نشريه شهروند، اخير ترجمه سندی را منتشر كرده است كه از سوی
روزنامه نگاری ايرانی بنام"مجيد روشن زاده" (مقيم شهر برلن
آلمان) دراختيار اين نشريه قرار گرفته است.
وی در گذشته از فعالان چپ در طيف سازمان اكثريت بوده و مدتی
نيز متمايل به گروه كشتگر و اكنون عضو سازمان خبرنگاران بدون
مرز است. روشن زاده كه هم در جريان كنفرانس برلين و هم كنگره
جمهوريخواهان (حداقل در امور تداركاتی آن) نقشی فعال داشته
است، بنا بر توضيحات خود، اخيرا به اسنادی دست يافته كه مربوط
به حزب حاكم سوسياليسم متحده دولت دمكراتيك آلمان است. اين كه
اسناد مورد بحث، كه ظاهرا بايد از جمله اسناد طبقه بندی شده
باشد چگونه دراختيار وی قرار گرفته، ظاهرا آنقدر اهميت ندارد
كه متن اين اسناد اهميت دارد. اين كه چرا اين اسناد يكجا و
بصورت جزوه ای مستقل انتشار نيافته و يا روی سايتی مستقل قرار
نگرفته و نمی گيرد نيز معلوم نيست.
بنظر ما نحوه گزينش و انتشار ترجمه بقيه اسناد در آينده دلايل
عدم انتشار يك جای
آن را روشن خواهد كرد.
آنچه ما را به بازانتشار اين اسناد تشويق كرده است، هياهوهائی
است كه معمولا پيرامون ارتباط های رهبران حزب توده ايران با
احزاب حاكم و يا غير حاكم كمونيست جهان مطرح است و آن را نوعی
"جاسوسی” تبليغ می كنند. يكی از آن اسناد "اتهامی”، می تواند
همين سندی باشد كه آقای روشن زاده منتشر كرده است. سندی كه
براساس اظهارات دبيراول وقت حزب توده ايران تنظيم شده است.
مطالعه اين سند ومقايسه آن با مطالبی كه در جزوه های پرسش و
پاسخ كيانوری در ايران منتشر شده و يا بصورت مقالات در نشريات
"دنيا" و "نامه مردم" انتشار يافته هيچ تفاوتی را نشان نمی
دهد. هيچكس با خواندن اين سند
"گفتگوی محرمانه" (نامی كه
شهروند برای آن برگزيده)
به نكته ای محرمانه و كشفی
تازه از ديدگاه ها و سياست حزب توده ايران نمی رسد. در
واقع ارتباطی كه سند آن تازه بيرون آمده، چيزی نيست جز ارزيابی
سياسی از موقعيت ايران درسالهای اول پيروزی انقلاب 57. از
انتشار اين اسناد بايد استقبال كرد،
زيرا هم حقانيت و صداقت حزب توده ايران در سياست خود را نشان
می دهد و هم در بخش هائی از آن به واقعياتی اشاره می
شود و نگرانی هائی در باره آينده ايران و انقلاب آن پرداخته می
شود، كه بعدا صحت آن ثابت شد. از آن جمله است سازمان يابی
ارتجاع مذهبی در جمهوری اسلامي!
در اين سند، دو حادثه با هم درآميخته و بصورت مغشوشی تنظيم شده
است.( كه ظاهرا اصل سند چنين است و به مترجم و منتشر كننده آن
ارتباطی ندارد)
اين دو رويداد مهم يكی كودتای نوژه است و ديگری كودتای طبس كه
دراين سند با هم مخلوط شده است، از جمله در اشاراتی كه به نقش
يك خانم گوينده در كشف كودتا می شود. ظاهرا اين اشاره بايد به
كودتای نوژه و مربوط باشد به نقش همسر ناخدا حكيمی از افسران
طرفدار حزب توده ايران كه در زندان جمهوری اسلامی اعدام شد.
همسر ناخدا حكيمی نيز نه گوينده، بلكه از بازيگران و هنرمندان
سينمای ايران بوده است.
