتی و عمرانی و خدماتی (شهرداري)
فرصت حضور پيدا كرده اند
لياقت
و كاردانی و كارآمدی خود را به اثبات رسانده اند. من فكر
ميكنم ملت ايران چنانچه سر رشته امور را در عرصههای
اقتصادی و سياسی
و در بالاترين سطح در عرصه يك
دولت
به اين مديران توانمند بسپارد، قادر به حل معضلات هستند.
معضلاتی كه در طی سالهای پس از جنگ بر زمين مانده و حل نشده
اند در حالی كه پس از جنگ از وجود اين مديران استفاده نشده و
آنها را به جرم اين كه نظامی هستند در
درون پادگانها حبس كردند.
عجيب است كه ما مدعی هستيم كه از صدر اسلام، انقلاب اسلامی خود
را الگو گرفته ايم اما در برخورد با شمشيرزنان عرصه نبرد و
جهاد به بدترين شكلی برخورد ميكنيم.
ورود اين مجاهدان و سرداران ملی كشور را به عرصه اقتصاد برنمی
تابند، وقتی كه ميبينند اينها ميخواهند از مسير قانونی كشور
به نام انتخابات وارد عرصه سياسی شوند، فرياد ميزنند كه صدای
پای
بناپارتيسم
ميآيد! وقتی كه ميخواهند نماينده قانونی مردم بشوند و
ميبينند مردم از آنها استقبال سنگينی ميكنند ميگويند آرپی
جی زنان با مجلس شورای اسلامی نسبتی ندارند و مجلس را با صحنه
جنگ اشتباه گرفته اند و ورود اين عزيزان را در ساير عرصهها به
سخره ميگيرند. در كمال بی انصافی نه تنها از اين مديران
توانمند و امتحان داده و سخت كوش استقبالی نمی كنند بلكه به
تحقير ارزشهای دفاع مقدس كه در وجود اين عزيزان متبلور است
ميپردازند. نمی دانم شايد هم شناخت دقيقی از قدرت مديريت و
توانمندی و قاطعيت و استحكام در برخورد اين عزيزان با مشكلات و
معضلات و مفاسد و ضد ارزشها آگاهند و از ورود آنها به
عرصههای سياسی و اقتصادی وحشت دارند و علم دارند كه اگر اينها
از مسير انتخابات و صندوق آراء كه اين همه از آن دم ميزنند،
وارد شوند با استقبال عظيم مردم روبه رو ميشوند و آنگاه كه
مسؤوليتها را در عرصههای دولتی بر عهده گيرند ريشه ناكارآمدی
را كه دو دهه است گرفتار آن هستيم از
بيخ ميكنند
و
انحرافات از انقلاب اسلامی
را دور ميكنند و به مردم ثابت ميكنند كه پيروان واقعی امام
علي(ع) قادر به حل مشكلات و معضلات مردم در زمينه معيشت و فقر
و فساد و ايجاد اشتغال و عمران و آبادی كشور و رفاه حال مردم
هستند.
بر مشكلات و غول بيكاری و فقر و فساد غلبه خواهند كرد و
كارنامه درخشانی از كارآمدی و حل مشكلات را عرضه ميدارند. به
هر حال هنوز هم دير نشده است؛ ايران اسلامی ۲ ميليون بسيجی رزم
ديده و از جنگ گذشته دارد و صدها و هزاران مدير توانمند و
چنانچه فرصت حضور به اين عزيزان داده شود قادرند كشور را اداره
كنند و نظام اداری و اقتصادی كشور را متحول كنند. در طی اين ۱۶
سال پس از جنگ بسياری از اين عزيزان به مدارج علمی بالايی
رسيده اند و علم و تجربه را به هم آميخته دارند.
سردار رشيد، سپس جنگ را به سه مرحله تقسيم می كند. مرحله اول
كه مديريت آن به قول وی با دولت موقت و ليبرال ها و بنی صدری
ها بود، مرحله دوم كه به فتح خرمشهر می انجامد و فرماندهان
سپاه هدايت آن را برعهده داشتند و مرحله سوم كه دوران جنگ
فرسايشی است كه وی معتقد است:
"ناكاميهای
اين دوره نيز متعلق به همين سياسيون است كه جنگ را به روزمرگی
كشاندند و پيروزيها متعلق به امام و رزمندگان است كه بر جنگ
تا پيروزی تأكيد ميكردند." |