- مگر چه می شود؟ بشوند. بگذار همه بدانند!
- ساكت باش، بدانند كه چه؟ بگويند اين زن در زندگی بدبخت است؟
بيچاره است؟ برايم دل بسوزانند؟
- آخرش كه چه؟ تا كی می خواهی نقش خوشبخت ها را بازی كني؟ در
خانه كتك بخوری، بی احترامی و فحاشی ببينی و در بيرون لبخند
بزني؟!
- چه كار كنم؟ چاره ی ديگری هم دارم؟ فكر می كنی اگر هوار بكشم
كسی هم حرفم را قبول می كند! جز اينكه بگويند «عجب زن سليطه ای
است، آبرو داری بلد نيست، اصلا چه عيب دارد؟ حالا مردش از
بيرون آمده، يك داد هم سرش زده، خوب خسته بود، پس بايد سر كی
خالی كند؟ عجب زنانی هستند، كم تحمل و پر سروصدا و بی سياست،
بلد نيستند زندگی كنند! ديگر چگونه پيش درو همسايه سر بلند
كنم؟ …
■■■■■
هيچ قانونی در هيچ كجای دنيا به انسانی كه تحت ستم، بی مهری و
تعرض قرار گرفته باشد، حكم به «سكوت» نمی كند. قوانين بين
المللی حتی در ساده ترين و ابتدايی ترين شكل خود برای انسان
تحت ستم «دفاع» را جايز شمرده اند. هرچند قوانين كشور ما كه در
بسياری از موارد، اصول حقوق انسانی زنان را از ياد برده است.
هنگام قرار گرفتن زن در شرايط عسر و حرج و فشار، برای او
استفاده از حق طلاق را جايز می شمرد. (اما برای اثبات عسر و
حرج بايد عمر نوح داشت و صبر ايوب)
از سوی ديگر؛ در جوامع سنتی قانون نانوشته و تدوين نشده ای نيز
وجود دارد كه كنترل بسياری از جريان ها حتی در درون خانواده
ها، به وسيله آن صورت می گيرد. اين قانون غير مدون و غير رسمی
كه در اغلب موارد محكم تر و ريشه دارتر از قوانين رسمی و مدنی
عمل می كند، همان «عرف» است كه در بين مردم عادی و به اصطلاح
عوام به عنوان اعتقادات مقبول و گاهی نيز مقدس جا افتاده است.
اعتقاداتی كه برای كنترل افراد و فعاليت های آنان در جامعه گاه
بيش تر از نيروهای رسمی و دولتی مؤثر می افتد. در تعريف واژه
«عرف» در لغت نامه ها آمده است:« رفتاری كه مورد پذيرش جامعه
است و بيشر افراد به آن خو كرده اند، رفتاری كه بر پايه ی عادت
ها و سنت های مردم است و نه بر پايه ی دين و يا قانون نوشته
شده.» (1)
متاسفانه بايد گفت كه اين سلاح در جوامع سنتی – مذهبی، مانند
يك اسلحه عمل می كند؛ اسلحه ای كه گاه با نام مذهب، «مقدس» می
شود و به راحتی می تواند بر فردی كه تنها از ديد جامعه و بنا
به عرف گناهی را انجام داده است، فشار وارد كند و او را وادار
به پذيرفتن ارزش های سنتی و جمعی كند.
اين تراژدی هنگامی تلخ تر و اسفت بارتر می شود كه می بينيم
سلاح برنده و كشنده ی عرف كه گاه از بمب اتم نيز بدتر عمل می
كند، همه را به يك چشم نمی بيند و هنگام نشانه روی عده ای را
دقيقتر و بهتر می زند و عده ای را از اساس قرار است، تبرئه كند
و مثل هميشه آن عده كه قرار است زده شوند، «زنان» هستند و آن
عده ی قابل بخشش، از ما «بهتران» يعنی «مردان».
در عرف جامعه ی ما اغلب نا هنجاری ها تنها برای زنان ناهنجاری
به حساب می آيند و بسياری رفتارها اگر از جماعت نسوان سر زند،
زشت و ضد ارزش تلقی می شود، حال آنكه انجام همان عمل برای يك
مرد بسيار عادی است و جامعه –حتی زنان- نيز از كنار آن به
راحتی عبور می كنند.
در برخورد با «عرف» زنان را می توان به سه دسته عمده تقسيم
كرد:
نخست، آنها كه همگام و همراه با عرف و عادات پذيرفته شده ی
اجتماعی زندگی و حركت می كنند و دسته دوم و سوم نيز مخالفان
عرف هستند، افرادی كه با ارزش های محيط زندگی خود تضاد پيدا می
كنند و با قواعد رفتاری و معيارهای فرهنگی رايج به تعارض می
رسند. امام دو دستگی در اين گروه به نوع مخالتشان با «عرف» بر
می گردد. عده ای از اين مخالفان با رسومی كه قبول ندارند، كاری
ندارند و معتقدند كه نبايد با «عرف» در افتاد، چون تمام اجتماع
در برابرت لشكركشی می كند و آنوقت تنها اتلاف انرژی و فرسودگی
روان آدمی را در پی خواهد داشت. اما دسته دوم اين مخالفان
معتقدند كه اتفاقا بايد «عرف» را تغيير داد، شكست و از اساس با
آن مبارزه كرد. حتی برخی از اين افراد اين گروه می گويند
پيامبران و رسولان الهی آمدند تا با «عادات غلط» و «باورهای
نادرست» انسان ها كه اغلب به اشكال مختلف مقدس نيز شمرده می
شد، مبارزه كنند و قداست پوچ و دروغين آنان را در بين مردم
بشكنند و البته همه می دانيم كه در اين راه نيز چقدر تلاش كرده
و تا چه حد متهم شدند و مبارزه كردند.
