محسن ميردامادی رئيس كميسيون امنيت ملی در مجلس ششم و
عضو شورای مركزی جبهه مشاركت ايران اسلامی گفت :
توجه اروپا و آمريكا به انتخابات ايران از اين جهت است كه آنها
ميخواهند كسانی روی كار آيند كه بتوانند مسأله هستهای
ايران را با آنها حل كنند و اگر محافظهكاران , پشت پرده قول
مساعدی به آنها بدهند،
آنها با محافظهكاران كنار خواهند آمد .
محسن ميردامادی
كه
در يازدهمين نشست هستههای دانشجويی جبهه مشاركت
سخن می گفت
در خصوص استراتژی هستهای ايران گفت : دسترسی به اين فنآوری
برای ما به نوعی فرصت است و باعث به رسميت شناختن موقعيت ما
شده است كه ميتوانيم از آن در عرصه بينالمللی استفاده كنيم
.
البته اين دسترسی به نوعی ميتواند برای ما تهديد هم باشد و
هر چه پيشتر ميرويم ، بُعد تهديد اين فناوری برای ما جديتر
از بُعد فرصت آن شده است .
تا زمانی كه بيانيه تهران بين ايران و سه كشور اروپايی امضا
شد، خوب پيش رفته بوديم و جو نسبتاً آرامی نسبت به خودمان
ايجاد كرده بوديم.
آمريكا و اروپا هم در يك نگاه استراتژيك و بلند مدت نظراتشان
تفاوت زيادی با هم ندارند و با دستيابی ايران به تكنولوژی
هستهای ، به ويژه داشتن چرخه سوخت مخالف هستند و البته دليل
اصلی مخالفتشان نگرانی از امنيت اسراييل است ، اما روشهای
آمريكا و اروپا ، روشهای متفاوتی است , روشهای آمريكا
غالباً روشهای كوتاه مدت , سريع و خشن است بر خلاف
اروپاييها كه روشهای ديپلماتيك , دراز مدت و تا حدی
انعطافپذير را ترجيح ميدهند .
اگر پرونده ايران به شورای امنيت برود ، تصميمگيرنده اصلی در
مورد اين پرونده آمريكاست و حتی به دادن گزارشهای نه چندان
دقيق و بلكه اغراقآميز در مورد پيشرفتهای هستهای ايران
هم روی ميآورند.
فشار آمريكا برای بردن پرونده ايران به شورای امنيت جدی است و
البته اين فشار با انتخابات رياست جمهوری آمريكا مرتبط است .
پيشبينی ميشود در صورت پيروزی بوش در انتخابات , فشار اصلی
آمريكا بر روی ايران خواهد بود , به احتمال قوی فشار جدی بر
ايران در برنامه 4 ساله دوم بوش قرار دارد و در صورت پيروزی
بوش ، احتمالاً اروپاييها عليرغم ميلشان با ارجاع پرونده
ايران به شورای امنيت موافقت خواهند كرد.
خط قرمز ما بايد رفتن پرونده به شورای امنيت باشد.
ارجاع پرونده ايران به اين شورا با در نظر گرفتن مهلت كوتاه
و
سيستم بازرسی
كه
برای ايران تعيين خواهند كرد ، ضمن اينكه بيرون آمدن پرونده از
شورای امنيت هيچ زمان مشخصی نخواهد داشت ، بنابراين منافع ما
ايجاب ميكند كه خط قرمز ما رفتن پرونده به شورای امنيت
ميباشد , حتی اگر مجبور باشيم از برخی برنامههای خود برای
مدتی دست برداريم .
نقش اصلی را در تصميمگيريها و سياستگذاريهای كلان
هستهايدر دست "
رهبری نظام"
است , چراكه سياستها بايد با هماهنگی و تأييد ايشان مطرح و
دنبال شود .
وی خاطر نشان كرد : اصولاً در روابط بينالملل آنچه تعيين
كننده است , حق نيست ؛ بلكه زور و ميزان قدرت كشورها در عرصه
بينالمللی است ، همانطور كه حمله به عراق هم مغاير با موازين
بينالمللی بود اما الان عراق اشغال شده و حكومت آن ساقط شده
است و اين كشور هر روز ويرانتر ميشود , اين مسأله بايد
مورد توجه تصميم گيرندگان قرار گيرد ، نه اينكه
به جايی برسيم كه امكان هيچ مانوری
نداشته باشيم .
ميردامادی با اشاره به طرح نظامی كردن و بستن فضای سياسی كشور
به بهانه مسائل اتمی گفت:
ارتباط زيادی ميان داشتن تكنولوژی هستهای و دموكراتيزاسيون
نميبينم ، اگرچه درصورت حمله نظامی به سايتها , برای مدت
طولانی دوران بستهای را در كشور خواهيم داشت ، ضمن اينكه
ديگران اگر به توانايی جديدی دست يابند از آن بر عليه دشمنان
استفاده ميكنند ، اما در كشور ما از چنين امكانی ممكن است
عليه خودمان استفاده شود .
افرادی كه با ارجاع پرونده ايران به شورای امنيت موافق هستند,
دو دسته اند ؛ دسته اول از سر ناآگاهی از عواقب ارجاع پرونده
با آن موافقند، دسته ديگر كسانی هستند كه با ارجاع پرونده
ايران به شورای امنيت و درگيری محدود نظامی با دشمن خارجی
موافق هستند تا در اين شرايط برخی كارها را در داخل انجام دهند
, كه البته من معتقد هستم كه حتی اگر
درگيری نظامی محدودی
هم پيش بيايد ، نتايج و عواقب آن بسيار زياد خواهد بود , اما
به نظرم تأثيرگذاری اين افراد در تصميمگيريها چندان جدی
نيست .
يكی از دلايل اروپا و آمريكا برای اعمال فشار در مورد
غنيسازی اين است كه ما را در موضع ضعف ميدانند كه من دليل
اين ضعف را انتخابات مجلس هفتم ميدانم . اگر ما ميتوانستيم
انتخاباتی قوی مثل انتخابات سال 76 برگزار كنيم كه با حضور و
مشاركت گسترده مردم همراه باشد , قطعاً نحوه مواجهه اروپا و
آمريكا با ما متفاوت ميشد ، چون همانطور كه گفتم مسأله قدرت
در عرصه بينالملل بسيار تأثيرگذار است و اين انتخابات قدرت
ما را كاهش داده است. |