ما، نه قصد تدقيق اين امور مطرح شده دراين سند را داريم و نه
باز انتشار اين سند را بدليل اين اشارات لازم می دانيم. آنچه
موجب تشويق ما برای اين بازانتشار است
1-
واقعيات و تحليلی است كه از زبان نورالدين كيانوری مطرح می شود
2-
روشن شدن اينكه آنچه از آن بعنوان ارتباط های جاسوسی مطرح می
شود، چيزی نيست جز همان تفسير و تحليل
رويدادها كه در روابط همه احزاب
اعم از كمونيست و غيركمونيست جهان رايج است.
اين سند را، جدا از مقدمه و تفسير مترجم بخوانيم
سند شماره1
ترجمه بخش نخست پروتكل محرمانه گفت و گوی نورالدين كيانوری با
هرمان آكسن مسئول روابط بين المللی دولت آلمان شرقی پيرامون
اوضاع سياسی ايران در سال1980
يادداشت
درباره دو گفت وگوی رفيق هرمان آكسن، عضو هيأت سياسی و دبير
كميته مركزی حزب سوسياليست متحده آلمان با رفيق نورالدين
كيانوری دبير اول حزب توده ايران در تاريخ. 16ژوئن 1980و 17
ژوئن 1980
علاوه بر آن، رفقا وينكل مان، رييس بخش بين المللی، گوتمان
معاون رييس بخش و اتسروت همكار سياسی بخش حضور داشتند
رفيق آكسن به ميهمان از صميم قلب خوش آمد گفت و سلام های
برادرانه و مبارزه جويانه دبير كل كميته مركزی حزب متحده
سوسياليست آلمان، رفيق اريش هونكر را رساند كه متقابلا ]از طرف
كيانوري[ بسيار از صميم قلب پاسخ داده شد.
رفيق كيانوری از وضعيت جاری جمهوری اسلامی ايران و حزب توده
گزارش داد. او وضعيت فعلی كشور را بسيار پيچيده معرفی كرد.
ايران در برابر مشكلات پيچيده ای در سياست داخلی و اقتصادی و
همچنين سياست خارجی قرار دارد.
در حال حاضر در ميان رهبران انقلاب ايران
چهار سمت (گرايش)
سياسی وجود دارد.
1. مهمترين و تعيين كننده ترين آنها خط انقلابی و دمكراتيك
خمينی است. اين خط ضد امپرياليست، مردمی و خواهان آزادی است.
برای اين خط مسئله افغانستان غير قابل درك است و همچون باری بر
دوشش سنگينی می كند. خمينی شخصا به حزب توده گفت: «ما را از
اين مشكل رها كنيد».
اين گروه جناح راديكال را تشكيل می دهد و برای ايجاد سيستم تك
حزبی تلاش می كند. (شبيه حزب بعث در بعضی از كشورهای عربي)،
چيزی كه مورد حمايت حزب توده نخواهد شد. حزب جمهوری اسلامی كه
موسس آن آيت الله بهشتی است بايد تنها حزب بماند. اين حزب در
پارلمان دارای اكثريت است، اما در اين حزب جنگ قدرت وجود دارد
و به نظر می رسد بهشتی ديگر محور اتحاد نيست.
جالب آن است كه آيت الله خامنه ای، مهمترين امام جمعه مساجد
تهران و جانشين مرحوم آيت الله طالقانی، در 2-3 هفته اخير در
خطابه های خود عليه شوروی و افغانستان اظهار نظر نكرده است.
2. گرايش اسلامی محافظه كار – ارتجاعی
اين گرايش از طرف آيت الله های كهن مانند روحانی، شيرازی و
شريعتمداری نمايندگی می شود. آنها علنا بر عليه امام خمينی
اظهار نظر نمی كنند. اما آنها هستند كه بيشتر [موضوع] وقايع
افغانستان و اطراف افغانستان را بزرگ می كنند و به آن دامن می
زنند و از اين طريق خط وفادار به امام تحريك می شود.
3. گرايش بورژوازی – ليبرال از طرف اعضای شورای انقلاب و
بازرگان، نخست وزير سابق دولت موقت نمايندگی می شود. اين گرايش
در ميان مردم پايگاهی ندارد، اما دارای يك گروه قوی در پارلمان
است.
