به
هيچ
كس
جز
خانوادههای جانبازان
شيميايی اجازهی ملاقات
نميدهند.
شايد
علت،
وضعيت
بد
و
وخيم
اين
جانبازان
است.
خود
را
يك
جوان
ساده
معرفی ميكنم
تا
بتوانم
يكی از
آنها
را
ببينم،
در
ابتدا
نميپذيرند
ولی وقتی دستهگلی را
كه
در
دست
دارم
ميبينند
و
اصرارم
را،
هماهنگ
ميكنند
كه
دستهگل
را
به
يكی از
جانبازان
تقديم
كنم.
همكاری خوبی دارند
عليرغم
اين
كه
چنين
اجازهای ندارند.
ميتوانم
با
يك
جانباز
ملاقات
كنم
به
عنوان
جوان
سادهای كه
شهادت
داوود
كريمی به
او
تلنگری زده
است
تا
از
اين
فراموششدگان
جامعه
خبری بگيرد.
پس
از
دقايقی به
اتاق
يك
جانباز
كه
نميفهمم
نامش
چيست
هدايت
ميشوم.
اعضای خانوادهی دو
جانباز
بستری در
آن
اتاق
،
متعجبند
از
اين
كه
“يك
جوان
خواهان
ديدن
جانبازان
شيميايی است“
گويی تا
به
حال
چنين
اتفاقی نيفتاده
است.
نگاه
تحسينآميزی به
من
دارند؛
نگاهها
اين
اجازه
را
نميدهد
كه
خود
را
معرفی كنم
و
واهمه
از
اين
كه
مبادا
از
خبرنگار
بودنم
مطلع
شوند
نيز
اجازهی پرسيدن
سوالهای خاص
خبرنگاری را
نميدهد.
به
همين
دليل
به
چند
سوال
ساده
اكتفا
می كنم.
از
او
می پرسم
كه
كجا
شيميايی شده
كه
در
پاسخ
می گويد
در
جزاير
مجنون،
گازهای تاولزا
استنشاق
كرد
و
پس
از
آن
بلافاصله
به
آلمان
اعزام
شد.
جزاير
مجنون
كجاست؟
در
آنجا
چه
خبر
بود؟
چه
عملياتی شده
است؟
و
كی شيميايی شده
است؟
نمی دانم.
جواب
هيچ
كدام
از
اين
سوالها
را
نمی دانم.
حتی به
ذهنم
هم
خطور
نكرد
كه
اينها
را
بپرسم.
او
كه
برادر
و
شوهر
خواهرش
نيز
در
جبهه
شهيد
شدهاند،
می گويد
كه
در
آلمان
پزشكان
نهايت
تلاش
را
برای رفع
آثار
حاصل
از
ورود
گازهای شيميايی به
ريهاش
انجام
دادند،
اما
اين
گاز
كار
خود
را
كرده
است.
زندگی سختی دارد،
حدود
19
سال
است
كه
شيميايی شده
و
ريههايش
آسيب
های زيادی از
اين
گاز
ديدهاند.
هر
سال
از
5
تا
7
ماه
در
بيمارستان
بستری است.
درد
هنوز
او
را
به
زانو
در
نياورده،
اما
خستگی شايد
از
رفتارهای عدهای باشد
كه
او
را
نگران
كردهاند.
ميگويد
نگران
از
دسترفتن
آرمانهايی است
كه
برايش
فداكاری كرده
است.
اين
آرمانها
چيست؟
او
برای چه
زندگی خود
را
به
اين
روز
انداخته
است؟
نميدانم.
دستگاههايی در
بدنش
كار
گذاشتهاند
كه
بتوانند
وضعيت
مزاجی او
را
كنترل
كنند.
چند
بار
روی او
عمل
جراحی انجام
دادهاند
اما…
وقتی سخن
می گويد
كاملا
معلوم
است
كه
ريه اش
چه
وضع
وخيمی دارد.
ديگر
اميدی به
بهبود
او
نيست؟
هيچ
كس
به
اين
سوال
به
درستی پاسخی نميدهد.
ميگويند
جانبازان
شيميايی
كه
بيماريهای حاصل
از
گازهای شيميايی آنها
را
از
پای در
خواهد
آورد،
تا
پايان
سال
84
ميهمان
اين
جامعه
هستند.
ميگويند
كه
بسياری از
آنها
بين
سالهای 81
تا
84
شهيد
شده
يا
خواهند
شد.
خيلی خوشحال
است
كه
من
به
ديدنش
رفتهام،
ميگويد
كه
اين
كار
من
يك
دنيا
ميارزد
،
شايد
عرق
شرم
را
بر
پيشانيام
ديد
كه
نپرسيد
تا
به
حال
كجا
بودم؟
من
هم
خجالت
كشيدم
بپرسم
كه
چرا
خانوادهاش
از
ديدن
من
تعجب
كردند.
از
برخی بيتوجهيها
به
وضعيت
جانبازان
ناراضی است
،
به
خصوص
جانبازانی كه
ميزان
جانبازی آنها
در
حد
پايينی است.
ميگويد
آنها
در
وضعيت
معيشتی مناسبی قرار
ندارند.
گوئی جانباز
شيميايی و
جانبازان
به
ديار
فراموش
شدگان
كوچانده شده اند.
|