اواخر هفته گذشته، من خبر دستگيری چند روزنامه نگار حوزه اينترنتی و نيز يكی از سينما گران قديمی كشور كه می گفتند به جرم وبلاگ نويسی فرزندش كه در خارج است دستگير شده را دريافت كردم. (پدر سينا مطلبي) به هر كجا كه دستم می رسيد مطلب را منتقل كردم.

روز پنجشنبه گذشته رفته بودم منزل آقای موسوی لاری كه بخصوص در مورد دستگيری خانوادگی حرف بزنم. او هم قول داد كه پی گيری كند. در آن جلسه بحث مفصلی شد. به نكته ای دوستان اشاره كردند كه خيلی جالب بود. می گفتند كه موسوی اردبيلی در روزنامه در ۳، ۴ سال قبل خاطره ای نقل كرده كه منتشر شده. وی گفته بوده كه زمانی كه آقای دكتر بهشتی رئيس ديوان عالی كشور بوده و آقای اردبيلی دادستان كل بعد از عزل بنی صدر توسط مجلس در آن فضای تيره و تار تروريزم خانم بنی صدر دستگير شد. آقای بهشتی زنگ زد كه چرا ايشان دستگير شده ؟ گفتيم كه ميگويند از اين راه می توانيم به بنی صدر برسيم. آقای بهشتی گفته بود كه ما با بنی صدر كار داريم خانم ايشان بی گناه است. مقامات دادستانی اصرار كرده بودند كه نمی شود، مرحوم شهيد بهشتی گفته بود اگر آزاد نكنيد، خودم به زندان می روم و ميگويم مرا به جای خانم بنی صدر دستگير كنيد تا او كه در ماجرای بنی صدر بی گناه است دستگير نباشد تا عنوان دستگيری خانوادگی بر جمهوری اسلامی نماند.

اين روحانی بود كه 3 يا 4 روز بعد از اين تلفن ماجرای هفت تير پيش آمد و خود بهشتی هم شهيد شد.

آرمان بنيانگذاران جمهوری اسلامی چنين بود و امروز نيز چنين است. به من و آقای موسوی لاری هم قول داده اند كه در آزادی آنان تسريع كنند. البته قولهايی كه مثل هميشه می دهند و اگر جرقه های آن نمی شود. اسير كه اين بار بشود

حمله گازانبری به سايتها و سايت نويسان و طراحان متنی باعث شده كه روزهای سختی بر اين جامعه نو پا بگذرد ولی آنقدر اين درخت تنومند شده است كه از ريشه بيرون نيايد.
سفر آقای خاتمی كه هميشه در اين مورد به صورت غير علنی تلاش زيادی می كرد هم، مزيد بر علت شد. برای من كه پنجره بازی برای درد دلهای جماعت وبلاگنوس ها شده ام و درد و بی تابی آنانرا می شنوم و می فهمم و بايد پاسخگوی آنان باشم و نيز برای من كه هم سخن جماعتی هستم كه به جماعت وبلاگنويس به عنوان دشمنان جامعه اسلامی نگاه می كنند، شرايط سخت تری می گذرد.
با آنكه يقين دارم اين كارها و نوشته هايم هزينه های فراوان و تهمت های زياد و مشكلات پنهان و آشكار فراوانی برايم درست كرده و خواهد كرد، اين خوشحالی وجود دارد كه لااقل سخن درد آلوده نوجوانان و جوانان وبلاگی را بخوانم و بفهمم. هرچه باشد دستگيری خانوادگی، از بدترين عناوينی است كه در  دنيا و اسلام و اديان و اخلاق وجود دارد. (سيد محمد علی ابطحي)