4. گروه حول رييس جمهور بنی صدر
اين گروه هم ضد امپرياليست و هم ضد شوروی است و خرده بورژوازی
راست ضد نظام سرمايه داری بزرگ را نمايندگی می كند و برای
دمكراسی خرده بورژوازی فعاليت می كند. [اين گروه] نزد مردم خود
را بسيار ناسيوناليست معرفی می كند. رفتار ضد شوروی اش ناشی از
مجموعه اين عوامل است.
اين گرايش دربسياری از موارد موضعی آشتی جويانه( سازشكارانه)
اتخاذ می كند و برای ايجاد يك سيستم چند حزبی مانند الگوی غرب
می كوشد. از اين رو حزب توده تا حدودی از بنی صدر و از طرف
ديگر از خمينی حمايت می كند.
گرايش بنی صدر را نمی توان با رفتار ضد كمونيستی قطب زاده
مقايسه كرد. قطب زاده يك حقه باز و كلاه بردار است و جنگجويی
منفرد( تك رو) است. لابی آمريكا در ايران از وی به عنوان
بهترين جنگجو بر ضد شوروی حمايت می كند. او در واقع عضو شورای
انقلاب است اما اين شورا تا يك هفته ديگر منحل خواهد شد.
آنچه كه به دولت آينده و جديد مربوط می شود آن است كه احتمالا
دكتر حبيبی به سمت نخست وزيری برگزيده خواهد شد. او پيش از اين
خود را برای انتخابات رياست جمهوری كانديد كرده بود. حبيبی به
عنوان انسانی متعادل كه با وی می شود حرف زد، ارزيابی می شود.
او ضد كمونيست متعصب نيست. حزب توده رابطه با وی را حفظ خواهد
كرد و در تدوين برنامه انتخاباتی اش برای انتخابات رياست
جمهوری همكاری به عمل خواهد آورد. علاوه بر آن اين احتمال وجود
دارد كه يكی از اعضای غير علنی حزب توده در دولت جديد وزير
شود.
در كل نمی توان ناديده گرفت كه اوضاع داخلی ايران هنوز تثبيت
نشده است و ارتجاع بيشتر و بيشتر به
نيرويی سازمان يافته مبدل خواهد شد. اقدام كارشكنانه
اخير كه به شكلی بزرگ اعمال شده بود، شاهدی براين ادعا است. به
طور مثال آشكار شده است كه خواهر شاه مخلوع، اشرف، و رهبر
نيروهای ارتجاعی، پاليزبان، با نمايندگان سازمان های ارتجاعی
كرد در كردستان ملاقات كرده اند. حزب توده از اين ملاقات مطلع
شده و رييس جمهور را در جريان قرار داده است.
اوضاع در كردستان بسيار بحرانی ارزيابی می شود. ارتجاع همه
نيروی خود را در آنجا جمع آوری كرده تا عليه قدرت مركزی وارد
عمل شود. وآنگهی، اوضاع از آن رو پيچيده است، زيرا كه فتنه های
ارتجاع با مبارزه بر حق مردم كرد به هم پيوند خورده است.
درمشكل كردستان 5 عنصر (جريان) حضور دارند.
- خلق كرد كه به طور كلی برای خود مختاری و به رسميت شناختن
خودمختاری از طرف خمينی تلاش می كند.
- ناسيوناليست های متعصب و كور كرد كه برای آنها سرنوشت انقلاب
بی اهميت است و با كردهای عراق و تركيه درصدد متحد شدن و تشكيل
يك كردستان بزرگ هستند.
ــ فارس های شوونيست كه برای تحت ستم قرار دادن خلق كرد تلاش
می كنند. آنها تا حدودی موضع ضد امپرياليستی اتخاذ می كنند
ــ نيروهای افراطی و ارتجاعی كه در كردستان برای شاه فعاليت می
كنند
ــ عناصری در ارتش و دولت، مانند قطب زاده ، كه در صدد هستند
مبارزه مسلحانه در كردستان را به سمت جنگ بر عليه نظام نوين
منحرف كنند
ــ حزب توده از خواسته های بر حق مردم كرد حمايت می كند. اگر
اين خواسته ها به رسميت شناخته شوند، در آنصورت سره از ناسره
جدا خواهد شد. حزب دموكرات كردستان و فداييان خلق دو هفته پيش
موضع خود را از نيروهای ارتجاعی كردستان متمايز كرده اند. اين
عمل يك پيروزی برای خط حزب توده می باشد.
