ايران

پيك

                         
 

تاج زاده خطاب به دانش آموزان

ايرانيان فردگرا نيستند

مشكل جای ديگر است 
 

درهمايش دانش آموزان جبهه مشاركت، همانگونه كه پيامی از حجاريان قرائت شد، مقاله ای نيز از مصطفی تاج‌زاده معاون سياسی سابق وزارت كشور در دولت خاتمی قرائت شد. تاج زاده در بخشی از اين مقاله آمده است:

 

نمي‌دانم كه الان جنبش دانش‌آموزی داريم يا نه.  حتی ترديد دارم در دانشگاه‌ها جنبش دانشجويی در جريان باشد.  يك سری خواست‌های عمومی بين مردم و دانش‌آموزان وجود دارد و مردم هنوز هم از خواست‌هايشان برنگشته‌اند، اما از اينكه در كوتاه ‌مدت به آنها برسند نااميدند و چشم‌انداز مثبتی نمي‌بينند.

در جامعه و بين دانش‌آموزان بيش از هشتاد درصد خواستار دموكراسی هستند. اكثريت جامعه دموكراسي‌خواه است.  اين خواست از روابط افقی و برابر برخوردار است و بر اساس گفت‌وگو و اقناع در جامعه شكل مي‌گيرد. اين روند از درون خانواده‌ها شروع شده و وضعيت خانواده‌ها با گذشته خيلی متفاوت است. كانون خانواده به سرعت دموكراتيك مي‌شود و دانش‌آموزان اين روند را به خوبی مي‌توانند احساس كنند.

در خانواده خشونت در حال كم شدن است و تلاش پيگير برای گفت‌وگو، برآورده كردن مطالبات جوانان و فرزندان و حل مسائل از طريق اقناع در جريان است و روز به روز پررنگ‌تر مي‌شود.  به تدريج فكر مشاركت دانش‌آموزی در اداره مدارس هم پررنگ‌تر مي‌شود.  يك نوع بلوغ جوانان ديده مي‌شود. دانش‌آموزان اگر نمي‌توانند حزبی رفتار كنند، ولی مي‌توانند مطالبات سياسی داشته باشند و در راس اين مطالبات دموكراسی خواهی است.

دموكراسی مي‌تواند مطالبات دانش آموزان را با كمترين هزينه و به صورت مسالمت‌آميز و قانونی و تدريجی برآورده كند. يك طرف مي‌خواهد با روشهای دموكراتيك و جلب مشاركت بيشتر مردم مشكلات را حل كند، يك طرف با خودكامگی، دانش‌آموزان نمي‌توانند نسبت به اين امر بي‌تفاوت باشند، چرا كه حتی سكوت آن‌ها در برابر يك طرف، طرف ديگر را تقويت مي‌كند. آنها حتما بايد در اين مورد موضع داشته باشند.

در چالش بين دموكراسی و ديكتاتوری دو جبهه وجود دارد كه هر كسی به هر دليل صحنه را ترك كند، به نفع جبهه مقابل است.  در اين صحنه بي‌طرفی معنی ندارد . هر جا كه آزادی بيان و آزادی انتخابات تهديد و تحديد شود، بايد مردم - از جمله دانش‌آموزان-  واكنش نشان دهند و اين آزادی سبك زندگی را به اقتدارگراها تحميل كنند.  البته آزادی سبك زندگی به معنای ولنگاری نيست. به معنای اين است كه هر كس آن طور كه مي‌خواهد در چارچوب قانون زندگی كند. دولت در حريم خصوصی افراد كمتر دخالت كند و اصلا دخالت نكند.  خيلی از مطالبات دانش‌آموزان ما اين است كه مي‌خواهند خودشان باشند. آن طور كه دلشان مي‌خواهد و دوست دارند زندگی كنند. با چوب و چماق نمي‌شود چيزی را تحميل كرد.

در زمينه صنفی بايد دانش‌آموزان به اين سمت بروند كه در مديريت مدارس بيشتر مشاركت كنند. اينكه چه دروسی بايد به آنها آموزش داده شود و رابطه معلمان با جامعه دانش‌آموزان چگونه بايد باشد.

تجربه نشان داده است كه دانش‌آموزانی كه فعاليت‌های فوق برنامه دارند، در دروس خود موفق‌ترند. اين طور نيست كه دانش‌آموزی كه فكر و ذهنش را متوجه درس كند، موفق‌تر است.

50 درصد دانش‌آموزان ما دخترند و 5 درصد دختران دلشان مي‌خواهد كه پسر باشند، يعنی از وضع موجود ناراضي‌اند. در يك جامعه سالم و آزاد نبايد چنين باشد كه يك جنس بخواهد جنس ديگری باشد. جريانات دانش‌آموزی با جريانات محيط سبز هم خيلی مي‌تواند نزديك باشد، بخاطر روح لطيف جوانان حركت‌های دانش‌آموزی به جنبش‌های مختلف مي‌تواند نزديك شود در نتيجه دفاع دانش‌آموزان از حقوق معلمان مي‌تواند به دفاع معلمان از حقوق دانش‌آموزان بينجامد و يا اينكه از نظر سياسی جنبش دانشجويی مي‌تواند جنبش دانش‌آموزی را پشتيبانی كند.

من قبول ندارم كه ايرانيان نمي‌توانند با هم كار جمعی بكنند و دليل آن هم پايداری خانواده‌ها در ايران نسبت به ساير كشورهاست.  بايد گفت كه مشكل ما در فهم نيست در سازماندهی و تشكيلات است.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی