اگر دانشجوی رشته
روانشناسی، جامعه شناسی - بويژه روزنامه نگاری و ارتباطات جمعی
ـ هستيد ويا بوده ايد، - مانند نگارنده- در يك مجلس روضه
خوانی، شيوه خطيب برای وارد شدن به مطلب، به هيجان آوردن،
خنداندن و گرياندن شنوندگان نظرتان را جلب می كند. اسلوب
روحانيون برای گرم نگهداشتن مجلس، موردی است كه جای تحقيق
دارد. روحانيون روضه خوان با نيم نگاهی، " وضعيت مجلس" را كشف
می كنند و متناسب با آن سخن می گويند. اين شيوه نقالان نيز هست
و ای بسا روحانيون شيعه آن را از ناقلان حماسه های ايران كهن
آموخته باشند و اين نيز بخشی از ايرانی شدن اسلام و تشييع
باشد.
اگر به گفته ها و
نوشته های نشريات و تارنماهايی كه در كشورمان منتشر می شوند
نگاه كنيم، در می يابيم ؛ در اكثر نشريات جبهه استبداد، اقتدار
و خلافت، زبان روضه خوانان مجالس در مطالب صفحات اين نشريات
غالب است. اين نشان می دهد كه آنان با مهارت ويژه ای اسلوب
تبليغی را بكار می برند. اين شيوه، در هيجان سازی انقلاب 57
مفيد افتاد و پس از آن نيز، همچنان شيوه
تبليغی آنان است، گرچه تاثير
گذاری آن بدليل بی اعتمادی مردم به روحانيون در حد و اندازه
پيش از انقلاب نباشد.
اما در صف ديگر، كه
در آن نيز روحانيون حضور دارند. يعنی صف اصلاحات.
دراين صف اكثر
آنان كه از ضرورت تغيير و
تحول در ايران سخن می گويند شيوه گفتار و نگارش
ترويجی را بكار می برند. حتا
بخشی از روحانيون اصلاح طلب، با آنكه دروس حوزوی را مانند
همكاران خود طی كرده اند، در سخنرانی يا مقالات خود بندرت از
آن توانايی تبليغی قديمی خويش برای بيان ساده تر منظور خود
استفاده می كنند. اكثرا زبان و روش ترويجی را، حتا در مسايل
ساده سياسی بكار می برند و به زبان نخبگان می نويسند و يا سخن
می رانند؛ گويی فقط آنان را مورد خطاب قرار دارند.
شايد در اوضاع
كنونی ايران و ذهنيت و دركی كه توده مردم از عملكرد روحانيون
يافته اند، ميانه اين دو روش، همان روشی باشد كه ما بايد از آن
بهره گيريم.
با آن كه تبليغ و
ترويج روابط ناگسستنی با يكديگر دارند، اما اين دو روش پخش و
نشر آگاهی، هريك دارای كارآيی ويژه خود هستند. در فعاليت
تبليغی، - چه صنفی و چه سياسي- انتشار آگاهی در ميان وسيع ترين
سطح مردم مورد نظر است. مبلغان با استفاده از روشهای گوناگون
گفتاری، نوشتاری، تظاهرات، شعارنويسی، به وسيله ابزار متفاوت
انتشار، مانند روزنامه، اينترنت، وبلاگ، كتاب، تراكت و... توده
های مردم را به صحنه های گوناگون فرا می خوانند.
اما با روش ترويج
توضيح و شناساندن بنيان نظام موجود در ايران و جهان مورد نظر
است و پاسخ های كار پايه ای تدوين سياست مورد پژوهش قرار می
گيرد.
اگر در روش تبليغی
همه مردم مورد خطاب قرار می گيرند، در روش ترويجی، دامنه عمل و
حوزه تاثير آن به آگاه ترين بخش مردم و روشنفكران محدود می
گردد. "مروج اگر مثلا مساله بيكاری را توضيح می دهد، بايد به
طبيعت سرمايه داری بحرانها را توضيح دهد...او بايد "ايده های
متعدد" بدهد، به قدری متعدد كه تمام اين ايده ها را، به طور يك
جا اشخاص (نسبتا) كمی فرا خواهند گرفت.اما مبلغ وقتی همان
موضوع را عنوان می كند، شناخته شده ترين و موثر ترين نمونه ای
را طرح می كند كه همه شنوندگانش از آن اطلاع دارند. به عنوان
مثال : از گرسنگی مردن خانواده يك كارگر بيكار، روزافزون شدن
فقر و امثال آن. او تمام تلاش خود را به كار می برد تا با
استناد به اين واقعيت شناخته شده، به "توده" فقـط يــك ايده
، يعنی مهمل بودن وجود تضاد بين افزايش ثروت و فقر را نشان
بدهد و می كوشد تا حس ناخشنودی و تنفر از اين بی عدالتی
وحشتناك در توده برانگيزد ولی توضيح كامل اين تضاد را
به مروج وامی گذارد."*
پس بطور خلاصه، اين
دو روش آگاهی بخشی در حالی كه روابط تنگاتنگی با يكديگر دارند،
و موضوع های يكسانی را می توانند بپوشانند، اما مخاطبان آنان
يكی نيست. روش تبليغ توده مردم را نشانه می رود و پس از پخش
آگاهی آنانرا به مبارزه فرامی خواند تا آنان به نيروی مادی
تغيير و تحول تبديل شوند. واما اسلوب ترويج اكثرا به شكل
نوشتاری نخبگان جامعه را مورد خطاب قرار می دهد.
حالا اگر با اين
باور، دوباره نگاهی به دو سخنرانی كه يكی دوسال پيش توسط هاشم
آغاجری در همدان و حسن عباسی در سال جاری در دانشكده فنی
تهران نگاه كنيم، متوجه می شويم كه هاشم آغاجری استاد دانشگاه
تربيت معلم، به باشگاه معلم همدان دعوت می شود تا در باره
پروتستانيسم اسلامی، يك ـ موضوع ترويجی ـ در حضور عموم
سخنرانی كند، به نظر می رسد، به جای تدارك سالن و جلسه اگر يك
نوشته ايشان در بين افراد علاقمند توزيع می شد، مفيد تر و كم
هزينه تر بود تا ايشان را در كارزار توضيحات گفتار ترويجی می
كشاندند، كه نيرو های جبهه خلافت به بهانه چند جمله خنده دار،
يا سهو كلامی به چنين مشكلاتی گرفتار نمی كرد كه تاكنون به
دوسال زندان يك استاد دانشگاه معلول جنگ كشيده شده است، اما
در برابر آن، فردی به نام حسن عباسی در دانشكده فنی در تهران
از سوی بسيج و يا سپاه دعوت به سخنرانی برای دانشجويان می شود
و او ماهرانه در اين جلسه سخنرانی لطيفه های ارتباط جنسی ـ
پورنوگرافيك ـ با تشبيه مردم و رهبران دولت به قهرمانان عملی
اين جوك ها ـ را به شيوه تهييجی و تبليغی ، لباس اسلامی می
پوشاند و مستمعين كم توجه يا بی خبر هم بطور منظم تكبير می
فرستند. البته اگر يك صدم فرمايشات پورنوگرافيك ايشان از دهان
يك منقد ولايت فقيه در می آمد، همانجا تكه تكه می شد داستان
ديگری دارد.
اهميت شناختن و
بكار گيری روش صحيح تبليغ و ترويج مشخص است. اگر ترويجی بودن
نشريات در خارج از كشور می توان تا حدودی قابل درك باشد؛ اما
آنان كه در ايران با توده مردم ارتباط تنگاتنگ دارند، نبايد
دچار نخبه زدگی شوند، حوزه عمل اسلوب ترويجی چون آگاه ترين
بخش مردم است، نمی تواند به تنهايی نقش روشنگرانه را ايفا كند،
بايد به وسيله كار توده ای و مردمی وسيع با اسلوب تبليغ تكميل
شود.
بايد توجه داشت، كه
در كار های ترويجی در شرايط ميهنمان افراد مورد خطاب در
"جامعه های موقتی” تحصيل و كارمی باشند. جوانان، دانشجويان و
تحصيلكرده هايی كه هنوز جذب كار نشده اند، در مرحله تعليق
طبقاتی (دكلسه) قرار دارند. روشنفكران، دانشجويان و هنرمندان،
نقش مهمی در آگاهی بخشيدن دارند و توان پيشگام تر شدن از ساير
مردم را دارند و همواره طی تاريخ مبارزات دموكراتيك جامعه ما
هزينه های سنگينی را برای آگاهی بخشيدن مردم پرداخته اند.
نخبگان در ارتباط با توده مردم ، با طبقه و لايه ای كه از آن
بر خاسته اند و يا به دفاع از منافع آن گرايش پيدا كرده اند،
با بكار گيری هر دو روش تبليغ و ترويج، مبارزه سياسی خود را
سازمان می بخشند و بخش عمده آنان هم می دانند كه زمانی دررسالت
خود موفق شده اند، كه خود مردم را به مبارزه دعوت كرده اند؛
زيرا مبارزه مردم جايگزين پذيز نيست.
اين گره اساسی
آگاهی بخشی جبهه طرفداران تغيير و تحول، به دست يكايك ما باز
می شود. هرگز فراموش نكنيم كه نيروی ما ازمردم است و برای
مردم . به قول حافظ ،
دردم از يار است
و، درمان نيز هم.
http://www.peiknet.com/1383/zyad/ebrahim.shahr100.htm*
پيك نت
** لنين چه بايد
كرد، مجموعه آثار به زبان فرانسوی جلد 5 صفحه 418
|