عيسی سحرخيز نماينده مديران مطبوعات درهيات نظارت و مديركل سابق مطبوعات داخلی وزارت ارشاد اسلامی در زمان عطاءالله مهاجرانی طی گفتگوئی با راديو آلمان، پيرامون ادامه يورش به مطبوعات و ديگر رسانه های خبری گفت:

تيمی كه در حال انجام مسئوليت برخورد با رسانه های اينترنتی و سايت های خبری اينترنتی و وبلاگهاست، دقيقا تيمی ست كه مسئوليت نسل كشی روزنامه نگاران و اعدام مطبوعات را عهده دار بوده است و رهبری آن نيز با شخص آقای مرتضوی دادستان تهران است. غير از اينكه بعضی اوقات می توانستند در برخورد با مطبوعات به روشهای شبه قانونی عمل كنند، ولی در حال حاضر به طور كامل برخوردی غيرقانونی و نقض قانون اساسی انجام می دهند و كسانی و افرادی را دستگير كنند كه در بعضی از مواقع حالت آدم ربايی دارد. به فرد می گويند، برای فردا احضاريه ای داريد و يكساعت بعد می آيند و او را با خود می برند. در واقع اجازه نمی دهند مسير قانونی طی شود و افراد بدانند كه با چه كسی طرف هستند و چه كسی آنها را احضار كرده، موضوع احضار  و موضوع اتهام چيست و در واقع يك نوع برخورد مخفيانه است كه مشخص هم نيست اين افراد را به كجا می برند و در كجا نگه داشته می شوند و در آن سلولها، تحت فشار، چه بازجويی هايی از اين افراد انجام می شود و دامنه ی كارهايشان نيز به جايی رسيده است كه به نوعی گروگانگيری دست زده اند و پدر يكی از كسانی كه( سينا مطلبي) پيش از اين فعاليت های رسانه ای داشته و در سايت ها كار می كرده است دستگير كرده اند و با خود برده اند و به هيچكس هم پاسخگو نيستند. در مورد سايت های اينترنتی، اگر جرمی در آنجا اتفاق بيفتد، بايد با كسی كه مسئوليت آن را دارد برخورد شود و نه اينكه يك عامل فنی را دستگير كنند، به جاهای نامشخص ببرند و دسترسی به آنها را هم محدود كنند. در صورتی كه سايت هايی كه مشخص شده، جزو سايت هايی نيستند كه آن تيم سه گانه، نمايندگان ارشاد، مخابرات و صدا و سيما، آنها را ممنوع اعلام كرده باشند و افراد حداقل بدانند كه كاركردن در آنجا يعنی كار كردن در محيطی غيرقانونی.

سحرخيز در بخش ديگری از مصاحبه خود، در باره افشاگری روزنت فيلتر شده "امروز" كه فعلا بصورت موقت با آدرس ديگری روی شبكه اينترنت قرار دارد و نوشته است تيم اصلی تهيه ی پرونده ی عليه منتقدان حكومت و اصلاح طلبان متشكل از رمضانی، ميثم، پورمحمدی و قاضی مرتضوی ست، گفت: من هم در اطلاعات غيررسمی اسامی آنهايی كه اكنون نام برده شدند را شنيده ام و اينكه آنها جزو تيم هايی هستند كه افراد را دستگير و بازجويی می كنند، ولی طبيعتا چون اين افراد ماهيت و رفتار قانونی ندارند، هيچ كسی مطلع نيست كه چه كسانی پشت پرده هستند. ولی در مورد شخص آقای مرتضوی كه خودش درگير اين ماجرا است و بعضی از افراد را زير نظر ايشان جلب كرده اند و يا به پرونده ی شان نگاه كرده اند، اين را می توان تاييد كرد. ( بيشتر اعضای اين تيم يا مدتی در بيت رهبری مسئوليت امنيتی داشته اند و يا هنوز در اين بيت مسئوليتی مشابه دارد)

درباره بيانيه گزارشگران بدون مرز كه نوشته است« برخی از كاركنان دستگيرشده ی شركتهای كمك رسانی اينترنتی به سايت های مستقل يا اصلاح طلب پس از احضار و يا بازداشت شديدا تحت فشار قرار گرفته اند و در هنگام آزادی هم تهديد شده اند كه در مورد بازداشت خود با كسی حرف نزنند و با سازمانهای مدافع حقوق بشر داخلی و خارجی نيز تماس نگيرند،عيسی سحرخی گفت:

دقيقا با درصد بسيار بالايی اين خبر صحيح است.  دليلش هم اين است كه پروسه ی برخورد با اين افراد به صورت غيرقانونی انجام می شود.  يعنی برای افراد احضارهايی تعيين شده بدون اينكه مشخص شده باشد چه شعبه ای احضارشان كرده است، وكيل و امكان دسترسی به وكيل و حضور وكيل منتفی شده و بعضی از اين افراد حتا تا الان نتوانسته اند برای خود وكيل انتخاب كنند. و مواردی هم در گذشته براى تاييد اين مسئله وجود داشته كه وقتی روزنامه نگارانی را دستگير می كردند، از جمله روزنامه نگارانی كه به خارج از كشور رفته و در آنجا صحبتی می كردند، به آنها می گفتند كه از آن محلی كه شما را بردند و از كسانی كه با شما برخورد كردند و همين طور در رابطه با نحوه ی برخورد آنها نبايد حرفی با احدی بزنيد حتا با خانواده تان و طبيعی ست كه آنها روی كسانی كه نظارت بر مسايل مطبوعات و رسانه ها و حقوق بشر  دارند، حساسيت ويژه ای را اعمال كنند.

عيسی سحر خيز در باره نظامی و سپاهی شدن حكومت در جمهوری اسلامی گفت: قبلا هم گفته بودم، كه نظامی ها بعد از آنكه در حيطه ی فرهنگ و بخش های كليدی اقتصاد دخالت كردند، در سياست هم به صورت جدی تر گام خواهند برداشت. آنها در يك مرحله وارد حضور در پارلمان شدند، آنهم از طريق انتخابات فرمايشی و غيرآزاد و الان هم مشغول آن هستند تا جای پای خود را سفت كنند. اين روندی ست كه كليدش پس از پايان  جنگ خورد. يعنی همان زمان كه آقای خاتمی در وزارت ارشاد بود و ناچار به استعفا شد. پس از جنگ آنها برای حضور در صحنه های ديگر دنبال جای می گشتند. الان می بينيم كه همان روند با نوعی آماده سازی برای حكومت و رياست، حتا رياست جمهوری و گرفتن پست های دولتی كابينه هم به گونه ای در حال مطرح شدن است و طبيعی ست كه چنين روندی با بودن رسانه ها و مطبوعات آزاد نمی تواند به راحتی شكل گيرد و بخشی از برخوردهايی كه ما شاهد صورت گرفتن آن با مطبوعات هستيم و در پی آن با سايت های اينترنتی، طبيعتا با اين هدف و در طی اين فرايند است. فرايندی كه روزنامه نگاران آزاديخواه و مستقل، مطبوعات مستقل و اصلاح طلب را به طور كامل حذف كنند، روندی كه پاكسازی روزنامه نگاران، اعدام مطبوعات و رسانه های آزاد بيانگر آن است.