ــ رفيق كيانوری درباره مشكل كرد(ستان) با رئيس جمهور بنی صدر
صحبت و نظر حزب را بيان كرد. اگر دولت مركزی حداقل خواسته های
مردم كرد را به رسميت بشناسد، در آنصورت امكان يك دگرگونی عظيم
وجود خواهد داشت و اوضاع كردستان آرامش پيدا خواهد كرد. رئيس
جمهور بنی صدر اين را به خوبی درك كرد اما با وجود اين به فشار
ارتجاع تن داد.
در رابطه با حمله ناموفق آمريكا به مردم ايران روشن شد كه
موضوع بر سر آزادی گروگانها نيست، بلكه بر سر سرنگونی نظام
جديد است. همه چيز آماده شده بود و همدستان آمريكايی ها آماده
آغاز كردن عمليات بودند. قرار بود در شهرها با استفاده از گاز
توان جنگی پاسداران از كار انداخته شود. قرار بود رهبر انقلاب
و طرفداران خمينی در اولين ضربه و رهبران حزب توده در گام دوم
حذف شوند. برای اشغال راديو 40 ضد انقلاب مسلح در حالت آماده
باش قرار داشتند. اطلاعيه ای هم برای راديو از قبل آماده شده
بود. حزب 2 روز قبل توسط يكی از گويند های زن كه از اعضای حزب
است، مطلع شد و به رهبری انقلاب ايران اطلاع داده شد. اما
ارگانهای مسئول از خود عكس العمل مناسب نشان ندادند. علاوه بر
آن، جای هيج گونه ترديدی نيست كه نيروی حافظ امنيت مرزهای
هوايی ايران با جنگ افروزان آمريكايی در ارتباط بود. فرمانده
نيروی هوايی ايران هدايت گر اين عمليات بود و اكنون دستگير شده
است. علاوه بر آن، آمريكايی ها از خلاء رادارها آگاه بودند و
می دانستند كه چگونه رادارها را دور بزنند. خبر حمله [آمريكا]
شبانه به ستاد كل ارسال شد اما ستاد كل ساعت 6 صبح اين خبر را
اعلام كرد. تاكنون روشن نيست كه چرا كارتر دستور بازگشت
نيروهای [آمريكايي] را داد. برخورد يك هلی كوپتر با يك هواپيما
و انفجار حاصل از آن بعد از اين دستور بوده است. در اين مورد
جای هيچ ترديدی نيست.
به خاطر اين جنگ افروزی آمريكا ايران به شورای امنيت سازمان
ملل مراجعه نكرد، زيرا در شورای انقلاب به ارزش سازمان ملل
اهميت داده نمی شود و به حق وتو آمريكا در شورای امنيت بيش از
اندازه بها داده می شود. رهبری انقلاب ايران نقش خلق ها را به
رسميت می شناسد ( به نقش خلق ها اهميت می دهد)، از اين رو
فراخواندن كنفرانس همبستگی كه اخيرا در تهران برگزار شد، در
اين راستا است. به اعتقاد آنها اين گام (عمل) موثرتر است.
طبق ارزيابی رفيق كيانوری آمريكا تلاش های خود را برای سرنگونی
]جمهوری اسلامي[ ادامه خواهد داد. آمريكا در ايران يك مركز
استراتژی را از دست داد و دست به هر كاری خواهد زد تا انقلاب
ايران يك جهت ضد شوروی به خود گيرد. اين ]استراتژي[ از يك نامه
برژينسكی به وانسه قابل مشاهده است. رييس جمهور بنی صدر اخيرا
اجازه انتشار اين نامه را داد. در اين نامه آمده است كه بايد
ميان ايران و شوروی بدبينی و بی اعتمادی دامن زده شود تا روابط
ميان آنها خراب شود. اگر شوروی از حمايت آيت الله خمينی دست
بردارد، در آنصورت حذف آن آسان تر خواهد بود. اين نامه هم در
ارگان مركزی حزب توده «مردم» منتشر شد.
(نقل از سايت راه توده) |