اما دسته اول زنان كه با عرف همراه شده اند، گاه حتی بيش از
مردان، اين شمشير را بر سر هم جنسان خود كوبيده اند. اغلب
تجربه های نشان می دهد در موضع گيری عليه حركت «ضد عرفي» يك
«زن»، ابتدا اين خود زنان بوده اند كه بسيج شده، از «آبروريزي»
نگران شده و مقابل او صف آرايی كرده اند؛ اين شايد به عواملی
مانند عدم آگاهی وفقدان بينش عميق به دليل دور نگه داشتن زنان
از اجتماع و مراكز آموزشی و پژوهشی در سطوح بالا و …. بوده
باشد، اما آنچه كه به هر حال رخ می نمايد اين است كه زنان بيش
از بقيه از اين شمشير عليه «همجنسان متفاوت» خود استفاده كرده
اند. و مسلم است هرگونه فرياد احقاق حق در برابر اين شمشير قوی
و برنده، به خفقان می انجامد و هر حركت تدافعی و يا اعتراض
آميز در برابر اين باورهای سطحی و عوام پسند متزلزل می شود؛
چرا كه اين شمشير را به سادگی نمی توان از كار انداخت. اين
شمشير ريشه در فرهنگ هر جامعه ای دارد و آنقدر ريشه اش محكم
است كه هيچ فردی را يارای مقابله با آن نيست. اگر يك تنه در
برابرش بايستی، رستم دستان – ببخشيد باز هم مثال مذكر-
«گردويه» (2) ی دلاور هم كه باشی،در مقابل اجتماعی كه به راحتی
با عينك باورهايشان به تو می نگرند، خرد و خمير می شوی. تا
آنجا كه برای زنان «هنجار شكن» و «عرف شكن» كه با معيارهای
فرهنگی رايج جامعه ی خود به تعارض رسيده اند، گاه تنها راه
باقی مانده «خودآزاري»، خودكشی و خودسوزی است. چنانكه اميل
دوركيم می گويد: «وقتی آدمی در وضعيتی قرار دارد كه توازن بين
خواسته ها و خوشنودی ها را نمی تواند در خود ايجاد كند، يك
ضريب ابتلا به خودكشی خواهد داشت.» (3)
و در «جوامع زير سلطه ی سنت ها، هر كس از بدو تولد به مثابه ی
فرامين جمعی ثابت است و اگر فردی متناسب با ذوق و شايستگی های
فردی خويش بخواهد زندگی كند، رفتار او رفتاری غير عادی می
نمايد» (4)
آری، شمشير عرف اينگونه می برد و برای مقابله با آن بايد قدرتی
ورای افراد معمولی اجتماع متشكل و وارد عمل شود، بايد قوانين
را شكافت و آنها را اصلاح كرد و به قول شارلوت بانچ، مدير مركز
جهانی زنان در كالج داگلاس دانشگاه راجرز «حكومت ها بايد به
عوض ادامه ی روند ابدی ساختن جنگ های سازمان يافته فرهنگی و
سياسی عليه زنان، در جست و جوی راهی برای پايان دادن به آنها
باشند. هر حكومت مسئوليت دارد در موارد سوء استفاده از حقوق
زنان در داخل مرزهای خود پادرميانی كند، هم چنين به همكاری خود
با نيروهايی كه در ساير كشورها نيز حقوق زنان را به گونه ای
نقض می كنند، خاتمه دهد.» (5) ( سايت زنان(
بيهوده نيست كه در يكی از بندهای ماده ی دوم «كنوانسيون رفع
كليه اشكال تبعيض عليه زنان» سازمان ملل خطاب به دول عضو آمده
است:
«اتخاذ تدابير لازم از جمله وضع قوانين به منظور اصلاح يا فسخ
قوانين، مقررات، عرف يا روش های مومجود كه نسبت به زنان تبعيض
آميزند.»
پانوشت:
1- فرهنگ معاصر فارسی – غلامحسين صدری افشار، نسرين و نسترن
حكيمي
2- گردويه، خواهر بهرام چوبين كه زنی شجاع و دلاور بود و با
لشكر 12 هزار نفری دشمن به نبرد پرداخت.
3- دوركيم، خودكشي
4- ريمون آرون، مراحل اساسی انديشه در جامعه شناسی – انتشارات
علمی، فرهنگي
5- حقوق زنان، حقوق بشر- انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
|